هرگز از مسیرم دست نمی‌کشم | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۴
غزال آخوندزاده در گفت‌وگو با «صبا»:

هرگز از مسیرم دست نمی‌کشم

تنها مسيری كه برای خودم مي‌ديدم و خواهم ديد همين موسيقی و تدريس آن است. اما يک جاهايی خستگي‌هايی هم داشتم و حتي غرهايي هم زدم اما از مسيرم هيچ وقت ‌خسته نشدم و دست نمي‌كشم

 می‌گوید پیانو زدن جزیی از زندگی‌ام شده است؛ درست
عین غذا خوردن. بیست‌‌ویک‌ساله است و از کودکی پیانو می‌نوازد. عضو انجمن فرهنگی
ایران و اتریش است و کنسرت‌های زیادی برگزار کرده و اخیرا هم در کنسرت رضا صادقی
نواخته است. غزال آخوندزاده متولد اردیبهشت ۱۳۷۶ است؛ در نواختن پیانو حرف زیادی برای
گفتن دارد، چندسالی است تدریس هم می‌کند و قرار است به‌زودی برای شادگردانش کنسرت
برگزار کند. به همین بهانه با او به گفت‌وگو نشستیم و از حال‌وهوای زندگی سرشار از
موسیقی‌اش پرسیدیم.

از چندسالگی پیانو زدن را شروع کردید؟ زیرنظر
کدام استادان آموزش دیدید؟

من تقریبا از شش‌سالگی پیانو را شروع کردم اما قبل از آن به
کلاس‌‌های ارف می‌رفتم. هم‌زمان با دبستان پیانو را هم ادامه دادم و بعد با رفتن
به هنرستان موسیقی پیانو جزو زندگی اصلی‌ام شد و با علاقه‌ای که خودم داشتم و با
حمایت‌های پدر و مادر عزیزم الان تقریبا ۱۵سال است که نوازندگی می‌کنم؛ البته از
همان ابتدا کلاس‌های ارف و پیانو را در مدرسه صداوسیما می‌گذراندم اما در نه‌سالگی
نزدیک یک‌سال‌ونیم زیر نظر سامان احتشامی آموزش دیدم. وقتی وارد هنرستان شدم، زیر
نظر استاد امیر صراف بودم تا به امروز که در دانشگاه موسیقی می‌خوانم، استادم
ایشان هستند.

با استادان غیرایرانی‌ هم کار کردید؟

بله، از ۱۴سالگی که وارد انجمن فرهنگی ایران و اتریش شدم، علاوه بر شرکت های مستر کلاس های این انجمن، افتخار همکاری با پرفسور شولتز؛ نوازنده و رهبر ارکستر اتریش به عنوان پیانیست جهت برگزاری مستر کلاس های ایشان را داشتم.

در نواختن پیانو بیشتر پیرو چه سبکی هستید؟

من تقریبا تمام سبک‌ها اعم از کلاسیک‌های جهانی و ایرانی را
با پیانو نواخته‌ام و به آن‌ها علاقه دارم ولی با توجه به رشته تحصیلی‌ام در هنرستان و دانشگاه سبک پیانو کلاسیک را به صورت تخصصی دنبال می‌کنم.

چطور شد به عضویت انجمن فرهنگی ایران و اتریش درآمدید؟

انجمن فرهنگی ایران و اتریش در نزدیکی منزل ماست و من از
این موضوع اطلاعی نداشتم و نمی‌دانستم که این ساختمان، انجمن فرهنگی ایران و اتریش
است. جالب این‌جاست که دوستان من در هنرستان درباره این انجمن صحبت می‌کردند؛ من به
پدرم گفتم این انجمن کجاست و ایشان گفتند همین انجمنی که نزدیکمان است. بنابراین به
آن‌جا مراجعه کردم، بعد از گذراندن امتحان ورودی به عنوان پیانیست در تمامی بخش ها فعالیت داشتم.

