نه شیشه شکستیم نه دعوا کردیم/ گاهی روی سن سیمرغ جابجا شده است ولی ما تحت فشار نبودیم/ کاری نداشتیم کدام مقام سیاسی از چه فیلمی خوشش آمده است/ لو رفتن آرا به داوران لطمه روحی زد | پایگاه خبری صبا
امروز ۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۳
گفتگوی صبا با مهدی سجاده‌چی داور چهلمین جشنواره فیلم فجر؛

نه شیشه شکستیم نه دعوا کردیم/ گاهی روی سن سیمرغ جابجا شده است ولی ما تحت فشار نبودیم/ کاری نداشتیم کدام مقام سیاسی از چه فیلمی خوشش آمده است/ لو رفتن آرا به داوران لطمه روحی زد

مهدی سجاده چی داور چهلمین جشنواره فیلم فجر به تشریح اتفاقات طول داوری جشنواره پرداخت.

صبا-نغمه دانش آشتیانی: چهلمین جشنواره فیلم فجر با همه اما و اگرهایش به پایان رسید و شاید از بخش های کم حاشیه تر آن داوری آثارش بود. ترکیب هیات داوران شامل مسعود جعفری‌جوزانی نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده، مهدی سجاده‌چی فیلمنامه‌نویس، مجید انتظامی آهنگساز، شهاب حسینی بازیگر و تهیه‌کننده، محمدعلی باشه‌آهنگر نویسنده و کارگردان، محمد داوودی مدیر فیلمبرداری و پژمان لشکری‌پور منتقد و تهیه‌کننده، درنهایت و با همه حرف و حدیث هایی که درباره امکان تحت تاثیر قرار گرفتن آرایشان وجود داشت، موفق شدند از این داوری موفق بیرون آمده و فیلم ها و افرادی توسط آنها دیده شدند که خیلی ها فکر می کردند نادیده گرفته شوند. همچنین خیلی ها فکر می کردند فیلم های ارگانی و دولتی صرفا به دلیل انتصابشان به کانون های قدرت سیمرغ می گیرند ولی درنهایت سیمرغ ها سرنوشت دیگری داشتند.

فیلم «موقعیت مهدی» هادی حجازی فر در بین برندگان سوالاتی را ایجاد کرده بود که پیگیری از چند عضو هیات داوران حاکی از آن بود که فیلم مورد پسند آنها بوده است و هیچ فشار بیرونی برای انتخاب آن درمیان نبوده است.

در فاصله کمی از پایان اختتامیه چهلمین جشنواره فیلم فجر در تاریخ ۲۲ بهمن، با مهدی سجاده چی عضو هیات داوران گفتگویی تفصیلی داشتم که با محبت دوستان موزه بتهوون با حال و هوایی صمیمانه تر برگزار شد.

*اول اینکه خیلی ممنون که در فاصله خیلی کم از اختتامیه و خستگی های داوری، به من لطف کردید و پای این گفتگو نشستید.

-خواهش می کنم.

*از اینجا شروع کنیم که چه شد شما را به عنوان هیات داوران چهلمین جشنواره فیلم فجر انتخاب کردند؟

-طبیعتا جوابش را باید کسی دیگر بدهد. به من پیشنهاد شد.

*از طرف آقای خزاعی؟

-از طرف آقای نقاش زاده مطرح شد که می پذیرید، من هم گفتم داوری جشنواره فیلم فجر افتخار بزرگی است ولی اجازه می خواهم بدانم دیگر اعضای هیات چه کسانی هستند. اسامی دیگر داوران را گفتند و اشاره کردند که تقریبا قطعی است و تقریبا هم همان شد. من هم پذیرفتم.

*یعنی شرط تان این بود که بدانید چه کسانی کنارتان در این داوری نقش دارند.

-شرط که نبود ولی می خواستم بدانم. طبیعتا اگر کسانی می بودند که فکر می کردم داوری را دچار مشکل می کنند؛ با حدس و گمان خودم، احتمالا نمی پذیرفتم ولی وقتی این اسامی را گفتند فکر کردم احتمالا می شود داوری درستی انجام داد.

*گفتید آقای نقاش زاده به شما پیشنهاد داد. من فکر می کردم به دلیل آشنایی و همکاری قبلی که با آقای خزاعی داشتید، ایشان به شما پیشنهاد داده است یا اینکه ایشان شما را به دبیر جشنواره پیشنهاد داده است.

-من فیلمنامه نویس قدیمی‌ای هستم و بارها و بارها با آقای نقاش زاده گفتگو داشته ام ولی یک بار هم در یک پروژه طولانی با هم همکاری داشتیم و ایشان ناظر و مشاور فیلمنامه بودند و آنجا شناختی از هم پیدا کردیم و احتمالا فکر کرده اند من برای داوری مناسب هستم و من هم فکر کردم دبیر جشنواره را می شناسم و می توانم به او اعتماد کنم.

*این در حالی است که یکی از انتقادهایی که از همان ابتدا به چهلمین جشنواره فیلم فجر وارد شد، انتخاب آقای نقاش زاده بود زیرا ایشان بیشتر چهره ای علمی-دانشگاهی است تا اجرایی. به هر ترتیب، فارغ از اینکه ایشان دوره جدی‌ای را به دلیل کرونا غایب بودند، حضورشان هم حضور قابل بررسی و تحلیل است.

