مدیران عوض شدند و سلایق و نگاه‌‌ها تغییر کرد! | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۱۷
حمید لبخنده کارگردان دوران طلایی تلویزیون در گفت‌وگو با «صبا»:

مدیران عوض شدند و سلایق و نگاه‌‌ها تغییر کرد!

مدیران عوض شدند و سلایق و نگاه‌‌ها تغییر کرد، هر متنی را به تلویزیون ارائه دادم مورد تایید واقع نشد.

 با کمی تحقیق و با نگاهی اجمالی به آثار
تلویزیونی این سال‌ها و مقایسه آن‌ها با سریال‌ها و برنامه‌‌هایی که در سال‌های قبل
تولید می‌شدند، می‌توان به این نتیجه رسید که دهه‌‌های ۷۰ و ۸۰ دوران طلایی
تلویزیون هستند. در همین راستا اگر به عوامل آن آثار نیز نگاهی بیندازیم خواهیم
دید که در آن دوران کارگردان‌‌هایی کاربلد به ساخت آثار تلویزیونی می‌پرداختند و
برای تولید بهتر از عوامل حرفه‌ای و درجه‌یک بهره می‌بردند که همه این ویژگی‌‌ها باعث
شده نام سریال‌های آن سال‌ها در لیست آثار ماندگار تلویزیون قرار گیرد و با وجود
گذشت سال‌های بسیار، مخاطبان نیز آن آثار را به یاد داشته باشند.

حمید لبخنده که در دهه‌‌های ۷۰ و ۸۰ یکی از کارگردان‌‌های پرکار
و درجه‌یک به حساب می‌آمد و در فضای بسته و محدود آن سال‌ها، آثار عاشقانه و جوان‌پسندی
چون «در پناه تو»، «در قلب من» و «با من بمان» را به روی آنتن برد، یکی از هنرمندانی
است که طی سال‌های اخیر نام او را در تیتراژ هیچ برنامه‌ای نمی‌بینیم و مانند خیلی‌‌های
دیگر از او خبری نیست.

حمید لبخنده که طی این سال‌ها مدیریت آکادمی «سمندریان» را
به عهده دارد و به‌اصطلاح چراغ این آموزشگاه را روشن نگه داشته، درباره دلایل غیبت
طولانی‌مدتش در عرصه تلویزیون و سینما با «صبا» گفت‌وگو کرد.

شما با وجود ساخت سریال‌های ماندگار از مقطعی
به بعد با تلویزیون همکاری نکردید. این غیبت طولانی سوال‌های بسیاری را در ذهن
هنرمندان و مخاطبان ایجاد می‌کند. درباره دلایل این اتفاق کمی توضیح دهید.

واقعیت این است که باید دلایل این اتفاق را در نوع مدیریت
مسئولان تلویزیون جست‌وجو کرد؛ زیرا به‌مرور مدیران و مسئولان تغییر کردند و سلایق
آن‌ها و نگاهشان به مسائل هنری و فرهنگی متفاوت شد؛ درنتیجه افرادی را به کار
گرفتند که نظر و دیدگاهشان با سلایق آن‌ها همخوانی داشت و همسو بود. به‌طور مثال
زمانی که آقای صافی مدیر شبکه سوم سیما بودند، ما حرف ایشان را می‌فهمیدیم. ایشان
تحصیل‌کرده سینما بود و بسیار عملگرا بود؛ درنتیجه می‌دانست که تلویزیون چه می‌خواهد
و مخاطب چه آثاری را می‌پسندد. من نیز نه‌تنها با ایشان کار می‌کردم بلکه دوست
بودم.

پس از پایان مدیریت ایشان روال همکاری شما با
تلویزیون چگونه بود؟

پس از آن‌که ایشان و دیگر مدیران عوض شدند و سلایق و نگاه‌‌ها
تغییر کرد، هر متنی را به تلویزیون ارائه دادم مورد تایید واقع نشد.

