مازیار علیاری طراح گرافیک و مدیر هنری، عنوان سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان را طراحی کرده است. «زخم کاری» اولین تجربه کارگردانی مهدویان در نمایش خانگی است که قرار است از طریق پلتفرم فیلیمو منتشر شود. علیاری که سابقه طراحی نشان و نوشتاری بانک گردشگری، شبکه تلویزیون پویا، شبکه تلویزیونی نهال و عنوان فیلمهای «آینه بغل»، «سارا و آیدا» و «بازیووو» را در کارنامه دارد درباره ویژگیهای یک لوگو و عنوان سریال و فیلم و بهویژه طراحی عنوان «زخم کاری» گفتگویی با خبرنگار رادیو تلویزیون صبا انجام داده است که در ادامه میخوانید:
درباره لوگوی «زخم کاری» و استفاده از مولفههایی که در طراحی این لوگو از آنها بهره بردید بگویید؟
زمانی که کار به من سفارش داده شد و متوجه شدم سریال در شبکه نمایش خانگی منتشر میشود، با توجه به اینکه دغدغه تبلیغات بعد از کار را داشتم و فضای سریال هم برایم تعریف شده بود، چند معیار برای خودم در نظر گرفتم که مهمترین آنها در کنار جریان حاکم بر سریال، خوانایی و خوانش لوگو و یا عنوان سریال در تبلیغات شهری بود. ضمن اینکه به شیوه توزیع هر قسمت و اینکه لوگو در کجای پوستر استفاده شود هم فکر میکردم. به همین دلیل نخواستم به سبک و سیاق معمول خودم کار را انجام دهم و سعی کردم همسو با فضای تبلیغی سریال باشد. داستان این سریال ویژگیهای خاصی دارد که با توجه به همان ویژگیها سعی کردم از آن در طراحی لوگو و عنوان کار استفاده کنم که مخاطبان با تماشای اثر متوجه این مولفهها در لوگو میشوند. من اصراری نداشتم که لوگوی کار یک اثر هنری باشد و اگر بر این کار اصرار میکردم به سریال که خودش یک اثر هنری است ضربه میزد. برای همین معتقدم عنوان و لوگوی یک سریال باید در خدمت کلیت اثر باشد. در واقع یک عاملی است که معرف کل هویت سریال باشد و آنقدر معمایی و گنگ نباشد که مخاطب را نسبت به محتوای اثر سرگردان کند. عنوان یک سریال نباید یک ساز جدا از ارکستر باشد و باید همسو با دیگر سازهای کنسرت عمل کند. ما برای «زخم کاری» پنج اتود زدیم تا به نتیجه نهایی برسیم.
چقدر با آثار محمدحسین مهدویان آشنا بودید و چقدر نظرات فیلمساز در طراحی لوگو اعمال شد؟
آثار محمدحسین مهدویان چه مستندها و چه سینماییهایی که ساخته است را دیدهام و گاه برخی از آنها را بیش از یک بار تماشا کردهام. آثار مهدویان به دلیل استفاده از نوع دوربین و تصاویر همواره برای من جذاب بود، اما برای طراحی عنوان سریال چیزی که بیشتر برایم مهم بود، فضای سریال بود و این نکته که چه کسی کارگردان اثر است و چه کارنامهای دارد، در طراحی موثر نبود. من سعی کردم با توجه به فضای سریال و داستانی که برایم تعریف کردند، طراحی لوگو و عنوان را قلم بزنم و با توجه به اتمسفر داستان پیش بروم. ضمن اینکه به دلیل طولانی بودن زمان سریال باید کمی از ذهنیت خودم و برداشتهایی که از اثر داشتم در طراحی استفاده میکردم زیرا طراح لوگوی سریال مثل طراحی لوگوی فیلم سینمایی نیست که بتوانم کل کار را ببینم و بعد نسبت به طراحی آن فکر کنم. به همین دلیل درباره طراحی لوگوی سریال «زخم کاری» با توجه به طرح اولیه سریال و با توجه به برداشتی که به زعم خودم از قصه کردم، لوگوی سریال را طراحی کردم. در طول طراحی لوگو نیز از نظرات و مشورتهای آقای مهدویان استفاده میکردم و چندین بار رفت و برگشت برای نهایی شدن کار داشتیم تا به این نتیجه نهایی برسیم. در واقع میتوانم بگویم برای رسیدن به این لوگو و نتیجه نهایی حدود سه ماه زمان صرف شد تا خروجی آن آماده شود.
لوگوی یک سریال چقدر میتواند معرف کلیت اثر و در ترغیب مخاطب موثر باشد؟
عنوان یک سریال قطعا میتواند معرف کلیات یک اثر باشد، به صورتی که فضای حاکم بر جریان فیلم یا سریال را میتواند در خودش نهان داشته باشد و این نکات به صورت ترکیبها و ایدههای مختلف شکل میگیرد، اما اینکه بگوییم مخاطب با دیدن عنوان یک سریال برای دیدنش ترغیب میشود گزارهای است که نمیتوان به صورت قطعی درباره آن صحبت کرد و من نمیتوانم بار ترغیبی به این موضوع بدهم. اساسا رسالت و هدف لوگو یا عنوان یک سریال چیز دیگری است و ترغیب مخاطب برای دیدن یک اثر نمایشی از مولفههای دیگری همچون فیلمنامه، بازیگر و کارگردان بهره میبرد. برای همین مولفههای مهمتری برای جذب مخاطب وجود دارد که لوگو و عنوان یک اثر در ردیفهای آخر در این زمینه قرار میگیرد. کما اینکه بارها شاهد بودیم سریالهایی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ساخته شده است که از لوگوی خوبی بهره نبرده، اما در جذب مخاطب موفق عمل کرده است.
آیا باید با لوگوی یک اثر هنری با نگاه هنری روبرو شد یا جنبههای تبلیغاتی و تجاری در شکلگیری یک لوگو موثر است؟
صرفا نباید یک اثر هنری با نگاه هنری طراحی شود. من برای طراحی یک کار مارکت آن را در نظر میگیرم. بازار و مخاطبین هدف و میزان خوانایی کار میتواند در شکلگیری آن اثر موثر باشد، مثلا اینکه لوگو را طوری طراحی کنیم که وقتی در بیلبوردهای شهری استفاده میشود، قابل خوانش باشد و زمانی که اتوموبیلها با سرعت عبور میکنند، باز هم بتوانند لوگو را به درستی ببینند. من میزان هنری بودن و تجاری بودن یک لوگو را برای یک اثر هنری با توجه به مولفههای مختلف متغیر میدانم، مثلا در مورد سریال «زخم کاری» من برای خوانش کار به فضای داستان توجه کردم و نخواستم امضافروشی کنم و در واقع سبک کاری خودم را به مخاطب ارائه کنم. ضمن اینکه بازار و تبلیغات این اثر برایم حائز اهمیت بود چون اگر یک خوانش بد از عنوان سریال در ذهن مخاطب شکل بگیرد، میتواند روی نگاه مخاطب نسبت به سریال اثر منفی بگذارد و اتفاق بدی برای سریال رخ دهد.
احمدرضا معراجی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است