– این وظیفه شماست که به عنوان رسانه تخصصی مدیریت جشنواره را نقد کنید ولی از طرف من و با توجه به شناختی که از ایشان دارم، مسعود نقاش زاده بسیار سرسخت و سازش ناپذیر است. در تدریس و کار علمی اش نیز همینگونه است و به شدت به قواعد کلاسیک در سینما پایبند است. او وقتی یک نکته ای را برنامه ریزی می کند تمام تلاشش را انجام می دهد تا از آن عدول نکند. این ویژگی، ویژگی مثبتی است در حالی که ما می دانیم جشنواره ها آنقدر زیر فشار جاهای مختلف هستند که اگر دبیری کمی کوتاه بیاید و روی قواعد خودش نماند، جشنواره می تواند دستخوش خیلی اتفاقات شود.

*پس شما آقای نقاش زاده را آدم محکمی می دانید.

-بله. حداقل شناخت من درباره مدیریت ایشان، این است.

*حالا شما این فرصت را نداشتید که جشنواره را از نزدیک دنبال کنید زیرا در اتاق دربسته مشغول داوری بودید ولی وقتی بعدا اخبار و حواشی را خواندید، به نظرتان آقای نقاش زاده پای حرف‌های خودش ایستاد؟

-می شود بگویید مثلا چه مواردی؟

*سوالم از شماست.

-من از قبل جشنواره در جریان اعمال فشارها چه از طرف شخصیت های سینمایی و خارج از سینما بودم، بعدش هم بودم و اینگونه نبود چون مشغول داوری هستم از هیچ جا خبر نداشته باشم، اما می توانم شهادت دهم در یک مورد هم این فشارها باعث تغییر در برنامه جشنواره نشد.

*فارغ از اینکه ایشان کرونا داشتند و در آن بازه زمانی نتوانستند به جشنواره سر بزنند، وقتی بهبودی حاصل شد به شما سر زدند؟

-بله. بله.

*این دیدار فقط از جنس خسته نباشید بود؟

-بله. اصلا در جلسات ما حضور نداشتند و صرفا چند لحظه ای می آمدند و هیچ صحبتی درباره داوری نداشتند.

*آقای خزاعی چطور؟

-ایشان هم همینطور. فقط یک بار آمدند و دقایقی در سالن سینما نشستند و دیگر ما ندیدیمشان.

*و هیچ توصیه ای به شما نکردند؟

-هیچ توصیه ای از طرف آقایان خزاعی و نقاش زاده به من نشد.

*به شما، نشد.

-تا جایی که من می دانم به دیگران هم نشد چون همه آنها افراد سرسختی بودند.

حتی یکی از این مدیران در یک مکالمه دوستانه از من پرسید که می خواهم نظر شخصی او را درباره فیلم ها بدانم که گفتم نه اصلا نمی خواهم بدانم و بعد از جشنواره درباره اش حرف می زنیم. هر دویمان خندیدیم. همین، تمام شد.

*اگر اخبار را دنبال می کردید حتما متوجه شدید که در طول برگزاری جشنواره، فیلم های خاصی از سوی افرادی که صاحب قدرت هستند به طور ویژه دیده شدند.

-من عکس حضور یک مدیر در برج میلاد را دیدم که به طور ویژه به تماشای چند اثر نشسته بود، اما اصلا مهم نبود که این افراد چه کسانی هستند و چه فیلم هایی را مورد توجه قرار می دهند زیرا آنها که داور نبودند.

*پس هیچ فرد یا سازمان درون و بیرون سینما در انتخاب های شما دخیل نبود؟

-هیچ، حتی یک بار. به هیچ شکلی.

*این را درباره خودتان به این اطمینان می گویید. شاید سفارش هایی به دیگر افراد هیات داوران می رسیده است. به هر حال لازم نیست با همه اعضای هیات داوران یک رویداد، هماهنگی کرد.

-اگر این گمان را جدی تلقی کنیم، باید قبل از داوری ها بوده باشد چون ما پس از تماشای هر فیلم مفصل با هم حرف می زدیم و اگر تغییر مشخصی در نظر یکی از داوران احساس می شد یا زاویه دیدش خیلی تفاوت می کرد، بقیه داوران متوجه می شدند. البته ممکن بود هر یک از ما چند روز پس از تماشای یک فیلم احساس کنیم آنقدر که به نظر می آمد خوب نبود یا بد نبود.

*یا ممکن بود در نسبت با فیلم های جدیدی که می دیدید، نظرتان تغییر کند.

-احسنت. چون معیار ما خود فیلم های جشنواره بودند پس شاخص فیلم ها، با دیدن فیلم های جدید بالا و پایین می شدند. اما اینکه یکی نظرش را تغییر دهد…

*مشکوک باشد…

-بله. در واقع ما سه جلسه طولانی داشتیم؛ یک جلسه در میانه جشنواره که بعد از دیدن ۱۲ فیلم یک جلسه طولانی داشتیم و یک حدودی از کارهای قابل قبول را علامت زدیم. این اتفاق بعد از دیدن همه فیلم ها به شکل دو روز متوالیِ سخت و طولانی و جانفرسا ادامه داشت و هرگز هیچ یک از اعضای هیات داوران را ندیدم که به طرز عجیبی نظرش را عوض کرده باشد بلکه متناسب با وضعیت برخی از جابجایی های کوچک را داشتیم.