چقدر حیف! البته طی این سال‌ها هنرمندان بسیاری
نسبت به شیوه مدیریت و نگاه مسئولان تلویزیون اعتراض داشته‌اند و در کل نقدهای
بسیاری در این زمینه وجود دارد؛ حتی بسیاری از برنامه‌سازان که در حال حاضر با
تلویزیون همکاری می‌کنند نیز از سیاست‌‌های موجود راضی نیستند. طی این سال‌ها که
از تلویزیون دور بوده‌اید کیفیت آثار تولیدی را چگونه می‌بینید و به نظرتان در این
زمینه چه روندی را طی کرده‌ایم؟

راستش تلویزیون تماشا نمی‌کنم و برنامه‌‌های آن را دنبال
نمی‌کنم؛ اما گاهی بخش‌هایی از برنامه‌‌های مختلف را می‌بینیم و شاهد نوعی ابتذال
فرهنگی هستم؛ روندی که دلایل جامعه‌شناسانه بسیاری دارد و مجال پرداختن به آن‌ها نیست.
اما به هرحال نهایت خلاقیت این است که نوع گویش و لهجه فلان شهر را تقلید می‌کنند
تا تماشاگر را بخندانند! و همان‌گونه که خودتان می‌دانید همه این‌ها در حالی است
که تلویزیون مخاطبان زیادی ندارد.

اما مخاطب نیز از آثار طنز حتی از نوع سطحی و
هجو نیز استقبال می‌کند!

در این مورد نکته‌ای اساسی وجود دارد و آن این است که مردم
تحت فشارهای عمیق و سنگین اجتماعی قرار دارند. شما فکر کنید فیلمی مانند «هزارپا»
به بالاترین میزان فروش می‌رسد و به نظرم دلیل این اتفاق کیفیت اثر نیست بلکه
وضعیت جامعه است. مردم می‌خواهند لحظاتی را رها باشند و بخندند و شاد باشند و به
مسئله دیگری فکر نکنند؛ بنابراین کارگردان‌‌هایی که مثل من بلد نیستند به این شیوه
کار کنند از فضا فاصله می‌گیرند و ترجیح می‌دهند در عرصه فیلمسازی فعالیت نکنند.

به نظر می‌رسد در آن مقطع که شما با تلویزیون
همکاری می‌کردید، فضا بسته‌تر و محدودتر بود؛ اما انگار دست برنامه‌سازان در
پرداختن به موضوعات مختلف بازتر بود؛ زیرا سریال‌های خوش‌ساخت، باکیفیت و متفاوتی
تولید می‌شدند.

محدودیت‌‌ها همواره وجود داشته و دارد؛ اما همان‌طور که
گفتم مدیریت فرهنگی در تلویزیون عمیق‌تر بود و مسئولان به گستره وسیع‌تری فکر می‌کردند.
اگر بازهم از آقای صافی که هر جا هست سالم و سلامت باشد اسم می‌برم به این دلیل
است که علاوه بر آن‌که شبکه سه سیما را تاسیس کرد، پیگیر آن بود که آثار باکیفیت
تولید شوند. آقای صافی انسانی بود اهل مراوده و هنرمندان نه‌تنها می‌توانستند با
او گفت‌وگو کنند و تعامل داشته باشند، بلکه از او می‌آموختند؛ اما به‌مرور، شرایط
تغییر کرد و خروجی آثار را تحت تاثیر قرار داد.

مخاطبانی که سریال‌هایی چون «در پناه تو» و «در
قلب من» را دیده‌اند هنوز آن‌ها را به یاد دارند. دلیل این ماندگاری چیست؟

نه فقط در سریال «در پناه تو» بلکه در آثار دیگری مانند
«افسانه سلطان و شبان» نوعی اصالت وجود داشت و هنرمندان درگیر شیوه و سختی‌‌های روزگار
نبودند و تمام تلاششان برای ارائه اثری هنرمندانه و به‌اصطلاح «آرتیستیک» بود، اما
در حال حاضر این‌گونه نیست. اگر توجه کنید می‌بینید که مثلا فلان بازیگر تئاتر،
نمایشی به روی صحنه دارد و در حال تمرین دو اثر دیگر است و در یک سریال نیز ایفای
نقش می‌کند و سوار بر موتور از این لوکیشن به فلان سالن می‌رود تا به همه این
کارها برسد! درست است که همه ما در وضعیت نابسامان اقتصادی به‌سر می‌بریم، اما
دلیل انتخاب این روند را نمی‌دانم. به هرحال این شیوه پول درآوردن در جامعه سبب شد
به سمت‌وسوی فعلی برویم که اسمی برای آن پیدا نمی‌کنم.

