به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، مسعود بخشی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «یلدا» در برنامه «کافه آپارات» به میزبانی فریدون جیرانی درباره اکران «یلدا» در گروه «هنروتجربه» گفت: با احترام به همه مخاطبان کلی سینمای ایران، معمولا کسانی که برای دیدن فیلمهای هنروتجربه به سینما میآیند هم میانگین سنیشان بسیار جوانتر است و هم فیلمها را آگاهانهتر انتخاب میکنند. در واقع به تماشای فیلمهایی که اصطلاحا به آنها فیلم خاص گفته میشود، میآیند. به همین دلیل من و علی مصفا تصمیم گرفتیم فیلم را به هنروتجربه بیاوریم برای آنکه فکر میکردیم از جهاتی خاص است. همچنین در این گروه سینمایی فیلمها اگرچه سانسها و تبلیغات بسیار کمتری نسبت به دیگر فیلمها در اختیار دارند اما مدت زمان بیشتری روی پرده باقی میمانند. همچنین دلیل دیگری که هنروتجربه انتخاب کردیم این بود که میخواستیم فیلم زمانی که در اروپا و آمریکا اکران میشود همزمان در ایران نیز روی پرده باشد.
وی درباره تهیهکنندگان این فیلم نیز توضیح داد: به دلیل پروانه ساخت و نمایش نمیتوانستم با تهیهکنندگان خارجی فیلم را بسازم. ایرج تقی پور یکبار پروانه ساخت را گرفته بودند اما سرمایه فیلم کامل نشده بود. بعد از آن من به علی مصفا که او را از قبل میشناختم، پیشنهاد دادم که ایشان لطف و قبول کردند. «یلدا» به غیر از علی مصفا دو تهیهکننده اصلی دارد که فرانسوی هستند اما فیلم در کل تولید مشترک ایران، فرانسه، آلمان، سوییس، لوکزامبورگ و لبنان است.
ترجیح میدادم یک تهیهکننده در ایران پیدا کنم
نویسنده «یلدا» افزود: واقعیت این است به دلیل آنکه برای فیلم قبلیام یکسری اتفاقات افتاده بود، ترجیح میدادم یک تهیهکننده در ایران پیدا کنم. یک مدتی هم مزاحم چند تن از دوستان از جمله ایرج تقی پور، علیرضا داود نژاد و فرشته طائرپور شدم که به من خیلی لطف داشتند اما واقعیت این است که سرمایهگذار پیدا نکرده بودم. برایم عجیب بود که از من فیلمساز سرمایهگذار میخواستند چراکه فکر میکردم طبیعتا کار تهیهکننده است که سرمایهگذار پیدا کند. با وجود این شرایط همزمان روی فیلمنامه نیز کار و در چند کارگاه تولید مشترک شرکت میکردم. آنجا بود که متوجه شدم شاید اگر جذب سرمایه کنم، بهتر باشد.
بخشی تاکید کرد: تولید مشترک واقعا کار سخت و زمان بری است به ویژه برای فیلمسازی که دوست دارد زودتر فیلمنامهاش را اجرا کند. به دلیل وصل بودن تولید مشترک به پخش هر چه شریک بیشتر باشد طبیعتا شرکتها و کشورهای بیشتری هستند که فیلم را پخش میکنند اما زمان طولانیتری را باید صرف آن کرد که درباره این فیلم حدود ۴ تا ۵سال طول کشید.
۲ یا سه نسخه از «یلدا» نوشتم
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فیلمنامه را به صورت کامل به تهیهکنندگانی که مدنظر داشت میداد یا نه، عنوان کرد: فیلمنامه را به صورت کامل به آنها تحویل میدادم البته نسخهها دائما در حال تکمیل شدن بود. من ۲ یا سه نسخه نوشته بودم که اصلا برنامه تلویزیونی در آن نبود. نسخه سوم یک سکانس از برنامه تلویزیونی داشت. به یاد دارم که علیرضا داودنژاد به من گفت که تمام جذابیت این فیلمنامه به سکانس پایانی آن است چرا این سکانس را ناتمام گذاشتهای؟ از آن زمان من شروع کردم به تلویزیون نگاه کردن چراکه پیش از آن کمتر تلویزیون میدیدم. احساس کردم برنامههایی که مشابه این برنامهای که در فیلم است، ساخته میشود در تلویزیون بسیار بیننده دارد اگرچه بسیاری از افراد به من میگفتند کسی تلویزیون نگاه نمیکند اما آمارها خبر از مخاطب میلیونی میداد.