*حضور آقای لشگری پور در جمع تان چطور بود؟ به هر حال می شود ایشان را نماینده سازمان سینمایی در هیات داوران دانست.

-سازمان سینمایی با انتخاب داوران، نظر خود را داده است. وقتی سازمان سینمایی ترکیب هیات داوران را می چیند، کارش درباره داوری تمام است؛ نه فقط در این دوره بلکه در همه دوره ها. حالا اینکه دائما مراجعه کنند که نظر داوران را تغییر دهند، بی معنی است بنابراین اگر آقای لشگری پور حامل نظر سازمان سینمایی بوده است مال قبل است و در زمان دیدن و داوری فیلم ها، لشگری پور به نظر من کاملا مستقل عمل می کرد همچنین اگر نظری داشت و دیگران استدلال های محکم تری مخالف او داشتند، ایشان قانع می شد.

*یعنی نیامده بود که قانع نشود.

-نه تنها ایشان بلکه هیچ یک از داوران روی چیزی تعصبی نداشتند که این شائبه ایجاد شود این نظر مربوط می شود به اینکه از کسی خوشش می آید یا بدش می آید، از تفکری یا جریانی پیروی می کند یا به او گفته شده است که کارهای خاصی در داوری انجام دهد.

*قبل از اینکه داوری ها شروع شود، درباره حضور آقای شهاب حسینی هم حاشیه هایی ایجاد شد. مشخصا انصراف آقایان کیمیایی از داوری شدن بخش کارگردانی و بازیگری فیلم «خائن کشی» به اظهارنظر سال قبل آقای حسینی نسبت داده شد. همچنین حرف هایی که در رسانه ها منتشر نشد بین برخی منتقدان و اهالی رسانه گفته می شد که روابط این بازیگر با دیگر بازیگران می تواند در تقسیم سیمرغ ها در بخش های بازیگری تاثیرگذار باشد. شما آقای شهاب حسینی را در داوری ها چگونه دیدید؟

-من هیچ نشانه ای از اینکه شهاب حسینی نظرات شخصی خود را اعمال کند، ندیدم. حتی هیچ پافشاری غیرتخصصی و غیراقناعی درباره اینکه کسی باشد یا نباشد، ندیدم.

*یعنی دشمنی وجود نداشت.

-نه اصلا، حتی یک بار هم ندیدم. حرف هایی که ما آنجا می زدیم می بایست دارای پشتوانه می بود. ما آنجا دو کارگردان و یک فیلمنامه نویس داشتیم و همانطور که می دانید اینها به مقوله بازیگری هم مسلط هستند بنابراین یک بازیگر نمی تواند حرفی بزند که ما نفهمیم. شاید یکی از عوامل فنی مانند آهنگساز بگوید قطعاتی که در فیلم می شنوید همه با کامپیوتر ساخته شده اند و ما به اندازه او بر این موضوع مسلط نباشیم ولی درباره بازیگری این مساله وجود ندارد. مثلا آقای انتظامی اگر نظر تخصصی می دادند ما او را قبول داشتیم.

تنها امتیازی که هر یک از اعضای داوری داشت این بود که در رشته تخصصی خود، می توانست ابتدا لیست نامزدهایش را اعلام کند که این فهرست ها معمولا بیش از پنج عنوان بود و تقریبا هیچ کدام از لیست ها حتی درباره موسیقی هم بدون اقناع قطعی نمی شد. درست است که ما اندازه آقای انتظامی درباره موسیقی نمی دانستیم، اما همه داوران انقدر تجربه داشتند که این موسیقی به فیلم کمک کرده، لطمه زده و… پس تقریبا تمام لیست هایی که توسط متخصصان به جمع پیشنهاد می شد، مورد جرح و تعدیل قرار می گرفت.

*برای خودتان عجیب و ناراحت‌کننده نبود که در جمع تان یک خانم نبود؟

-همان شبی که با من تماس گرفتند، پرسیدم چرا خانم در این لیست نیست. گفتند کسی را پیدا نکردیم. ترجیح شخصی من این بود که حداقل یک خانم در جمع داوران بود ولی به من ربطی نداشت که آنها چه مذاکراتی داشتند.

*شما چون در موزه سینما و یک فضای ایزوله فیلم می دیدید از فضای جشنواره به ویژه برج میلاد مطلع نبودید. ولی یک فضای خاصی امسال بر خانه جشنواره حاکم بود که یکی از نشانه های آن تذکرهای بیشتر و جدی تر به حجاب بانوان بود. به نظر می‌رسید تعداد دوستانی که از جشنواره مراقبت و حراست می کنند بیشتر و پررنگ تر از سال های قبل و تاثیرگذاری آنها بیشتر بود. تمام مدت که جشنواره برپا بود از خودم می پرسیدم وقتی که این میزان حراست از مسایل حاشیه ای اتفاق می افتد، آیا درباره سیمرغ های جشنواره که مهم ترین اتفاق این رویداد است هم چنین تاثیرگذاری‌ای وجود دارد! حتی دیدیم که آقای خزاعی رییس سازمان سینمایی پس از اختتامیه، با حضور در تلویزیون اعلام کرد حراست سازمان، رسانه هایی که آرای جشنواره را لو داده اند «احضار» خواهد کرد.