منظورتان از همه بخش‌ها چیست؟

این انجمن فرهنگی بخش‌های مختلف دارد؛ اپرا، گروه ارکسترا،
گروه کر و تک‌نوازی دارد که من در همه بخش‌ها می‌توانستم فعالیت داشته باشم. آن‌جا
یک گروه ارکسترا داشتند که کنسرت می‌دادند و اگر قطعه‌ای پیانویی داشت(چون پیانو
اصولا سازارکسترایی نیست) من آن‌ها را اجرا می‌‌کردم.

شنیدم که شما در کنسرواتور وین هم قبول شدید
اما نرفتید. علت چه بود؟

بله، تقریبا ۱۶سالم بود که از طریق انجمن فرهنگی ایران و
اتریش با یک‌سری کنسرواتورهای اتریش آشنا شدم؛ هر از چندگاهی یک‌سری امتحانات می‌گرفتند
که گاهی وقت‌ها هیات داوران آن‌ها به ایران می‌آمدند و در همان انجمن فرهنگی
امتحان می‌گرفتند؛ من هم آن زمان در مقطع دوم هنرستان تحصیل می‌کردم که امتحان
دادم و برای کنسرواتور وین قبول شدم. پدرم خیلی مصرّ بود که به آن‌جا بروم اما
مادرم به‌خاطر کم‌سن‌وسال بودنم و دوری و تنهایی من کمی نگران بود اما همه
کارهایمان را کردیم و منتظر جواب سفارت بودیم که درنهایت تصمیم بر این گرفتم گذراندن دوره های تحصیلی تکمیلی در خارج از کشور را به زمان دیگری موکول کنم.

چرا؟

به این علت که باید تنها می‌رفتم و هیچ آشنایی در آن‌جا نداشتم.
ضمن این‌که باید زبان آلمانی هم یاد‌ می‌گرفتم و من در یک‌سال‌واندی که دنبال
کارهای رفتن بودم زبان آلمانی خواندم اما احساس کردم شاید خیلی هنوز برای رفتن آمادگی
ندارم و آن زمان این‌جا را ترجیح دادم.

برنامه‌تان برای آینده چیست؟ آیا قصد رفتن به
خارج از کشور را دارید یا نه؟

انصراف از رفتن به اتریش تصمیم سختی بود و من گاهی مواقع مردد می‌شدم که آیا تصمیم درستی گرفتم یا نه . ولی در کل به دلیل فعالیت ها و موقعیت‌های مناسبی که برایم ایجاد شد از اینکه در آن زمان در ایران ماندم پیشمان نیستم، ولی علاقه زیادی دارم که جهت ادامه تحصیل حتما در صورت امکان به سایر کشورها سفر نمایم.

تا به حال در کنار نواختن پیانو تجربه خوانندگی
هم (اجرا برای بانوان) داشتید؟

برای خوانندگی که تا به حال اقدام نکرده‌ام و جزو اهدافم نبوده
است اما مواقعی به ذهنم می‌رسد خیلی خوب می‌شود که درکنار ساز زدن بخوانم؛ البته ناگفته
نماند ما سولفژ کار کرده‌ایم، درحدی که صداها را می‌شناسیم و در هنرستان هم گروه
کر داشتیم و تا حدی با مقوله صداسازی و خوانندگی آشنایی دارم اما این‌که بخواهم به‌عنوان
هدف به آن نگاه کنم، نه.

ساز دیگری هم به غیر از پیانو می‌نوازید؟

بله، من ساز دومی که می‌زنم سنتور هست. چون اصولا در
هنرستان و دانشگاه باید یک ساز دومی هم بلد باشیم.

می‌دانم که کنسرت هم اجرا می‌کنید. از چه زمانی
اجرا کردن در کنسرت‌ها را شروع کردید؟

اولین کنسرتی که من اجرا کردم در نه‌سالگی با سامان احتشامی
بود که دو بار در فرهنگسرای نیاوران با ایشان کنسرت داشتم. در هنرستان هم کنسرت‌های
ماهانه و سالانه داشتیم و همان‌طور که گفتم در کنسرت‌های انجمن فرهنگی ایران-اتریش
من به‌عنوان پیانیست چندباری در تالار وحدت اجرا داشتم. البته با چند گروه دیگر که
آن‌ها هم ارکستر بودند و علاوه بر سازهای کلاسیک بند راک هم داشتند، در کنسرت‌هایشان
در تالار وحدت همکاری می‌کردم و با یک‌سری خواننده‌‌ها مثل خانم هاسمیت کار می‌کردم
که برای بانوان اجرا می‌کردند(که اپرا بود). البته یکی‌دوسالی به‌دلیل کنکور و درس
خواندن کنسرت نداشتم اما امسال از لحاظ برگزاری کنسرت پرکار بودم؛ در تیرماه با
آقای رضا صادقی و در یک کنسرت هم با گروه نوشه که برای بانوان بود همکاری داشتم.

