حسن وارسته نویسنده سریال «بچه مهندس۳» در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری صبا درباره نحوه نگارش این مجموعه عنوان کرد: سریال «بچه مهندس» طرحی از سجاد ابوالحسنی نویسنده بود که فصل اول آن توسط ایشان به نگارش درآمد. فصل اول قصه کودکی بود که توسط مادرش به پرورشگاه سپرده میشود و پیشبینی شده بود که قرار است مسایل و مشکلات این کودک را در نوجوانی و تا زمانی که بزرگ میشود، از سختیها میگذرد و به یک جوان برومند و آب دیده تبدیل میشود ببینیم. فاز دوم از من دعوت شد که نگارش این مجموعه را برعهده بگیرم. من بیشتر طنزنویس هستم اما بعد از مدتها که این ملودرام را دیدم، از آن استقبال کردم. همچنین از آنجاکه همیشه کار گروهی انجام میدهم امیر شاداب نویسنده را با خود همراه کردم تا در این نوشته گروهی و خرد جمعی قصهای پخته را آماده کنیم.
وی ادامه داد: در فصل دوم این مجموعه ما بر اساس روانشناسی نوجوان ذیل مباحث تربیتی بحث بحران هویت را که نوجوانان با آن درگیر هستند، نشان دادیم. فاز دوم تلخیهای زیادی هم داشت از جمله مرگ مادر شخصیت اصلی و پرداختن به عشق نوجوانی که در سریالسازی کمتر به آن توجه میشود. بیشتر مردم دنیا این عشق نوجوانی را تجربه کردهاند و هدفی را بر اساس این عشق برای آینده ترسیم کرده و با یک خیز و نقشه راه به سمت آینده میروند.
دغدغه جوان نخبه امروزی را نشان دادیم
نویسنده «بچه مهندس۳» با اشاره به اینکه عشق نوجوانی باعث میشود جواد جوادی وارد مرحله جوانی شده و به سمت قول و قرارهایی که با مژگان عباسی داشته قدم بردارد، اظهار کرد: با این دیدگاه وارد فصل سوم شدیم و تلاش کردیم ماجراهای جوانی و دغدغه جوان نخبه امروزی را در قصه ترسیم کنیم. در فصل سوم، قصه از یک ماجرای کوچک شخصی فراتر رفت و به محیط دانشگاه، دردسرها و مشکلاتی که جوانان در فضای اجتماعی با آن روبهرو هستند، دغدغهها و در بخشی دیگر با بیمهریهایی که به آنها می شود که بعضا فکر رفتن از وطن را میکنند، پرداختیم.
وارسته با بیان اینکه جواد جوادی با یک هدف بزرگ به نام عشق قصد دارد به خارج از کشور برود، بیان کرد: جواد عاشق آمریکا نیست و قرار است خودش را به عشق برساند. در فصل سوم سعی کردیم مقطع مهم جوانی را آسیبشناسی کنیم. اینکه جوانان با چه موانعی روبهرو هستند. همچنین تلاش کردیم علاوه بر نمایش هیجان جوانی به این بپردازیم که عدهای، جوانها را باور ندارند و جلوی پایشان سنگ اندازی میکنند و باعث قهر آنها میشوند.
«بچه مهندس۳» ۱۰ بار بازنویسی شد
وی درباره مدت زمان نگارش این مجموعه مطرح کرد: نگارش این قصه تقریبا ۱۲ ماه طول کشید یعنی از بهمن سال ۹۷ شروع و در اسفند ۹۸ به پایان رسید. کار نزدیک به ۱۰ بار بازنویسی شد چراکه نظرات کارگردان و نظرات کسانی را که صاحب نظر و سواد بودند باید اعمال میکردیم. در نگارش این متن یک روند کشف و شهود نیز داشتیم هر بار که جلو میرفتیم، احساس میکردیم که نیاز داریم به عقب برگشته و فیلمنامه را ترمیم کنیم. سعی کردیم الگوی خوبی را برای تعلیق ایجاد کنیم که تماشاگر هر قسمتی را که میبیند، سوالاتی برایش پیش بیاید و عطش این را داشته باشد تا قسمتهای بعدی را نیز دنبال کند. میدانستیم که این ابهامات شاید در ابتدا بازخورد خوبی نداشته باشد اما در روند قصه میبینیم که شکوفایی و بالندگی جواد جوادی در عشق به معنا بزرگی میرسد.
فضا را امنیتی کردیم تا تماشاگر، نخبه بودن جواد را بپذیرد
نویسنده «بچه مهندس۳» درباره ورود این مجموعه به مسایل امنیتی تصریح کرد: ما برای آنکه بحث تعلیق در داستان را نشان بدهیم باید هیجان درام را وارد قصه میکردیم اما سعی کردیم این هیجان را فکرشده وارد قصه کنیم. ما قرار بود در قصه، جواد جوادی را نشان بدهیم که بسیار نخبه است و با همین ویژگی با وسیلهای که ساخته است، توانسته وارد لایههای امینی کشور شود. یعنی به حدی در کارش تخصص دارد که توانسته از آن سد محکم عبور کند. ما برای آنکه این موضوع را باورپذیر کنیم باید یک مانع محکمی سد راهش قرار میدادیم تا تماشاگر نخبه بودن جواد را بپذیرد به همین دلیل بهتر آن بود که وارد فضای امنیتی شویم. ما به این مانع برای این شخصیت نیاز داشتیم تا بگوید چه قدر قدرتمند است.
به گفته وارسته، بازیگران کاملا به دیالوگگویی ها وفادار بوده و آن چیزی که تماشاگر میبیند ماحصل متن است.