-سه تا مطلب شد بگذارید یکی یکی صحبت کنیم. یکی اینکه درباره اتفاقاتی که در برج میلاد افتاده است، من نمی توانم اظهارنظر کنم.

*بله. من فقط مقدمه بحث را می چیدم.

-چون شما را می شناسم، می پذیرم که برخوردهای خاصی اتفاق افتاده است ولی به من به عنوان داور ربطی ندارد، اما به عنوان یک عضو سینما این رفتارها برایم جالب نیست.

اما درباره اینکه اینها که مخاطب جشنواره را انقدر کنترل می کردند چطور ممکن است آرا را نخواسته اند کنترل کنند، باید بگویم نکرده اند، دیگر. یک موقع است من می گویم هیات داوران محکم بوده و برابر توصیه ها ایستادگی کرد که موضوعش فرق دارد، ولی در مورد ما اصلا کار به آنجا نکشید. ما هیچ توصیه ای از سوی مدیریت جشنواره نداشتیم. شما خودتان می دانید در جشنواره های قبلی روی استیج سیمرغ جابجا می شد ولی اینجا اصلا این اتفاق نیفتاد.

اینجا اتفاق بدی که رخ داد و حس اختتامیه را از بین برد، لو رفتن آرا بود و آن رسانه ای که این کار را کرد عمل غیرحرفه ای انجام داد. هیچ اشکال ندارد که رسانه ها خبر پیدا کنند ولی با این کارشان به جشنواره لطمه زدند.

اما آخرین سوال شما که برخورد حراست با این رسانه ها است، به عنوان داور نظری ندارم ولی به عنوان یک فرد و عضو سینما به نظرم باید این موضوعات باعث تنبه باشد یعنی مدیران جشنواره یاد بگیرند که کجاها درز اطلاعات وجود دارد و آنها را ببندند. اینکه یک عده ای اطلاعات را به دست آورده و منتشر می کنند، مساله دوم است. مساله اول این است که مدیران جشنواره باید حواسشان باشد که این اتفاق نیفتد و به هیچ وجه اینکه حراست بخواهد به موضوع ورود کند، درست نیست.

*ما شب اختتامیه که شما را تماشا می کردیم، احساس کردیم شادابی و طراوات در جمع تان وجود ندارد. شما چه زمانی مطلع شدید آرا لو رفته است؟

-پیش از اینکه به سمت برج بروم؛ ساعت سه، سه و نیم بود که در یک گروه تلگرامی خواندم که یک آقایی بخشی از سیمرغ ها را نوشته و تحلیل کرده است. من این را پنجاه پنجاه گرفتم که از همین پیش بینی هایی است که غالبا انجام می شود و لزوما هم درست نیست ولی وقتی به برج رسیدیم شنیدم که فهرست کامل برندگان در اختیار یک رسانه بوده است که خیلی از لحاظ عاطفی لطمه بزرگی به هیات داوران زد. خیلی دلخور شدیم. از صمیم قلب دلخور و آزرده خاطر شدیم که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ چه کسی راضی شده است چنین کاری بکند؟ چه ارزشی داشت؟

یک موقع است شما خبری را برای آگاهی‌بخشی منتشر می کنی ولی لو دادن این خبر جز لطمه زدن به اختتامیه جشنواره هیچ چیز دیگری نداشت.

*موافقم. من و شما غالبا هفته ای چند بار را با هم چت می کنیم ولی در این دوازده روز هیچ سراغی از هم نگرفتیم تا ظهر روز جمعه که من به شما خسته نباشید گفتم. واقعا به خودم اجازه نمی دادم که درباره این مسایل از شما چیزی بپرسم البته مطمئن بودم که شما هم در صیانت از آرای هیات داوران کم نخواهید گذاشت. ولی باور کنید اگر همه لیست را به من داده بودید که نمی دادید، غیرممکن بود آن را منتشر کرده یا با کسی درباره آن صحبت کنم. من به عنوان یک رسانه ای هرگز از چنین اطلاعاتی برای مطرح کردن خودم و رسانه ام استفاده نمی کنم چون فکر می کنم چیزهای اولی‌تری هم نسبت به داشتن یک خبر در جهان وجود دارد. البته من افسوس می خورم که یک جشنواره چهل ساله هنوز دارای انسجام دبیرخانه ای نیست که بتواند از مهم ترین اطلاعات خود حفاظت کند.

-این اسمش جشنواره چهل ساله است. جشنواره چهل ساله زمانی معنی دارد که حداقل دو تا سه مدیر در این مدت می داشت. وقتی تقریبا هر سال دبیر جشنواره عوض می شود و هر هشت سال یا چهار سال کل مدیریت سازمان سینمایی عوض می شود دیگر چه تجربه ای قرار است از قبل بماند. الان هم فکر می کنم سال آینده گروه بعدی از نو چیزهای جدیدی اختراع خواهند کرد.

*آقای سجاده‌چی! اینطور هم نیست. مگر در همه این سال ها جشنواره های مختلف سینمایی را چه کسانی اداره کرده اند؛ گروه‌های مشترک از جشنواره ای به جشنواره دیگر می روند.

-فجر نه.

*چرا در فجر هم همینطور است.

-گرفتن اطلاعات محرمانه از جشنواره فیلم فجر از دیگر جشنواره های سینمایی جذاب تر است.