در
صفحه شخصی‌تان در فضای مجازی دیده‌ایم که اعلام کردید، قرار است برای هنرجویان
خودتان کنسرت بگذارید؛ این ایده تا چه اندازه مفید واقع خواهد شد؟ از زمانی به این
فکر افتادید؟

خیلی وقت است این ایده را در ذهن دارم. من خیلی دوست داشتم
که هنرجویانم از هنر و داشته‌هایشان استفاده کنند و هنرشان را به دیگران انتقال
دهند. بچه‌ها کلاس‌هایشان را می‌آیند و خوب هم پیش می‌روند اما جدای از کلاس‌ها
وقتی در یک موقعیت دیگر مثل کنسرت قرار می‌گیرند تازه متوجه می‌شوند این هنری را
که آموخته‌اند را چطور استفاده کنند و به دیگران انتقال دهند؛ اما احساس می‌کردم
که زود است چون شرایطش نبود. نیاز به برنامه‌ریزی داشت که خوشبختانه هم‌اکنون
شرایطش مهیا شده تا این کنسرت را برگزار کنم.

از
تدریس هم صحبت کردید؛ از چه زمانی تدریس می‌کنید؟

من درکل به تدریس علاقه دارم، نه فقط در نواختن ساز، بلکه
تمایل دارم اگر هنری را می‌دانم به بقیه هم آموزش دهم؛ به همین دلیل تقریبا قبل از
کنکورم یعنی از ۱۶-۱۵سالگی تدریس را شروع کردم اما نه به‌طور گسترده بلکه در حد
چهار پنج هنرجو. به‌طور کل در حال حاضر سه سال است که کار اصلی تدریس من شروع شده
است.

باتوجه به این‌که بسیار جوان هستید و با تلاش‌های
بسیار خودتان، حمایت‌ها و تشویق‌های خانواده به این موفقیت و موقعیت بزرگ رسیده‌اید؛
و همان‌طور که خودتان هم می‌دانید زنان و دختران در ایران با محدودیت‌ها و مشکلات
زیادی در عرصه موسیقی مواجهند و احتمالا خودتان هم با این موانع روبه‌رو بوده‌اید؛
نظرتان در این باره چیست؟ چه پیشنهادی برای دختران هم‌سن‌وسال خودتان یا به‌طور
کلی برای بانوان علاقه‌مند به هنر موسیقی دارید؟

خداراشکر من این شانس را داشته‌ام که پدر و مادرم همیشه از کودکی
تا به الان حامی و پشتیبان من بوده‌اند. در رابطه با این موضوع من معتقدم نه فقط
زنان بلکه هر کسی، اعم از مرد و زن اگر هدفی داشته باشد و بخواهد واقعا به آن برسد
می‌تواند با تلاش و پشتکار خودش راهش را پیدا کند و آن را به‌دست آورد. خانم‌هایی
هستند که این کار را انجام می‌دهند، یعنی پای هدفشان می‌ایستند، می‌جنگند و پله‌پله
به آن نتیجه‌ای که می‌خواهند می‌رسند. مثلا در کنسرتی که با آقای صادقی داشتیم، این
خیلی رایج نیست که خانم‌ها با یک بندی که همه‌شان آقا باشند ساز بزنند و آقای
صادقی دارند این کار را جا می‌اندازند. به نظر من اگر هر چیزی را کج‌دار و مریز
جلو برویم نشدنی نیست. کشور ما دارای یک‌سری قوانین است که فارغ از درست و غلط
بودنش باید آن‌ها را رعایت کنیم و در کنارش آرام‌آرام راهمان را هم ادامه دهیم.
اما متاسفانه الان مخصوصا متولدین دهه خودمان کسانی هستند که می‌خواهیم به هرنحوی
به هدفمان برسیم و آن قوانین را هم زیر پا بگذاریم؛ این‌طوری نه می‌توانند به
هدفشان برسند نه جامعه آن‌ها را قبول می‌کند. کسی که راهش را پیدا کرده باشد می‌تواند
طوری رفتار کند که افراد مخالف هم شأن و شخصیتشان حفظ شود و بتوانند کم‌کم به هدفشان
برسند. حتی کسانی که حامی ندارند اگر خودشان واقعا تلاش کنند راهی برایشان پیدا می‌شود
که بتوانند هنر خودشان را ارائه دهند.

