عکاسان ما سمت داستان‌سُرایی نمی‌روند/ مجموعه «مادران انتظار» هنوز تکمیل نشده است | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۳۴
گفتگوی مشروح صبا با فاطمه بهبودی؛

عکاسان ما سمت داستان‌سُرایی نمی‌روند/ مجموعه «مادران انتظار» هنوز تکمیل نشده است

فاطمه بهبودی درباره دلایل عقب بودن عکاسی ایران نسبت به دیگر کشورها و آموزش در عکاسی و ارائه عکس‌ها صحبت کرد و گفت که برای تکمیل مجموعه «مادران انتظار» نیاز دارد از تفحص در عراق عکس بگیرد.

به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، فاطمه بهبودی عکاس مستند و  اولین عکاس زن ایرانی راه یافته به World press photo است که بنیاد وردپرس فوتو او برای شرکت در مسترکلاس جوپ‌سوارت، انتخابش می کند و سپس از مجموعه عکس «مادران انتظار» او در سال ۲۰۱۵ در این بنیاد جهانی عکس، تجلیل می شود. این عکاس جوان که سال‌ها تجربه عکاسی در مناطق بحرانی مانند سیل و زلزله و مناطق جنگی را دارد در گفتگو با خبرنگار صبا از فعالیت‌های این روزهای خود بعد از شیوع ویروس کرونا گفت. او همچنین درباره وضعیت عکاسی ایران در زمینع آموزش و اینکه عکاسان تمایل بیشتری به ثبت تک‌عکس دارند تا مجوعه عکس گلایه کرد. او در پایان درباره پروژه نصفه‌ خود به نام «مادران شهدا» گفت که برای تکمیل شدن چشم‌انتظار حمایت مسئولان برای عکاسی در عراق است.

این عکاس در گفتگو با خبرنگار صبا درباره فعالیت‌های این روزهای خود عنوان کرد: پروژه های مستند من معمولا درباره بحران‌ها مثل سیل، زلزله و اثرات آنها است و یا عکاسی از اثرات ناشی از جنگ یا مراسم‌های سنتی ایرانی که در حال از بین رفتن هستند. در حال حاضر هم به دلیل شیوع ویروس کرونا که فعالیت برخی عکاسان به این دلیل کم‌تر شد، فعلا مشغول داوری برخی جشنواره‌ها و برگزاری ورکشاپ عکاسی هستم.

ما چند پله از عکاسی روز دنیا عقبیم

او در ادامه با اشاره به وضعیت عکاسی ایران نسبت به دیگر کشورها اظهار کرد: وضعیت عکاسی در ایران با دیگر کشورهای دنیا بسیار متفاوت است. از نحوه کار کردن عکاسان گرفته تا حقوق دریافتی آن‌ها و… . آژانس‌های عکس ایران و به ویژه خبرگزاری‌ها بسیار عقب تر از آژانس‌های عکس دنیا قرار دارند زیرا در ایران سرویس عکس خبرگزاری‌ها معمولا برنامه‌ها، همایش‌ها و اتفاقات روزمره خبری را پوشش می‌دهند که چالش برانگیز نیستند و به طور عمیق به اثراث و وقایعی که انسان‌ها در زندگی با آن مواجه هستند، نمی‌پردازند، اما در آژانس های عکس دیگر کشورها مدت‌ها روی یک موضوع خاص وقت می‌گذارند، موضوع را بررسی می‌کنند و به طور عمیق به یک پدیده اجتماعی و اثرات آن می‌پردازند. متاسفانه در ایران عکس جایگاه خودش را پیدا نکرده است و دلیل آن این است که ابتدا آژانس‌های عکس ما حرفه‌ای نیستند، دوم اینکه مدیران رسانه و مسئولان ما نگاه حرفه‌ای نسبت به عکس ندارند و نمی‌دانند عکس و پروژه های داستانی که تولید می‌شوند، می‌توانند چه تاثیری روی جامعه داشته باشند و در نتیجه روی این حوزه برنامه‌ریزی و مدیریت درستی صورت نمی‌گیرد.