*من مساله ام فقط لو رفتن آرا نیست. کلی تر می گویم که درست است دبیر جشنواره ها عوض می شود ولی بدنه اجرایی که تکراری است.

-بدنه تصمیم گیرنده نیست بلکه مجری است. مثلا چه کنیم که یک سیستم امن از آرای جشنواره فیلم فجر صیانت کند. هر چیز محرمانه ای ممکن است افشا شود پس باید چه کنیم که سال آینده این شکاف ها که باعث شد چنین لطمه ای به جشنواره زده شود، بسته شود.

راستی خوب شد روی این موضوع پافشاری کردید زیرا چیزی به ذهن من رسید. ظاهرا کسانی دسترسی کافی به جلسات داوری و آرای داوران داشتند و محرمانه ترین اطلاعات را منتشر کردند، اصلا به نیت شان هم کاری ندارم ولی سوالم این است چطور ممکن است اینها چنین دسترسی‌ای داشته باشند اما اتفاقاتی مانند توصیه ها و تغییر آرا رخ داده باشد و متوجه نشده باشند. وقتی اصل ماجرا را خبر دارند، این فرعیات را چطور نمی دانند! مثلا می گفتند هیات داوران اصرار داشتند سیمرغ را بدهد به آقای الف، کسی آمده و گفته رای تان را عوض کنید و بدهید به آقای ب.

*اینطور هم نبوده است. به نظر من، وقتی لیست شما نهایی شده است و در فاصله رسیدن به اختتامیه، لو رفته است.

-آن لیست دو قسمت دارد؛ یک بخش نامزدها هستند و یک بخش برندگان سیمرغ. لیست برندگان سیمرغ با نامزدها فرق دارد. اگر لیست نامزدها منتشر می شد، اتفاق خاصی نمی افتاد. لیست برندگان سیمرغ چون به طور کامل لو رفت، خیلی به اختتامیه لطمه زد.

*شما به شکل لیست دوم داده بودید…

-بله لیست ها جداست. لیست نامزدها را داده بودیم و جلسه انتخاب سیمرغ‌ها فردایش برگزار شد.

*به هر حال اتفاق بدی بود. برمی گردم به آن بخش از صحبت هایتان که درباره لو رفتن اطلاعات از جلسه داوری ها بود. ساعاتی قبل از اختتامیه در برخی گروه  های سینمایی و رسانه ای از دعوا و شکستن شیشه در جلسه آخر داوران صحبت می شد و باز هم از بد حادثه، حاشیه ها به سمت یک عضو محترم هیات داوران می رفت؛ همان کسی که وقتی صدایش می کنند که روی صحنه بیاید بیشتر تشویق ها را دریافت می کند. حالا واقعا دعوا کردید و شیشه شکستید؟

-ببینید! یک فیلمنامه نویس یا یک آهنگساز نه دشمنان پرشمار و دوستان پرشماری دارد. کسی به طور عام عاشق یک فیلمنامه نویس نمی شود یا کینه او را به دل نمی گیرد. از شخص من شاید کسی خوشش نیاید ولی حرفه فیلمنامه نویسی در معرض این حجم از بروز احساسات نیست. اما بازیگران کانون عواطف هستند؛ یعنی هم عواطف مثبت هم منفی نسبت به آنها خیلی شدیدتر است.

اما درباره این شایعه باید بگویم بسیار بسیار کوته‌اندیشانه بود. کاملا هم اینگونه بود که چیزی بگوییم که سابقه ای هم داشته باشد. یکی از شاخص ترین صحنه های بازی شهاب حسینی جایی است که در «جدایی» شیشه می شکند، حالا چسباندن آن چیزی که در حافظه ایرانیان سینمادوست باقی مانده به ماجرای شیشه شکستن در جلسه داوری ممکن بود برخی افراد را قانع کند، که آهان! به این آدم می آید. ولی حتی اگر پنج دقیقه هم در یکی از جلسات ما شرکت می کردید می دیدید که چقدر آدم ها با احترام با هم رفتار می کنند و حتی برای شروع بحث از همدیگر اجازه می گرفتند.

*آقای سجاده چی! یک چیزی در ایام این جشنواره برای من تشدید شد و آن هم این بود که گویا بخشی از مردم هر شکلی از پرخاشگری و خشونت و جنگ و جدال را راحت تر قبول می کنند تا یک موقعیت محترمانه و با آرامش را. گویا موقعیت آرام را نقطه ضعف می دانند. واقعا چرا آرامش را به رسمیت نمی شناسیم و اگر ترکیبی از آدم ها ۱۰ روز با آرامش و احترام کنار هم باشند، فکر می کنیم یک جای کار می لنگد؟

– بنویسید سجاده‌چی به تلخی خندید و گفت امان از این روزگار که در آن ایجاد حس رضایت به امری نزدیک به محال تبدیل شده و رضایت عمومی هم کاملا غیرممکن به نظر می رسد.

خودتان می دانید که ارزش خبری یک حادثه خشونت‌بار بیشتر از حادثه مسالمت آمیز است. اگر یک جایی دعوا شود و فیلمش منتشر شود از جایی که چند نفر آمده اند گُل داده اند، بیشتر موج رسانه ای ایجاد می کند. عده ای می گویند اخبار گوش نکنید چون به شما استرس می دهد ولی باز هم عده زیادی از مردم این اخبار را دنبال می کنند. یعنی با اینکه آسیب می بینند ولی باز هم مایل به شنیدن آن هستند. متاسفانه این همه جا هست و در سینما هم هست.