کارگردان «یک خانواده محترم» ادامه داد: در واقع به دنبال اینکه مردم چه برنامهای را و چرا نگاه میکنند، گشتم و اینگونه بود که فیلمنامه نهایی شکل گرفت. زمانی که با علی مصفا همکاری را آغاز کردیم دیگر مراحل نهایی فیلمنامه بود و به فیلمبرداری نزدیک میشدیم. اگرچه همان موقع هم صدور مجدد پروانه ساخت طول کشید. تهیهکنندگان کار به من میگفتند از آنجاکه شما نیاز به یک استودیو تلویزیونی داری، هر کشوری که بخواهی چه نزدیک ایران و چه در اروپا ما این استودیو را فراهم میکنیم. من پاسخ دادم که نمیتوانم فیلم را در جای دیگری بسازم. حتی پیشنهاد دادند که بازیگران فیلم را سوار هواپیما کنم تا خارج در استودیویی در خارج از کشور ساخته شود اما گفتم بازی بازیگر من در ایران زمانی طبیعی میشود که با زبان خود و در محیط خودش نقش ایفا کند.
هوش و انرژی صدف عسگری باعث انتخابش شد
بخشی در جواب به این سوال که آیا صدف عسگری اول انتخابش بوده است یا نه، گفت: نه. ما از بسیاری بازیگر تست گرفتیم. این موضوع را تا به حال نگفتهام. من برای انتخاب بازیگر این نقش به دلیل آنکه میگفتند رسول صدرعاملی به همراه دستیارانش از افراد زیادی تست بازیگری گرفتهاند به دفتر ایشان مراجعه و رزومه ها را بررسی کردم. همچنین خود ما نیز از ۴۰ تا ۵۰ نفر برای ایفای نقش مریم کمیجانی تست گرفتیم و من فیلمهایشان را میدیدم اما صدف عسگری که من تنها یکی از کارهای ایشان را دیده بودم، روز اولی که به دفتر آمد چنان هوش و انرژی از خود نشان داد که دیدم از همه تستهایی که تا آن زمان برای این نقش گرفته بود، به شخصیت مریم کمیجانی نزدیکتر است.
وی افزود: من فیلم «ناپدید شدن» را که صدف عسگری در آن بازی داشت، دیدم و بسیار دوست داشتم چراکه در نگاه و موضوع بسیار جسورانه، نو و جوان بود. صدف عسگری نیز بازی بسیار خوب و کاملا هماهنگ با کارگردانی فیلم و المانهای دیگر داشت اما من به دنبال مریم کمیجانی میگشتم. زمانی که برای گرفتن تست نزد ما آمد، پیشنهاد داد که یک پاراگراف از فیلمنامه را بخوانیم. من اصلا برای او تعریف نکردم که ماجرا از چه قرار است اما در آن پاراگراف اطلاعاتی بود که باعث شدن قصه فیلم دستش بیاید.
لیلا حاتمی قرار بود نقش بهناز جعفری را ایفا کند
نویسنده «یلدا» درباره انتخاب دیگر بازیگران این فیلم نیز عنوان کرد: تقریبا از نسخه اولیه سناریو فرشته صدرعرفایی را برای نقش مادر مریم کمیجانی در نظر داشتم. بابک کریمی نیز همین طور. من و بابک یک دوستی قدیمی از قبل از زمان همکاری در این فیلم با هم داشتیم. من بسیار برای ایشان احترام قایل هستم و دوستشان دارم. ایشان واقعا انرژی گذاشت و با عشق و علاقه مثل همه بازیگران کار کرد.
بخشی ادامه داد: برای انتخاب نقشهای کوچک مانند نقشی که فرشته حسینی آن را ایفا کرد، وسواس به خرج داده شد. البته خود ایشان برای ایفای این نقش انرژی گذاشت. فروغ قجابگلو را نیز فکر میکنم حدود ۵ سال پیش در یک کار تئاتر دیدم. آن زمان اصلا نمیخواستم فیلم داستانی بسازم اما گفتم اگر روزی بخواهم کار کنم با این بازیگر کار خواهم کرد. برای همه نقشها وسواس به خرج دادیم چراکه معتقد بودیم شخصیت اصلی و فرعی نداریم و همه شخصیتها مابه ازای واقعی دارند. لیلا شفاعی مهر که نقش سوئیچر را در «یلدا» بازی میکند فوق لیسانس و خود کارگردان و تهیهکننده تلویزیون است و بسیار برای واقعی نشان دادن آن بخش از فیلم که به کار ایشان مربوط میشود به ما کمک کرد.