گویا سینما، تلویزیون و حتی تئاتر تبدیل به‌نوعی
بیزینس شده است و متاسفانه اغلب بازیگران نیز از این روند تبعیت می‌کنند. موافقید؟

بله، برای همه این اتفاق افتاده است. حال نیز نه‌تنها من
بلکه بسیاری از کارگردان‌‌ها که آثار مطرحی را تولید کرده‌اند مشغول به کاری
نیستند و نامی از آن‌ها نیست.

وجود کارگردان‌‌هایی چون شما باعث شده دهه۷۰ و ۸۰،
مقاطع طلایی تلویزیون باشند. شما پس از ساخت چند سریال به تولید چند تله‌فیلم نیز
پرداختید.

بله، سه تله‌فیلم ساختم و پس از آن سریالی را به روی آنتن
بردم با عنوان «کارآگاهان». آخرین اثری که ساختم نیز مجموعه تله‌تئاتری بود که
«رازهای یک خانه» نام داشت و از شبکه چهار به روی آنتن رفت؛ هرچند زمان پخش آثار
در این شبکه خیلی دیرهنگام است و آنچنان که باید از سوی مخاطبان دیده نمی‌شوند،
اما به هرحال آخرین اثر تولیدی‌ام که در سال۹۰ ساخته و پخش شد، «رازهای یک خانه»
نام داشت.

در آن سال‌ها تله‌فیلم‌های بسیاری تولید می‌شد
که اتفاق خوبی بود و هنرمندان و عوامل بسیاری از این راه کسب درآمد می‌کردند، اما بنا
به سیاست‌‌های موجود تولید چنین آثاری متوقف شد.

نه‌تنها «تله فیلم»، بلکه تله‌تئاترهای بسیاری تولید می‌شد
و احتمالا چند وقت پیش خوانده‌اید که دیگر تله‌تئاتر نیز تولید نخواهد شد.

پس از سال۱۳۹۰ که آخرین اثر تلویزیونی‌تان را
تولید کردید به چه کاری مشغول شدید؟ زیرا به نظرم این روند برای هنرمندی که دائما
در حال فعالیت بوده و به ساخت آثار مختلف می‌پرداخته سخت و طاقت‌فرسا و غیرقابل
تحمل است.

قطعا بیکار نیستم و نمی‌مانم؛ به‌طور مثال طی این مدت چند
فیلمنامه سینمایی را آماده کرده‌ام که تولید آن‌ها میسر نشد.

آن‌طور که شنیده‌ام قرار بود سال گذشته فیلم
سینمایی «پلاتو» را جلوی دوربین ببرید که این اتفاق نیفتاد!

بله، آخرین فیلمنامه‌ای که برای ساخت آماده کردم «پلاتو»
نام داشت و نظر مسئولان وزارت ارشاد نیز برای تولید آن مثبت بود، اما از آن‌جایی که
نتوانستیم اسپانسر و تهیه‌کننده پیدا کنیم این پروژه نیز در محاق مانده است.

شما کارگردان خوش‌نام و کاربلدی هستید چطور می‌شود
که تهیه‌کننده‌ای تولید اثرتان را نپذیرد و اسپانسر پیدا نکنید؟

همان‌طور که خدمتتان گفتم به نظر می‌رسد مخاطبان و اسپانسرها
به سمت و سوی آثار سطحی کمدی حرکت می‌کنند و همان مسابقه پول‌درآوردنی که گفتم در
این عرصه نیز وجود دارد.

