به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، در شرایط اقتصادی امروز جامعه که حتی تامین بعضی از اقلام مواد غذایی کار آسانی نیست و قشر متوسط و رو به پایین جامعه که مخاطب اصلی تلویزیون هستند اغلب با مشکلاتی اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، تلویزیون با پخش تبلیغات تجاری تجملگرایانه و فارغ از شرایط امروز جامعه به راه خود ادامه میدهد و فاصله خود را با مخاطبانش بیشتر میکند. اما سوال اصلی اینجاست که علت این فاصله تلویزیون با جامعه چیست؟ آیا چنین تبلیغات خوش رنگ و لعاب و تجملگرایانهای آسیبی به خانوادهها و کودکان وارد میکنند؟
سید مهدی سیدی کارشناس حوزه اقتصاد خانواده درباره دیدگاههای مختلف رسانه به تبلیغات تجاری توضیح داد: بعضی از جوامع با دیدگاه سرمایهسالار بر این باور هستند که تبلیغات هر قدر اغراقآمیزتر و هوسبرانگیزتر باشد بهتر است و میتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند چراکه اساسا دنیای مدرن کارکرد خود را بر تولید انبوه تعریف کرده است و تمام سعی آنها این است تا نیاز به مصرف در مردم افزایش پیدا کند تا جیب سرمایهداران پر پولتر شود در صورتیکه مردم هم مصرف محدودی دارند و این دیدگاهی است که در جامعه اسلامی و انقلابی ما رد میشود.
وی در ادامه بیان دیدگاهها گفت: در نگاهی دیگر تبلیغات تجاری صرفا باید به معرفی یک محصول بپردازد و روشنگری کند، یعنی اگر محصولی خوب در دست تولید است بتوانیم آن را با ویژگیهایش به مردم معرفی کنیم.
این کارشناس درباره رویکرد رسانه ملی به تبلیغات عنوان کرد: آنچه که در حال حاضر برای تبلیغات تجاری در تلویزیون ما اتفاق میافتد دچار چالشهایی جدی است که یکی از این چالشها این است که ناظر بر تولید ملی ما نیست یعنی محصولاتی که مورد نیاز مردم باشد تولید نمیشود و هم نوعی از مصرفگرایی و تجملگرایی را نشان میدهد در واقع در تبلیغات تجاری تلویزیون یک سطح زندگی مرفه یا اجناسی را نشان میدهند که حتی مورد نیاز مردم نیست.
سیدی درباره تاثیرات این تبلیغات تجاری بر جامعه و خانواده تصریح کرد: در رسانه هر پیامی که ارسال میشود سه بخش متن، زیر متن و فرا متن دارد؛ متن آن چیزی است که ما در تبلیغات میخوانیم، میبینم و یا میشنویم برای مثال دیالوگهای یک تبلیغ تجاری اما در کنار آن زیر متن وجود دارد یعنی آن چیزی که از این تبلیغات تجاری تلویزیون نتیجه گرفته میشود یعنی اگر تبلیغی لوکس از تلویزیون پخش میشود اصل ماجرا این است که ما این جنس را بخریم اما پیام پنهان آن میگوید که زندگی خوشبخت به این معناست و هر کس که در چنین وضعیتی زندگی نمیکند خوشبخت نیست و این همان زیر متن است.
وی در این باره ادامه داد: این تبلیغات تجاری در بستر روحی و روانی جامعه چالشهای مختلفی را ایجاد میکند که یکی از این چالشها ایجاد حس خسران و غصه است. در شرایطی که یک جوان امکان تشکیل خانواده را ندارد یا زوجی با یک یا ۲ فرزند زیر خط فقر هستند به ویژه در ایام کرونا که بیش از یک و نیم میلیون نفر بیکار شدهاند هنگامی که یک تبلیغ تجاری تجملاتی پخش میشود مخاطب این فاصله سطح زندگی خود و زندگی در تبلیغات را میسنجد و این فاصله حس شرمساری و خسران را از لحاظ روانی ایجاد میکند. نکتهای دیگر تغییر دادن سبد خرید خانوادههاست یعنی مخاطب به جای خرید کالاهای اصلی کالاهای غیر ضروری در تبلیغات را تامین میکند و نکته مهم دیگر در این ماجرا هم کودکان هستند؛ اغلب در این تبلیغات تجاری مخصوصا تبلیغ محصولاتی که برای کودک و نوجوان باشد کودکان را قربانی میکنند یعنی کودکان را تحریک کرده و این کودک هم به خانواده فشار وارد میکند.