این عکاس مستند درباره تاثیر جشنواره‌ها در روند عکاسی ایران و توجه به تک‌عکس بیان کرد: جشنواره‌های حرفه‌ای ما معمولا در قالب تک عکس برگزار می‌شوند و کم‌تر به مجموعه ها و پروژه‌های داستانی بها می‌دهند در حالی که روال مرسوم جشنواره‌های خارجی اینگونه‌ست که حتی به پروژه‌های عکاسی کمک هزینه های مالی می‌دهند تا عکاسان بتوانند وقایع احتماعی خود را درست و به دور از دغدغه مالی روایت کنند و همین مساله باعث می‌شود که مجموعه‌های عکس روی جوامع تاثیر مستقیم بگذارند، مردم آگاه‌تر شوند و اتفاقات بهتری برای اصلاحات و مشکلات کشور به وجود بیاید اما متاسفانه در ایران نگاه سطحی‌ای به عکس داریم یعنی دیدگاه مسئولان ما این است که هر کس دوربین دست گرفت، پس عکاس است، در حالی که یک عکاس مانند جامعه‌شناس یا روان‌شناس باید جامعه و مردم خود را بشناسد و بداند پروژه‌ای که روی آن کار می‌کند درباره چیست و چه حرفی برای گفتن دارد و چطور می‌تواند جریان‌ساز باشد؟

با عکس‌هایمان در دنیا حرف بزنیم

او افزود: اکنون عکاسان بزرگ دنیا در حال پیشرفت هستند و به سمت مالتی مدیا حرکت می‌کنند اما ما هنوز سر چیزهای ابتدایی بحث می‌کنیم. هرچند برخی عکاسان ما به طور انفرادی سعی می‌کنند مجموعه‌های خوبی جمع کنند و عکاسان بااستعدادی داریم اما به دلیل اینکه عکاسی هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است به دلیل اینکه انجمن‌های ما در حوزه آموزش عکاسی فعالیت خوبی نداشتند یا درهای کشور ما بسته است و بزرگان دنیا به ایران نمی‌آیند که ورکشاپ برگزار کنند و مسترکلاس بگذارند تا عکاسان ما هم آگاه شوند.

این عکاس درباره قدرت عکس در رسانه‌های جهانی تشریح کرد: الان جنگ رسانه است و همه جای دنیا از طریق رسانه سیاست های خود را به دیگر کشورها تحمیل می ‌کنند و سعی دارند به وسیله رسانه جایگاه خود را در دنیا پیدا کنند، مثلا در شرق آسیا چین و کره جنوبی به شدت با رسانه های خود مانند فیلم، موسیقی و… در دنیا جا باز کرده اند و قدرتمند حرکت می‌کنند اما در ایران اگر حق هم با ما باشد اگر رسانه را حذف کنیم، نمی‌توانیم داستان‌های خودمان را در دنیا به درستی بیان کنیم به همین دلیل باعث می‌شود جایگاه ما در دنیا هرروز کم رنگ تر شود و ملت های دیگر نسبت به ما دیدگاه منفی پیدا کنند‌، به طور مثال چندباری که با مجموعه «مادران انتظار» در خارج از کشور نمایشگاه برگزار کردم، بازخوردها عجیب بود حتی گاهی افرادی از امریکا و اروپا دیدم که پای عکس‌ها گریه می‌کردند و می‌گفتند «ما از شما معذرت می‌خواهیم که چنین اتفاقی در کشورتان رخ داد» یا این عبارت که «ما اصلا نمی‌دانستیم جنگ‌ ایران و عراقی وجود داشته است». عکس ها این قدرت را دارند که بین ملت‌ها ارتباط برقرار کنند و فرهنگ ها را به یکدیگر نزدیک کنند.

