سریال شصت قسمتی «پاهای بیقرار» با نام
فعلی «دلدادگان» به تهیهکنندگی ایرج محمدی با کارگردانی منوچهر هادی یکی از آثاری
است که در حال حاضر به روی آنتن شبکه سوم سیماست و بازیگرانی چون، پانتهآ بهرام،
حمید گودرزی، لیندا کیانی، آرش مجیدی، پویا امینی، اصغر محبی، ملیکا شریفینیا و
مسعود رایگان در آن ایفای نقش میکنند.
مخاطبانی که سریال «دلدادگان» را دنبال میکنند، میدانند یکی
از ویژگیهای این اثر، قصه پرکشش آن است، به این ترتیب میتوان گفت که نویسندگان
آن بابک کایدان و مهدی محمدنژادیان توانستهاند با صرف زمان و وسواس بسیار اثری منسجم
و چفتوبستدار را به رشته تحریر درآورند.
بابک کایدان ادبیات نمایشی خوانده و طی سالهای فعالیتش
آثار باارزشی نوشته است. او با کارگردانهای مطرحی چون مسعود اطیابی، مسعود دهنمکی،
شهرام شاهحسینی و داریوش فرهنگ، همکاری کرده و در حال حاضر نیز فیلمنامه سینمایی
او «رحمان ۱۴۰۰» به کارگردانی منوچهر هادی در حال تولید است. این نویسنده که روال
مشخصی را در عرصه فیلمنامهنویسی دنبال میکند و کارنامه پر و پیمانی در این زمینه
دارد درباره چگونگی نگارش فیلمنامه «دلدادگان» با «صبا» گفتوگو کرد.
شما در دانشگاه ادبیات نمایشی خواندهاید. باتوجه
به اینکه در عرصه فیلمنامهنویسی همچنان با ضعفها و کاستیهای بسیاری مواجهیم
و اغلب نویسندگان تلویزیون از تخصص لازم برخوردار نیستند، بفرمایید دانش و تحصیلات
آکادمیک در این عرصه چقدر میتواند در کیفیت فیلمنامهها موثر باشد؟
اگر بپذیرید که آثار قبلی من و سریال «دلدادگان» با همه
کاستیهای موجود، لااقل از لحاظ دراماتیک خوب پیش رفتهاند، باید به سوال شما اینگونه
پاسخ دهم که تحصیلات آکادمیک در کار ما کاملا ضروری است. البته زمانی تصور بر این
بود و اینگونه جا افتاده بود که کار هنری صرفا به استعداد نیاز دارد و میتوان با
آزمون و خطا به نتیجه مطلوب رسید که به نظرم از اساس غلط است.
میتوان گفت این نظریه منسوخ شده است.
بله، بهطور مثال یک مهندس چگونه میتواند برجی ۲۶طبقه
بسازد بدون آنکه تحصیلات و تخصص داشته باشد؟ شدنی نیست؛ اما متاسفانه در دورهای
اینگونه جا افتاده بود و پس از انقلاب دروازهای باز شد و عدهای وارد شدند و
ماندگار شدند و احساس شد که به تحصیلات آکادمیک نیازی نیست؛ درحالیکه اینگونه
نیست و مانند هر کار دیگر، فیلمنامهنویسی نیز برای نگارش، خلق درام و بخشهای دیگر
به دانش و تخصص نیاز دارد.
اما در حال حاضر اغلب فیلمنامهنویسان تحصیلات
مرتبط ندارند!
بله بالغ بر ۸۰-۷۰درصد نویسندگان چه در سینما، تئاتر یا
تلویزیون تحصیلات مرتبط ندارند. من با این مسئله مشکلی ندارم؛ زیرا هنر آدمها را
گزینش میکند و بهمرور اشخاص نابلد را کنار میگذارد، اما با این حال، متاسفانه
خیلی از این افراد در جایگاههای مهم و کلیدی قرار میگیرند و به آثار آسیب میزنند.
بهخصوص در عرصه فیلمنامهنویسی که پایه و اساس یک اثر نمایشی است.
بهشخصه آثار شما را دنبال میکنم و به نظرم در
عرصه سینما و تلویزیون نقطه قوت آثاری که شما نوشتهاید، فیلمنامه بوده است،
درباره فیلمنامه سریال «دلدادگان» نیز همین نظر را دارم و البته تهیهکننده و برخی
از بازیگران نیز با نظر من موافقند. همه اینها نشان میدهد که در عرصه نگارش روندی
هدفمند را دنبال میکنید. این روند از ابتدا برای شما انتخاب شده بود یا در طول
فعالیتتان ایجاد شد؟
راستش این روند انتخاب شده نبود و بهمرور زمان ایجاد شد.