به گفته وی، لیلا حاتمی قرار بود در این فیلم سینمایی به جای بهناز جعفری نقش آفرینی کند.
مساله اصلی «یلدا» آن خشونتی است که منجر به قتل میشود
کارگردان «یلدا» در پاسخ به این پرسش که آیا ماجرای این فیلم واقعی است یا نه، بیان کرد: یک مدت طولانی من صفحه حوادث روزنامهها و پروندههای مختلف را از طریق دوستان وکیلم میخواندم. فکر میکنم آن قدر جزییات مطالبی را که خوانده بودم در من رسوخ کرده بود که تمام این جزییات شاید مربوط به یک پرونده خاص باشد اما همه با هم ترکیب شده است و در هر حال من بعد از این قصه را انتخاب کرده بودم. اصل ماجرا که قتل و درگیری است همه در پیش قصه بود و سختی کار در این بود که ما نمیخواستیم هیچ برگشتی داشته باشیم. سعی کردیم تمام عوامل را از مستندات و اتفاقاتی که افتاده است، وام بگیریم.
بخشی ادامه داد: از ایتدا میدانستم که آوردن قصه به یک فضای بسته ریسک بزرگی است. همچنین متوجه بودم به دلیل آنکه لایه ظاهری فیلم یا بیرونی آن قصه و درامی درباره قصاص و بخشش است، برخی بگویند که این موضوع دوباره تکرار شده است اما آن هسته درونی است که مفهوم فیلم را دربر میگیرد و حرف اصلی فیلم است. من آرزویم این است که تماشاگر آن را درک کند و شاید یکی از دلایلی که فیلم را به هنرو تجربه آوریم این بود که تماشاگر یک مقدار با دقتتر ببیند و فیلم برایش با پایان زمان در سالن سینما تمام نشود بلکه به هسته فیلم فکر کند. قتل از لحاظ قانون نهایت خشونت است اما موضوع اصلی و مساله فیلم نیست به همین دلیل ما از روی آن رد میشویم. مساله اصلی «یلدا» آن خشونتی است که منجر به قتل میشود و زمینهها و ریشههای آن را میسازد.
فرآیند یادگیری چیزی بود که من میخواستم در «یلدا» اتفاق بیفتد
وی با اشاره به اینکه گروهی که این فیلم را کار کردند یک گروه ایرانی و اروپایی بودند، مطرح کرد: طبق گفته عواملی که با ما کار کردند، یکی از مثال زدنی ترین گروههای سینمایی این گروهی بود که «یلدا» را کار کرد. فیلمبردار و نورپرداز ما از اروپا آمده بودند و همزمان تدوینگر هم فرانسوی بود. گروه عوامل «یلدا» یک گروه ایرانی و اروپایی بود به همین دلیل من و علی مصفا این نگرانی را داشتیم که آیا این اکیپ میتوانند ارتباط خوبی یا یکدیگر داشته باشند یا نه اما خوشبختانه بسیار خوب، منظم و با همدلی کار را جلو بردند.
نویسنده «یلدا» با اشاره به اینکه اگر امروز «یلدا» تاثیرگذار شده است مدیون و محصول همکاری تیمی است، گفت: فرآیند یادگیری چیزی بود که من میخواستم در این همکاری اتفاق بیفتد.
بخشی درباره گروه هنروتجربه نیز تصریح کرد: هنروتجربه مانند یک فردی است که مظلوم واقع شده است و حقی را که باید داشته باشد نمیتواند بگیرد. من میترسم نابود شود. ۴۰ سال روی سینمای جدید و نوین ایران سرمایه گذاری شده است. فرانسه از گروه هنروتجربه خود حمایت میکند و از ۶۵۰۰ سالن ۲۷۰۰ سالن در اختیار دارد اما در ایران اینگونه نیست.
وی در پایان در جواب به این سوال که کدام یک از سکانسهای فیلم را بیشتر دوست دارد، اظهار کرد: پلانهای لانگ شات و لانگ شات پایانی فیلم به دلیل جزییاتی که در آن است و باعث میشود که بیننده خودش را کشف کند، دوست دارم.
انتهای پیام/
There are no comments yet