بهبودی ادامه داد: در جنگ سوریه با داعش ما می‌گوییم که ایران به سوریه کمک کرد و شهدای بسیاری در این راه داشتیم، پس چرا عکس های قدرتمندی از اتفاقات آنجا نداریم؟ چرا داستان تصویری قابل اعتنایی از این ماجرا وجود ندارد؟ اما به عنوان مثال کشور آمریکا در چنین موقعیتی درجا تمام عکاسان و خبرنگاران خود را به مناطق ارسال می‌کند چرا ما نباید به عنوان عکاس در این وقایع حضور داشته باشیم؟ عکس خبری فقط همایش و مراسم‌های ورزشی نیست بلکه عکاس باید جامعه خود را بشناسد که به چه سمتی حرکت می‌کند و آن‌ها را درست روایت کند. چرا عکاسان ایرانی به جای اینکه مثلا تحریم‌های داخل ایران را کار کنند همه یا رفتند سمت افغانستان یا بیکاراند درحالی که هزاران داستان در ایران وجود دارد که می‌توان به آن‌ها پرداخت. وظیفه عکاس خبری و مستتد هم همین است که بین دولت و مردم قرار می‌گیرد و مشکلان و درد مردم را می فهمد و آن‌ها را بازتاب می‌دهد مانند بحث قربانیان جنگ که مردم و سیاستمداران آکاه می‌شوند یا روی مناطق سیل خیز کار می‌کند و مسئولان از مشکلات و خطرات موجود آگاه می‌شوند. عکاسان در رسانه‌های ایرانی نه حقوق درستی دارند و نه می‌توانند آزادانه روی موضوعات مختلف کار کنند زیرا ممنوعیت موضوعی زیادی داریم عکاسان نیاز دارند گاهی موضوعات را عریان بیان کنند اما متاسفانه محدودیت‌هایی وجود دارد.

این عکاس در پاسخ به اینکه چرا عکاسان ما کمتر به سمت جمع کردن مجموعه عکس می‌روند، گفت: عکاسان ایرانی کم‌تر سمت جمع کردن مجموعه عکس می‌روند زیرا بلد نیستند و نمی‌دانند مجموعه داستانی چیست و چه قدرتی دارد. در این زمینه یکی از نکاتی که به عکاسی ما ضربه می‌زند همین جشنواره‌هایی هستند که به تک عکس توجه دارند و با جایزه دادن به آن‌ها عکاسان را تشویق می‌کنند تا در این راه غلط ادامه دهند. الان عکاسان مالتی مدیا کار می‌کنند ما باید یاد بگیریم به روز باشیم. تک عکس هم خوب است اما نمی توانیم داستان کامل بگوییم.

قبل از اینکه دوربین دست بگیرید، آموزش ببینید

او در ادامه با اشاره به اهمیت آموزش در عکاسی خاطرنشان کرد: من معتقدم افراد قبل از اینکه دوربین دست بگیرند، باید آموزش ببینند و این مساله از همه چیز مهم‌تر است. من عکاسانی دیده‌ام که سال ها عکاسی می‌کنند اما هنوز داستان‌سرایی در مجموعه و بیانیه نوشتن برای مجموعه عکس را بلد نیستند.‌ مهم نیست ما چقدر قوی عکس می‌گیریم اگر یکسری اصول را بلد نباشیم مانند این است که اصلا عکسی نگرفتیم. مشکل بعدی عکاسان ما این است که نمی‌دانند که می‌خواهند با عکس‌هایشان چه بگویند یا مخاطبشان کیست؟ عکاسی مستند اینگونه نیست که فقط دوربین دست بگیریم و بگوییم مثلا از بیمارستان کودکان عکس می‌گیرم در حالی که گاهی یک عکاس برای پرداختن به موضوعی ماه‌ها مطالعه می‌کند و تمام جوانب قضیه را می‌سنجد. درواقع وقتی مطالعه نکنیم عکس‌هایمان مانند میلیون‌ها عکسی که روزانه ثبت می‌شوند، به زودی حذف می‌شوند و عکس هایی ماندگار می‌شوند که مطالعه و بینشی پشت آن‌ها باشد.