من هیچگاه با رابطه و آشنابازی وارد کار نشدم. تحصیلاتم را تمام کردهام و مجبور
بودم که مراحل موجود را پلهپله طی کنم. طبیعتا در ابتدای کار به من جوان اجازه
نگارش سریال نمیدادند، به همین دلیل از نگارش تلهفیلم آغاز کردم و پس از نگارش
حدود ده تلهفیلم مختلف، کمکم به نگارش سریال پرداختم و آهسته و پیوسته ادامه
دادم و همین روند باعث کسب تجارب بسیاری شد. بیشک اگر با نگارش سریالی چندینقسمتی
وارد عرصه فیلمنامهنویسی میشدم از عهده جمع کردنش برنمیآمدم.
از روندتان طی این سالها راضی هستید؟
شاید بخشی از این مسیر تقدیر بوده، اما اکنون که به گذشته
نگاه میکنم میبینم مسیر بسیار درستی را طی کردهام.
برویم به سراغ فیملنامه پرحجم «دلدادگان» که به
سه برهه زمانی میپردازد. ایده و طرح نگارش این سریال چگونه شکل گرفت؟
آقای ایرج محمدی برای اثر جدیدش بهدنبال نویسنده بود و از
آنجایی که من با آقای مسعود صبا مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما پیشتر همکاری
کرده بودم، ایشان مرا معرفی کردند و بهنوعی باعث این اتفاق خیر شدند. پس از آن نیز
به دفتر آقای محمدی رفتم و ایشان طرحی را به من ارائه کردند که البته بهشکل کامل
طرح فعلی نبود و تغییراتی کرد.
طرح قبلی چه بود؟
طرحی بود که «ارغوان» نام داشت و تصویب شده بود. پس از آن
طرح ۳۰-۲۰صفحهای را خواندم که آقای محمدنژادیان نگارش آن را به عهده داشتند. این
طرح یکی دو سال قبل نوشته شده بود و نیاز به بازنگری داشت تا بهروز شود و موقعیتهای
جدیدی در آن ایجاد شود. سپس وارد پروژه شدم و نکتهها و پیشنهادهایم را در تیم سهنفرهای
متشکل از خودم، ایرج محمدی و مهدی محمدنژادیان مطرح کردم و پس از تعاملاتی که
داشتیم، توانستیم به قالب ساختاری و محتوایی تقریبا مناسبی برسیم. پس از نگارش طرح
کامل که حدود چهل صفحه بود، آن را به تلویزیون ارائه دادیم مجوز را گرفتیم و نگارش
آغاز شد.
جالب است که تهیهکننده اثر آقای ایرج محمدی در
چگونگی نگارش طرح دخیل بودهاند.
بله، ایشان از معدود تهیهکنندگانی هستند که با نویسندگان گفتوگو
میکنند؛ نه درباره مسائل تولید و ممیزی ها؛ بلکه درباره متن و قصه که اتفاقا به
نتیجه میرسد.
و البته ایشان به قصه، درام و جزییات دیگر فیلم
و سریالسازی اشراف دارند.
دقیقا، کمتر تهیهکنندهای را دیدهام که درباره قصه نظرات
درست بدهد و در اینباره اهل تعامل باشد. آقای محمدی فرهنگ ورود به کار فیلمنامهنویسی
را بلد است که خیلی موضوع مهمی است؛ زیرا فرهنگ همکاری گروهی ما همیشه ضعیف بوده
است. در حین نگارش فیلمنامه «دلدادگان» نیز ایشان سمت تهیهکنندگی را کنار میگذاشت
و به دور از هر اعمال سلیقه و اجبار بهعنوان یکی از اعضای تیم نگارش به ما کمک میکرد.
هرگاه نیز نظرات سلیقهای مطرح میشد تصمیم نهایی را به ما میسپرد. چنین شرایطی
باعث میشود که آدم با دل و جان به کارش بپردازد.
سریال «دلدادگان» شصت قسمت است و بیشک نگارش
چنین اثر پرحجمی زمان و توان بسیاری میطلبد. کمی در اینباره توضیح دهید.
ساختاری که ما در نظر گرفتیم به انسجام زیادی نیاز داشت؛
زیرا از جایی به بعد به فصل گذشته میرویم. در اینباره بحث کردیم و خیلی به این
ایده که پیشنهاد من بود فکر کردیم و آن را مورد تحلیل و آنالیز قرار دادیم. به
هرحال جا انداختن این روند در طول قصه دشوار بود زیرا تاکنون در سازمان چنین موردی
تجربه نشده بود.
کمی درباره تم عاشقانه اثر توضیح دهید. اینکه در
این سریال روابط انسانی آدمها بر اتفاقات و رویدادهای اجتماعی تاثیر میگذارد و
به نظرم یکی از ویژگیهای فیلمنامه شماست.