خودتان تا به حال این موانع را تجربه کرده‌اید؟

بله، سر راه من هم این موانع بوده است اما نه به این صورت
که بگویند روی سن نرو و اذیتم کنند، چون من جاهایی که کنسرت دادم بیشتر به‌صورت
گروهی بوده است. اما کنسرت‌هایی هم بوده است که می‌خواستیم اجرا برویم اما به هر
دلیلی مجوز ندادند، اذیت کردند یا در متن خانمی که همخوان بوده است گفته‌اند، این
کلمه را برای خانم همخوان حذف ‌می‌کنید یا کنسرت کلا لغو می‌شود. شهرستان‌ها هم که
ما خانم‌‌ها کلا نمی‌توانیم اجرا کنیم مثلا همین ارکستری که بند راک هم داشت وقتی
در شهرستان اجرا داشتند ما نمی‌رفتیم.

هر موفقیتی هزینه و خستگی خودش را دارد. قطعا شما
هم تا به حال خسته شده‌اید. چطور با این سختی‌ها و مشکلات کنار آمده‌اید و همچنان
مسیر خود را ادامه می‌دهید؟

بله، البته هر راهی خستگی خاص خودش را دارد؛ به‌خصوص زمان‌هایی
بیشتر برنامه‌هایم باهم تداخل پیدا می‌کند و ممکن است نتوانم کامل به برنامه‌هایم
برسم و خسته شوم اما تا به حال از راه و مسیرم خسته نشد‌ه‌ام. در اوج خستگی هم
همیشه خدا را شکر کردم و تنها مسیری که برای خودم می‌دیدم و خواهم دید همین موسیقی
و تدریس آن است. اما یک جاهایی خستگی‌هایی هم داشتم و حتی غرهایی هم زدم اما از
مسیرم هیچ وقت ‌خسته نشدم و دست نمی‌کشم.

به‌عنوان سوال آخر اگر صحبتی باقی مانده است
بفرمایید.

یک تشکر ویژه از پدر و مادرم دارم؛ من همیشه می‌گویم که
تلاش و پشتکار هر کسی مهم است اما حامی داشتن و تشویق شدن هم یکی از اصل‌های مهم
برای رسیدن به هدف است که خدا را شکر من از وقتی که کلاس ارف می‌رفتم پدر و مادرم
خیلی‌خیلی حمایتم می‌کردند و همچنان حامی من هستند.

 

فاطمه فلاح

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    231/063/671/400
  • تمساح خونی
    168/255/197/250
  • مست عشق
    120/024/440/750
  • خجالت‌نکش۲
    83/565/115/200
  • پول و پارتی
    75/236/463/500
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • قیف
    16/316/080/500
  • یادگار جنوب
    12/104/059/550
  • ملاقات با جادوگر
    10/154/125/000
  • مفت بر
    9/605/872/500
  • ساعت 6صبح
    6/682/846/250
  • قلب رقه
    6/682/092/000
  • شهرگربه‌ها۲
    5/039/137/000
  • در آغوش درخت
    4/758/831/500
  • شه‌سوار
    2/867/932/500
  • روزی روزگاری آبادان
    2/689/395/000
  • آغوش باز
    691/497/500
  • کارزار
    189/070/000
  • سودابه
    128/322/500
  • لختگی
    25/100/000