وقتی شما می گویید جایی برنامه ای منظم و بااخلاق برگزار شده است اگر یک نفر در زندگی اش احترام، اخلاق و ادب و آرامش را کم ببیند، فکر می کند برایش تناقض ایجاد شده است. انگار دروغ است. تناقض بین زندگی شخصی خودش و اتفاقی که آنجا رخ داده است او را به جایی می برد که دوباره تعادل را برقرار کند یعنی اگر زندگی شخصی اش فاقد آرامش است دلش می خواهد جاهای دیگر هم همینگونه باشد تا احساس کند دنیای اطرافش را می فهمد. وقتی می گویید نشست ها و داوری ها با آرامش برگزار شده است فکر می کنند یا دروغ می گویید یا جشنواره بی خاصیت بوده است.

این تضاد مشکل معرفتی ایجاد می کند. دنیای آنها دنیای خشنی است و وقتی با موقعیت متضاد برخورد می کنند، آن را نمی شناسند پس دچار مشکل معرفتی می شوند سپس به جای اینکه تحلیل کنند چرا این اتفاق افتاده است، کل آن را نفی می کنند. اگر یادتان باشد سر صعود تیم فوتبال ایران به جام جهانی در گروه چت کردیم و عده ای می گفتند چون راحت رفتیم دیگری شادی ندارد. گویا باید در بازی آخر تا دقیقه نود در سرمان می زدیم که یک گل بزنیم و ده دقیقه هم دروازه مان را بچسبیم که گل نخوریم و داور که سوت پایان را می زد حالا شادی کنیم.

*برگردیم به بحث داوری ها. چیزی که در نتیجه داوری ها منتظرش بودیم این بود که فیلم هایی چون «هناس» و «دسته دختران» مورد توجه قرار گیرند ولی این اتفاق نیفتاد. درباره نبود فشارهای بیرونی به هیات داوران مفصل حرف زدیم. آیا این دو فیلم واقعا از پس خودشان برنیامده بودند؟

-یکی از مشکلات ما پس از اعلام نتایج این بود که آرایمان با همه تحلیل هایی که از قبل انجام می شد، تناقض داشت. یک عده ای می گفتند معلوم است با حضور این فیلم ها، جوایز به کدام سمت سوق پیدا می کند ولی این اتفاق نیفتاد. حتی درباره یک فیلم دیگر که نامزدی زیادی داشت هم تصور می شد که لابد هشت تا سیمرغ می گیرد ولی اینطور نشد.

خانم دانش! داوری جشنواره مانند انتخابات سیاسی و داوری ورزشی نیست. در انتخابات وقتی یک جناحی برنده می شود، آنها تلاش می کنند آرای خودشان را در برخی حوزه ها پیاده کنند ولی در مورد آثار هنری اینگونه نیست که بگویند چون ما انتخابات را برده ایم پس انتظار داریم فیلم هایی که تفکر ما را پشتیبانی می کنند در جشنواره هم همانها مورد توجه قرار بگیرند.

*البته این اتفاق بارها افتاده است! اگر در دوره شما اتفاق نیفتاده است جزو استثناها محسوب می شود.

-در دوره ما نیفتاده است.

*خوش شانس بودید.

-ما افتخار می‌کنیم که چیدمان هیات داوران به شکلی بود که جای رخنه نداشت و اگر هم نیتی برای دخالت وجود داشت عملا محقق نشد. در وهله دوم اینکه ما اصلا به این توجه نکردیم چون یک جناح سیاسی انتخابات را برده است پس باید صاحب فیلم های جشنواره شود. ما به خود فیلم ها توجه کردیم. شاید چند سال پیش فکر می کردیم دیگر برخی سوژه ها را نمی شود فیلم کرد ولی دو سه فیلم بودند که نشان داد هنوز می شود سراغ موضوعاتی که مردم نسبت به آنها حساس هستند و جنبه پروپاگاندایی دارد، رفت اما همچنان درباره آنها «فیلم» ساخت که سینما باشد.

ببینید خانم دانش! اینطور نبود که مدیران جشنواره از ابتدا سلیقه و رویکرد خود را ابراز نکرده باشند اما شرط تحقق خواسته هایشان ذات سینما بود. چطور ممکن است شخصی با سابقه کار آکادمیک مانند آقای نقاش زاده، بگوید به فیلم هایی که با نظرات سازمان سینمایی همسو هستند رای بدهید ولو اینکه ضعیف یا از بیان سینمایی دور باشند؟!

امیدوارم برای اینکه تعارضات کمتر باشد، سال آینده همه آدم ها با تفکرات مختلف، فیلم های بهتری بسازند و داوران سال بعد هم بر مبنای فیلم ها قضاوت کنند؛ کاری که ما کردیم.

*وقتی «لایه های دروغ» را دیدید نگفتید این اثر چطور از فیلتر هیات انتخاب عبور کرده است؟

-نظری ندارم.