کارشناس حوزه اقتصاد خانواده با اشاره به تاثیر تبلیغات تجاری بر جمعیت اذعان کرد: ما در ایران مشکل جمعیت داریم چراکه نرخ جانشینی جمعیت که باید ۲/۱ باشد در ایران ۱/۶ است که با این نرخ کشور ما در ۴۰ سال آینده از پیرترین کشورهای دنیا است بنابراین در چنین شرایطی ما باید جامعه را به فرزندآوری تشویق کنیم اما در بیشتر تبلیغات تلویزیونی هیچ اثری از مشوقهای فرزندآورانه نیست به این معنا که یا در تبلیغات هیچ کودکی دیده نمیشود یا یک فضای مجردی توصیف میشود به ویژه در تبلیغات اپراتورهای تلفن همراه که تعدادی جوان فارغ از هیچ زن، شوهر یا خانوادهای در حال تفریح هستند و پیام زیر متن این نوع تبلیغات باعث غفلت جامعه از تشکیل خانواده و فرزندآوری میشود.
سیدی دلیل این تبلیغات تجملی و فاصلهای که با سطح زندگی مخاطب خود دارند را اینگونه بیان کرد: اساسا تبلیغات زاییده دنیای سرمایهسالار است و از دنیای مدرنی که به سمت تولید انبوه گام برداشت آغاز شد. تولید انبوه برای ادامه حیات خود مجبور به افزایش و ایجاد حس نیاز به مصرف مخاطب خود دارد و با ایجاد یک مخاطب مصرفگرا میتواند به اهدافش برسد اما ما نمیتوانیم تمام رسانههایی را که به تولید تبلیغ میپردازند به این امر متهم کنیم.
وی افزود: نکتهای دیگر ماجرای پیوست فرهنگی است چراکه افرادی که در حوزه رسانه به تولید تبلیغ میپردازند به این مساله توجه کافی ندارند و تیمی متشکل از فعالان فرهنگی، روانشناس و جامعهشناسان آنها را در این امر همراهی نمیکنند و همین آسیبهایی را برای جامعه بوجود میآورد و این در صورتی است که در دنیا به این مساله فکر میشود و جامعه سرمایهسالار خود از این دنیایی که ساخته است عبور کرده برای مثال بسیاری از کمپانیهای بزرگ دنیا دیگر محصول خود را تبلیغ نمیکنند بلکه یک پدیده اجتماعی عمومی مانند ترک دخانیات یا حمایت از کودکان و… را تبلیغ میکنند و در پایان آن، لوگوی خود را نیز نشان میدهند و در واقع شرکتها برای خود مسئولیتی اجتماعی را تعریف کردهاند و با تبلیغات به دنبال پرداختن به این وظیفه اجتماعی و مدنی خود هستند که متاسفانه در این بحث کشور ما به شدت عقب است و پیوست فرهنگی نکته مهم و پر رنگی است که باید به آن توجه شود.
این کارشناس در پایان با تاکید بر پیوست فرهنگی در تبلیغات گفت: ما باید مساله فرهنگ را در پیوست با رسانه ببینیم یعنی سهگانهای وجود دارد به نام فرهنگ، رسانه و اقتصاد که اگر در کنار هم قرار گیرند ما میتوانیم به مصونیت برسیم اما هر کدام به تنهایی میتوانند فرزندان ناقصالخلقهای را برای جامعه بوجود آورند و من بیشتر از هر چیز طرفدار فرهنگ در این حوزه هستم و فرهنگ در این ماجرا باید عاملیت بیشتری پیدا کند.
الهه نظریزاده
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است