این مدرس عکاسی با بیان اینکه اگر عکس‌هایمان را به طور درست عرضه نکنیم انگار هیچ عکسی نگرفته‌ایم، تصریح کرد: تا آموزش درست نداشته باشیم، نمی‌دانیم‌ عکس را کجا ارائه کنیم. عکاسان زیادی می‌شناسم که عکس‌های خوبی دارند اما همه آن‌ها در آرشیوشان مانده است و مانند اینکه ما حرف خوبی برای گفتن داشته باشیم‌ اما ان را ارایه نکنیم و به تبع آن اگر عکس خوبی بگیریم اما در آرشیومان نگه‌داریم گویا هیچ عکسی نگرفته‌ایم. به حرف اولم بازمی‌گردم؛ درهای ایران بسته‌اس و عکاسان بزرگ دنیا به ایران نمی‌آیند که کلاس و نمایشگاه بگذارند و یکی از دلایل عقب بودن ما همین است که مدرن نمی‌شویم. خیلی عکاسان ما فکر می‌کنند عکاسی مستند یعنی پیرزن‌گرافی و پیرمردگرافی یا عکس گرفتن مسائل پیش‌پا افتاده به دلیل اینکه عکاسان ما اغلب روی موضوع تفکر نمی‌کنند.

او درباره شرایط عکاسی در بحران توضیح داد: متاسفانه بسیاری از عکاسان ما به دلیل اینکه همیشه فاصله ای میان خودشان و مردم حس می‌کنند در شرایط بحرانی خود را بالاتر از مردم بحران‌زده می‌بینند درحالی که در این مناطق باید همان لباس عادی و گاهی خاکی خودمان را بپوشیم، مانند همان مردم منطقه غذا ببخوریم‌ و فرقی بین ما نیست. اگر یاد بگیریم‌ در این شرایط همدل باشیم و آدم‌ها را درک‌ کنیم عکس‌هایی که از سوژه‌ها می‌گیریم نیز قدرتمندتر می‌شوند و آدم‌ها با ما و دوربین ما دوست می‌شوند. من در سه زلزله حضور داشتم و عکاسی کردم و بسیار در آن شرایط یاد گرفتم و بزرگ شدم. اگر بخواهم خاطره‌ای تعریف کنم اینکه یک‌بار پیرزنی در خرابه‌های روستای کیمیش دیدم که بغض کرده بود و نیاز داشت کسی او را بغل کند. ممکن بود عکس خوبی در آن لحظه ثبت کنم اما دوربین را کنار گذاشتم و او را بغل کردم زیرا من آنجا خودم بودم نه یک عکاس و یاد گرفتم که نباید برای گرفتن عکس حرص بزنم زیرا لحظه خوب یک جایی به وجود می‌آید و من آن را ثبت می‌کنم. رفتار هر عکاسی در شرایط بحرانی به اخلاق شخصی خودش نیز بازمی‌گردد، ما باید از خودمان بپرسیم با گرفتن این عکس چقدر حالمان خوب است و برای رسیدن به موفقیت حاضریم تا چه حد اصول اخلاقی خود را زیر پا بگذاریم؟

«مادران انتظار» در انتظار عکاسی از تفحص شهدا در عراق

بهبودی در پایان درباره وضعیت مجموعه عکس «مادران انتظار» تشریح کرد: در این مجموعه از ۴۰ مادر شهید در ۱۵ شهر ایران عکاسی کردم و این پروژه هنوز ادامه دارد. یک بخش‌هایی‌ از این مجموعه مربوط به تفحص شهداست که به من اجازه ندادند به عراق بروم و از تفحص شهدا عکس بگیرم و فریم‌هایی در عراق نیاز دارم زیرا این‌ مجموعه به زودی کتاب می‌شود و هنوز کامل نیست. روزی داستان این شهدا و مادران شهدا تمام‌ می‌شود، همان‌طور که بسیاری از مادران شهدا اکنون فوت کرده اند اما این اثر در تاریخ باقی می ماند که ایران برای پیدا کردن پیکر شهدا چه کرد؟ تفحص پیکر شهدا یکی از اقدامات مهم است که باید به تصویر کشیده شود اما همین آگاه نبودن به قدرت عکس و همکاری نکردن مسئولان باعث شده است این پروژه همچنان ناقص باقی بماند زیرا من برای تکمیل مجموعه به فریم‌هایی از تفحص در خاک عراق نیاز دارم که برای آن با مسئولان عراق صحبت کردم و گفتند باید با ایران هماهنگ کتم اما در ایران هم این کار را پیگیری نمی‌کنند و همچنان مانده است.

ندا زنگینه

انتهای پیام/

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