*خیلی هم عالی. من سعی می کنم هم سوالاتم را مطرح کنم هم شما را در معذوریت قرار ندهم. درباره «ملاقات خصوصی» آیا شما در ایام جشنواره مطلع شدید که آقای جسور مدعی شده اند ایده ایشان کپی شده است؟

-آقای جسور عضو کانون فیلمنامه نویسان هستند پس طبیعتا من در جریان قرار می گیرم. در شرایط عادی اگر داور هم نبودم حق اظهارنظر نداشتم چون این شکایت باید یا قضایی شود یا برود شورای داوری خانه سینما. ما نمی توانیم بر اساس ادعای کسی قبل از اینکه از لحاظ حقوقی اثبات شده باشد نظری بدهیم. اگر در طول داوری اثبات حقوقی می شد آنگاه این اثر را از داوری فیلمنامه کنار می گذاشتیم.

*بیرون از اتاق داوری، خیلی ها فکر می کردند کسانی مثل کاظم دانشی و ترکیبش با بهرام رادان، امیرحسین عسگری، آرین وزیردفتری؛ فیلمسازانی که از یک خاستگاه مشترک و البته متفاوتی می آیند، در چنین جشنواره ای و به ویژه در این دولت دیده نشوند. دیده شدن این بچه ها جزو نقاط قوت داوری بود.

-ممنونم.

*حتی آقای میرکریمی، آنهم پس از اختلافی که با جشنواره و سیستم فعلی سازمان سینمایی دارد.

-یکی نوشته بود که چطور به عضو حزبی که بازنده انتخابات بوده است جایزه داده اند. واقعا این حرف چقدر اشتباه است. جالب است بدانید برخی از داوران ما اصلا خبری از گرایش های سیاسی فیلمسازان حاضر در لیست نداشتند.

*متوجه شدید که یک فیلم هم همان شب اختتامیه قاچاق شد.

-بله متاسفانه.

*این هم از ضعف سیستم است. به نظر شما گسترده تر کردن نمایش فیلم های جشنواره فجر در سطح کشور و بالا بردن تعداد سانس ها و سالن ها مزیت محسوب می شود؟

-در این مورد من نمی توانم نظر دهم. هر کسی که چنین برنامه ریزی‌ای انجام می دهد حتما به هزینه و فایده آن فکر می کند. هرقدر تعداد سالن های نمایش بیشتر باشد امکان کپی شدن فیلم ها بالا می رود. من کار مدیریت جشنواره نکرده ام و مدیران جشنواره باید خودشان تصمیم بگیرند که چه باید بکنند چون هرقدر گستره نمایش را بیشتر کنید امکان نظارت کمتر و خطرات بیشتر می شود، اما در عوض یک جمعی را از دست می دهید که هیجان برگزاری رویداد را کمتر می کند. این یک انتخاب است.

*البته آقای نقاش زاده مخالف این گسترده سازی بودند. شما فیلم هایی که به جشنواره راه نیافتند یا فیلم هایی که خودشان ثبت نام نکرده بودند، هم دیده اید؟

-بعضی از آنها را.

*با جمع آنها و ۲۲ فیلمی که دیدید، به نظرتان مهم ترین آسیب امروز تولیدات سینمای ایران کجاست؟

-من نظری کلی درباره سینمای ایران دارم. معتقدم سینمای ایران دچار نوعی درخودماندگی است. یعنی در چند نوع محدود سینما مانده ایم و ماندن هم به معنای پوسیدن است. سال بعد چیزی به آن اضافه کنیم که جذاب تر شود ولی ارزش سینمایی ندارد. اما خوشبختانه یک اتفاق دیگر هم افتاده است؛ نیروهای جدیدی که وارد سینما شده اند درست است که تحت تاثیر این درخودماندگی هستند ولی نه به شکل کامل. اینها با ایده های کلی سینمایی از بیرون سینمای ایران می آیند، البته اگر خودِ همین، تبدیل به یکی از این ایستگاه های ماندن، نشود.

*نمونه هایی چون «شهرک» علی حضرتی و «بی رویا»ی آرین وزیردفتری.

-چون نیروهای جدید می آیند و افکار جدید می آورند، این امید وجود دارد که تنوع در سینما بالا رود و این آسیب درخودماندگی کمتر و کمتر شود.

*این کلیدواژه احیای ژانرها خیلی در این ۱۰ روز از سوی مدیران وزارت ارشاد تکراری شد ولی به چه قیمتی! چه چیزی را می خواهیم به عنوان ژانر به مردم عرضه کنیم.

-گفتنش ساده است ولی عمل به آن ساده نیست. مثلا ژانر علمی-تخیلی مشکلاتی در سینمای ما دارد و این مشکل از آنجا می آید که ما خودمان خالق تکنولوژی نبوده ایم. کسانی قاعدتا می توانند سینمای علمی-تخیلی داشته باشند که خودشان کامپیوتر ساخته اند حالا تصور می کنند اگر کامپیوتر بخواهد انسان را کنترل کند، چه اتفاقی می افتد آنگاه فیلم های مختلفی در این باره ساخته می شود. سینمای ما در برخی ژانرها مشکل بنیادین برای ورود دارد. مثلا ترس. سینماگر ما باید تشخیص دهد آن چیست که روح ایرانی شدیدا از آن پرهیز دارد و می ترسد. مشخصا بیشتر ژانرها باید بومی‌سازی شوند و با کپی برداری نمی توانیم صاحب ژانر شویم. ما در سینمای جنگ می توانیم صاحب سینمای خاص باشیم و به درستی هم نام «دفاع مقدس» بر آن نهاده شده است.