خوشبختانه سازمان صداوسیما در دوره شما مستقل
عمل می‌کرد و هنوز پای اسپانسرها و بخش‌های خصوصی به تلویزیون باز نشده بود.

بله، در آن سال‌ها بحث اسپانسر وجود نداشت و تلویزیون به‌طور
مستقل برای تولید آثار مختلف سرمایه‌گذاری می‌کرد و بحث کمبود بودجه مطرح نبود.

به‌شخصه نمی‌توانم بپذیرم که تلویزیون برای
تولید آثار باکیفیت بودجه کافی ندارد! اما به هرحال وجود اسپانسر موضوع و محتوای
آثار مختلف را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از کیفیت آن‌ها می‌کاهد. این روند را در
سینما چگونه می‌بینید؟

همان مشکلاتی که در تلویزیون وجود دارد در سینما نیز هست؛
حال در این میان تلویزیون قرار نیست اثرش را به جایی بفروشد، اما در سینما این
روال وجود دارد. به‌طور مثال دوست عزیزم محمدعلی سجادی که یکی از کارگردان‌‌های حرفه‌ای
سینماست و آثار ماندگاری در کارنامه‌‌اش دارد، به‌تازگی اثری سینمایی ساخت و دوسال
درگیر این روال بود و پس از کلی رفت‌وآمد و کش‌وقوس توانست از بنیاد فارابی ۳۰۰میلیون
تومان وام بگیرد و بقیه سرمایه را با قرض جور کند تا بیکار نماند و اثرش را بسازد.
درنهایت نیز، تکلیف اثری که به سختی و با قرض و وام تولید شده، مشخص نیست.

شما سال‌هاست مدیریت آکادمی سمندریان را به
عهده دارید، درباره این آموزشگاه معتبر که یادگار استاد سمندریان و هما روستا است
کمی توضیح دهید.

پس از آن‌که آقای سمندریان از دنیا رفتند به‌دلیل دوستی
عمیق خانوادگی که با ایشان داشتم همراه خانم روستا به اداره آکادمی پرداختیم که
متاسفانه کمی بعد ایشان نیز از دنیا رفتند. حال نیز اداره آکادمی سمندریان به عهده
من است و مبنای کار این است که نام، روش و منش زنده‌یاد سمندریان همچنان باقی
بماند.

یعنی در حال حاضر شیوه و روال آموزشگاه همان
است که در زمان حیات استاد سمندریان وجود داشت؟

بله، شیوه تدریس به همان شکل است و اساتید آن‌جا از شاگردان
قدیمی زنده‌یاد سمندریان هستند و تحت نظر ایشان آموزش دیده‌اند.

خیلی خوب است که چراغ آکادمی را روشن نگاه
داشته‌اید. پس به این ترتیب کیفیت آموزش در آکادمی سمندریان دستخوش تغییر نشده است.

بله، همین‌طور است. هنرجویان آکادمی دائما مشغول کار هستند
و پس از فارغ‌التحصیلی جذب کار می‌شوند؛ البته جذب کار نمی‌شوند اما تلاششان این
است که آثار باکیفیت تولید کنند و ما نیز مراقبشان هستیم و آن‌ها را پشتیبانی می‌کنیم
تا بتوانند در فضای حرفه‌ای تئاتر یا شاید سینما فعالیت کنند.

شما که آنقدر درگیر تئاتر هستید و با فضای
موجود آشنایی دارید، چرا اثری را به روی صحنه نمی‌برید؟

در شیوه آموزش ما نگاهی آیینی نسبت به تئاتر وجود داشت.
یعنی نمایش را تا آن‌جا تمرین می‌کردیم که پخته و کامل شود و پس از طی این روند
بود که آن را به روی صحنه می‌بردیم. مسلمأ همکاری با بازیگران امروزی که هم‌زمان
در چند اثر حضور دارند راحت نیست و فعالیت طبق این شیوه را بلد نیستم.

و سخن آخر؟

از شما بابت این گفت‌وگو تشکر می‌کنم.

وحید خانه‌ساز

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