به گزارش صبا به نقل از روابط عمومی رادیو نمایش، احترام برومند مجری و هنر پیشکسوت در گفتگو با برنامه «استودیو هشت» رادیو نمایش درباره اولین قصه از زندگیش که بطور کامل در ذهنش مانده است، گفت: به هر حال زندگی هر شخصی سرشار از اتفاقهای مختلفی است که برایش رخ میدهد و هر اتفاقی میتواند یک قصه باشد اما قصهای که برای من جالب بود قصه به دنیا آمدن برادر کوچکم بود. آن زمان من ۹ سال سن داشتم و در خوی زندگی می کردیم. این تصاویر برای من مثل یک فیلم سینمایی است چون زمستان خیلی سختی بود و قسمت جالب این ماجرا صبوریِ مادرم بود که بعد از ۵ بچه، حالا فرزند ششم خود را به دنیا آورده و از همه فرزندانش با صبوری و متانت مادرانه خود مراقبت میکند .
وی در جواب این سوال که قصه به چه صورت نباید باشد، بیان کرد: من فکر میکنم که در حال حاضر جای قصه و قصه گویی در رادیو و تلویزیون خالی است. قصه گفتن همیشه برای همه شیرین بوده و هست و موردی که جالب است این است که وقتی برای کودکان قصه می گوییم، آنها حس انس و نزدیکی خاصی با طرف مقابلشان پیدا می کنند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: من همیشه به والدین توصیه میکنم که زمانی را با کودکان خود تنها شوند و برایشان داستانهای مختلف بخوانند چراکه کودکان قدرت تخیل زیادی دارند. همچنین اصلا اشکالی ندارد که برای کودکان داستان هایی خوانده شود که فانتزی و از واقعیت دور است و همینطور لازم نیست همیشه برایشان قصه های بسیار شاد و سرشار از اتفاق های خوب بگویند چراکه باید مقداری هم با واقعیت ها رو به رو شوند و بدانند که یک مواردی در واقعیت وجود دارد که ممکن است برای انسان شیرین و مورد علاقه نباشد .
این هنرمند پیشکسوت افزود: در کل هدف از قصه گفتن برای کودکان، آشنا کردن آن ها با مفاهیم انسانی است برای اینکه آن ها متوجه شوند تا چطور در اجتماع با اطرافیانشان، با طبیعت و محیط زیستشان برخورد داشته باشند و در نهایت درک کنند تا چطور خوب باشند .
این هنرمند در پایان در پاسخ به این پرسش که اگر در موقعیت شهرزاد قصهگو قرار بگیرد چه داستانی را تعریف میکند تا جانش را نجات بدهد، بیان کرد: من به عنوان بهترین داستان، داستان «مهمان ناخوانده خانم فرجام» یا داستان «زیر کلاهک قارچ» را تعریف می کنم چراکه که این داستان کاملا کودکانه و هدفش این است که می خواهد به بچه ها یاد دهد تا برای نجات جان یکدیگر چطور باید بایکدیگر همکاری داشته باشند. همچنین هدف دیگر این داستان یاد دادن بخشندگی به کودکان است.
انتهای پیام/
There are no comments yet