*به عنوان یک فیلمنامه نویس، فیلمنامه های امسال را چطور دیدید؟

-متاسفانه باید بگویم چون بیشتر فیلمنامه های ما توسط کارگردانان نوشته می شود و البته بین کارگردانان، فیلمنامه نویسان بسیار خوبی داریم ولی باید بگویم فیلمنامه نویسی ما به شدت مشکل دارد. این به معنای این نیست که فیلمنامه نویس ما مشکل دارد. ما تعداد فیلمنامه نویسانی که بتوانند برای سینمای ایران کافی باشند، داریم اما به درستی از این نیرو استفاده نمی شود و سهم فیلمنامه نویسان از سینما هر روز کمتر و کمتر می شود. این به ساختار تولید برمی گردد. ساختار تولید یک زمانی با قدرت بالای کارگردان تعیین می شد و امروز با سرمایه گذار و نیروی آنها به تهیه کننده و کارگردان منتقل می شود یعنی آنها نظر سرمایه گذار را اعمال می کنند و همچنین سینماداران هم امروز خیلی مهم شده اند. روال منطقی و متفکرانه سینما این است که سینما از فیلمنامه شروع شود ولی این روند در تولید ما از جای دیگری شروع می شود. چند دست این نیرو اعمال می شود تا می رسد به فیلمنامه نویس. درواقع فیلمنامه نویس قدرت دسته چندم است. سرمایه گذار، تهیه کننده، کارگردان، سلبریتی ها، حتی چه بسا برخی از تدوینگرها این سلسله مراتب را می سازند و دیگر نظر فیلمنامه نویس مهم نیست. او دیگر باید میرزابنویس باشد و اصلا فرصت پیدا نمی کند خلاقیتی از خود بروز دهد.

*اساسا این اصطلاح کارگردان-مولف سوتفاهمی است که در سینمای ایران اتفاق افتاده است.

-کارگردان مولف لزوما هم خوب نیست.

*ما تعریف غلطی از آن داریم.

-بله. الان همه کارگردانان فکر می کنند اگر بگویند ما کارگردان مولف نیستیم، بد است. اگر یک کارگردان بگوید من تکنسین هستم دیگر کسی او را قبول ندارد.

*چند سوال هم درباره سیمرغ ها دارم. برنده سیمرغ شهید سلیمانی را هم هیات داوران انتخاب کردند؟

-خیر.

*به نظر شما چرا بازی جواد عزتی مورد توجه داوران جشنواره فیلم فجر قرار نمی گیرد؟

-من فقط درباره این جشنواره حق اظهارنظر دارم. در فیلم مورد اشاره ترکیبات متناقضی وجود داشت که متاسفانه به بازی آقای عزتی لطمه جدی وارد کرده بود.

*چرا در بخش کارگردانی سه جایزه دادید؟

-الزامی برای دادن جایزه ویژه هیات داوران به کارگردان وجود ندارد و این کاملا تصادفی بود که دو جایزه ویژه هیات داوران به کارگردان های فیلم ها داده شد.

*چرا در بخش کارگردانی؟

-زیرا شاید بزرگترین ویژگی «برف آخر» کارگردانی آن بود که جا داشت جایزه ویژه هیات داوران را به خود اختصاص دهد. ضمنا از آنجاکه یکی از فیلم های جشنواره از لحاظ ساختار کاملا با سایر آثار تفاوت داشت و باعث شده بود که در ترکیب جشنواره دیده نشود، یک دیپلم افتخار هم به هادی محقق کارگردان «دِرب» داده شد.

*دیگر چه چیزی باقی مانده است که از تجربه داوری این دوره جشنواره فیلم فجر برایمان بگویید؟

-خانم دانش! رسیدن به آرایی که رضایت همگان را به دست آورد ذاتا غیرممکن است. گروهی می گویند چرا داوری ها با تفکر سیاسی و فرهنگی حاکم کشور فاصله داشته است و گروهی تصور می کنند که از قضا همین تفکر چیدمان آرا را مشخص کرده است، اما حقیقت چیز دیگری است. داوران فیلم ها را نساخته اند و انتخاب نکرده اند و آنها تنها موظف هستند فیلم های منتخب را عادلانه قضاوت کنند. کار داور ریل‌گذاری نیست. تغییرات و تحولات جریان های فرهنگی از جمله سینما از دو عامل اصلی سرچشمه می گیرد؛ نخست شرایط جامعه و گفتمان های جاری و دیگر سیاست گذاری مدیران، و کیست که نداند سیاست گذاری فرهنگی امری پیچیده و طولانی است. تازه اگر جواب دهد و در عرصه عمل و برخورد با واقعیات رنگ نبازد.

ضمنا خانم دانش، من در پایان این مصاحبه از شما بابت اینکه در این مصاحبه حاشیه وجود نداشت، افشاگری نشد، به خصوص شیشه ای شکسته نشد، کسی با کسی کتک کاری نکرد عذرخواهی می کنم. من هرگز دلم نمی خواست مصاحبه اینطور خسته کننده و بدون حاشیه باشد.

*مشکل از هر دوی ما است که اهل دعوا و حاشیه نیستیم!

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