بازار کار نخبگان را جدی نمیگیرد
وی درباره چینش شخصیتها در قصه گفت: ما یک خط قصه اصلی داشتیم و میدانستیم قرار است چه کنیم و چه شخصیتهایی داریم. ما در این مجموعه، فضای دانشجویی و رقابتهایی که بین دختر و پسر از قدیم وجود داشته است و همه از آن خاطره داریم، نشان دادیم و سعی کردیم از جذابیت های آن فضا استفاده کنیم. بعد از آن از محیط دانشگاه وارد فضای بزرگتری با نام جامعه شدیم. حال به دنیال آن بودیم که نشان دهیم این رقابت در فضای جامعه اقتصادی و اجتماعی ما چگونه است؟ چگونه با نخبگان برخورد میشود؟ آیا پذیرای آنها هستند یا نه؟
نویسنده «بچه مهندس۳» ادامه داد: در سریال میبینیم زمانی که بچهها به بازار کار ورود پیدا میکنند، پس زده میشوند. یعنی آن قدر که فضای علمی پذیرای نخبگان است بازار کار آنها را جدی نمیگیرد و دلیل آن مافیای اقتصادی، منفعتها و شایسته نبودن برخی از افراد است که راه را برای افراد شایسته باز نمیکنند. ما این موانع را در قصه گنجاندیم و نقد اجتماعی نیز میکنیم که چرا از درایت و علم برخی از جوانان شایسته استفاده نمیشود. چرا با وجود آنکه سواد افرادی مانند جواد جوادی فقط روی کاغذ نیست برای گرفتن حمایت با مشکل مواجه هستند و مدیران صنایع آنها را جذب نمیکنند اما کشورهای خارجی برای شخصی مانند جواد دعوتنامه میفرستند؟
متن را رها نکردهایم
وارسته درباره همکاری با علی غفاری کارگردان «بچه مهندس۳» خاطرنشان کرد: ایشان بسیار اهل تعامل است و بده بستانهایی که ما با هم داشتیم برای سریال بسیار مفید بود. علی غفاری در جاهایی پیشنهادهایی میداد که باعث میشد ما فیلمنامه را بازنگری کنیم. با وجود آنکه تصویربرداری تمام شده و سریال روی آنتن است اما ما متن را رها نکردهایم و اگر علی غفاری از من کمک بخواهد حتما خدمت کنم. همکاری با کارگردان این مجموعه برای من بسیار لذت بخش و آموزنده بود.
سری سازی به اقبال عمومی و خواسته مدیران بستگی دارد
وی درباره سری سازی در تلویزیون عنوان کرد: این بحث در ایران تدوین شده نیست که بگوییم الان ما یک سریال یا فیلمی با خیز سه یا چهار فصلی میخواهیم بسازیم. سری سازی به اقبال عمومی و خواسته مدیران بستگی دارد. البته «بچه مهندس» از آن دسته سریالهایی است که چند فصلی بودن آن از قبل پیش بینی شده بود و از معدود سریالهایی است که مدیران رسانه از این موضوع اطلاع داشتند اما سریالهای دیگر نه واقعا اینگونه نیست و اگر با اقبال مخاطبان مواجه شود، تقاضا برای فصل بعد آن داده میشود و برنامهریزی از قبل برای آن وجود ندارد.
نویسنده «بچه مهندس۳» تاکید کرد: اگر مدیران و متولیان برنامهسازی و سریالسازی به این سمت بروند که سریالهای از پیش تعیین شده طراحی کنند و برای نگارش آن زمان بگذارند قطعا به بلوغی در آثار میرسند که باعث تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطب نیز میشود. مرحله فیلمنامه بسیار مهم است و اگر مخاطبان ذرهای فکر می کنند که سریال «بچه مهندس» در جذب مخاطب موفقیت کسب کرده به دلیل آن است که ۱۲ ماه نگارش آن طول کشیده است. اگر میخواستیم سه ماهه متن این مجموعه را بنویسم قطعا این پختگی و بلوغی که به آن رسیده است، نداشت. من خداراشاکرم که با وجود نقدها با استقبال مواجه شده است.
قاسم قصه ما قرار نیست نماینده یک استان باشد
وارسته درباره استقبال مخاطبان از فصل سوم «بچه مهندس» مطرح کرد: اقبال مخاطبان تا اینجای کار خوب بوده است. البته درصد کمی نسبت به ماجرای بیرجند واکنش نشان دادند و یک جوی به راه افتاد اما خودشان در کامنتها عذرخواهی کرده و گفتند زود قضاوت کردیم. ما در رنگارنگی شخصیتها به هر کدام از آنها یک ویژگی دادیم و این زودجوشی، زودرنجی و مطالبه گری ویژگی قاسم است، به آن رنگ میدهد و باعث میشود مخاطب با آن ارتباط برقرار کند. قاسم قصه ما قرار نیست نماینده یک استان باشد. او این ویژگی اخلاقی را دارد و بعدا در قصه میبینیم که چه اتفاقی برایش رخ میدهد.
وی در پایان گفت: من از مخاطبان میخواهم اجازه بدهند قصه جلو برود و صبر کنند داستان تمام شود و بعد نظر بدهند چراکه نمیتوان کل قصه را یکجا تعریف کرد. هر کاراکتر دارای یک نقطه ضعف است که بعدا از آن عبرت می گیرد. یک منتقد نام آشنا در ابتدای ماه رمضان یک نقدی برای سریالهای ماه رمضان نوشت. آدم تعجب میکند سریالی که ۳۵ تا ۴۰ قسمت دارد چگونه میتوان در قسمتهای اول برای آن نقد نوشت و حکم صادر کرد. اگر بخواهیم پای بیسوادی نگذاریم باید پای غرض ورزی یا زاویه گرفتن با سریال قرار دهیم.
سپیده شریعت رضوی
انتهای پیام/
There are no comments yet