بله، تلاش کردیم در کنار مطرح کردن قصهای عاشقانه، بسترهای
اجتماعی و آسیبها و رویدادها را فراموش نکنیم و رکن اساسی و مهمی که برای تیم سه
نفرهمان، هم در زندگی شخصی و هم در باورهایمان و البته در قصه اهمیت بسیاری داشت
مبحث خانواده بود. همچنان معتقدم در جامعه ملتهب فعلی هیچ عنصری به اندازه خانواده
تعیینکننده نیست و نمیتواند آدمها را حفظ کند. بر همین اساس تاکید ما بر
خانواده بود تا مخاطبان آسیبها و هجومهایی را که بهطور طبیعی برای هر خانوادهای
در طول زندگی پیش میآید، ببینند و بتوانند چگونگی کنار آمدن با آنها را بیاموزند.
به همین دلیل خانواده مالک را ترسیم کردیم. البته سعی نکردیم او را مبری و خالی از
اشتباه نشان دهیم.
و همین خاکستری بودن شخصیت مالک و دیگر آدمها،
قصه را نزد مخاطب باورپذیر کرده است.
بله، حال اگر به فصل گذشته برویم با بخشهای دیگری از زندگی
شخصیتها مواجه خواهیم شد و خواهیم دید که او شخصیتی شناسنامهدار است. در کل
تلاش کردهایم شخصیتهای اصلیمان تا پایان سریال کاملا به مخاطب شناسانده شوند
و نقاط ترس، آرزوها، دلبستگیها و آلام آنها برای مخاطبان روشن شوند؛ زیرا مخاطب
زمانی با شخصیتها ارتباط برقرار میکند که بیوگرافی آنها را بداند و در این
صورت است که او پس از پایان قصه به دریافت جامعی از آدمها و شخصیت آنها میرسد.
شما تجربه همکاری با دیگر نویسندگان را از قبل
و در آثار دیگرتان دارید و این موضوع گویای این است که کار تیمی را بلد هستید. این
تفکر و درنهایت نگارش گروهی و جمعی چقدر میتواند در کیفیت آثار سینمایی یا
تلویزیونی موثر باشد؟
متاسفانه هنوز دراین زمینه پیشرفت زیادی نداشتهایم. البته برخلاف
آنچه تصور میکنیم که کار گروهی روند و زمان نگارش را تسریع میبخشد، گاه نیز آسیبزننده
است، اما به هرحال اگر روال درستی طی شود بر کیفیت اثر بهشدت موثر است.
بهجز مواردی که گفتید چرا بسیاری از نویسندگان
تمایلی به کار گروهی ندارند؟
یکی از دلایل مهم این اتفاق شاید مبحث اقتصادی و مالی باشد
که براساس شرایط موجود باعث میشود نویسندگان ترجیح دهند نگارش اثر را بهتنهایی انجام
دهند. دلیل دیگر، خودخواهی و جاهطلبی آدمهاست که باعث میشود برخی تصور کنند میتوانند
بهتنهایی اثری را به سرانجام برسانند. بله، ممکن است این اتفاق بیفتد، اما اینکه
از ابتدا باور داشته باشیم که میتوانیم اثری سینمایی یا تلویزیونی را بهتنهایی
بنویسیم غلط است. تنهایی نوشتن تخصص است. نهتنها در ایران، بلکه در دیگر کشورها
نیز، کمتر نویسندهای را میتوان سراغ داشت که از عهده آن برآید.
پس با این حساب با تکنگاری و نگارش بهتنهایی
مخالف هستید و کار تیمی را میپسندید؟
نمیخواهم این روند را تایید یا رد کنم. اما جملهای دارم
که میگوید یک فکر، یک فکر است و دو فکر چندین فکر است. یعنی در گفتوگو و تعامل است
که قصه قوام پیدا میکند. این را هم بگویم که نگارش گروهی در کشورهای دیگر تفکیک
شده است و براساس برنامهریزی پیش میرود یعنی مثلاً نگارش دیالوگها به عهده یک
نفر است و شخصی دیگر سیناپس قصه را مینویسد و مثلاً نگارش صحنههای اکشن به عهده
نویسندهای دیگر است. یعنی شرایط فعالیت آنها در زمینه نگارش گروهی با روال ما
متفاوت است.
در حین تولید چقدر با منوچهر هادی تعامل
داشتید؟
علاوه بر آنکه منوچهر هادی دوست چندساله من است، در چند
پروژه نیز باهم همکاری کردهایم و این موضوع باعث شده به دیدگاههای یکدیگر آگاه
باشیم و نقاط ضعف و قوت یکدیگر را بدانیم. این را هم بگویم که منوچهر هادی در نوع
انتخابهایش به فیلمنامه اهمیت زیادی میدهد و آنور که خودش میگوید کارگردانی
«دلدادگان» را به خاطر قصهاش پذیرفته است. منوچهر هادی بهعنوان کارگردان تا آنجا
که میتواند به فیلمنامه وفادار است و براساس قصه پیش میرود. در پروژه «دلدادگان»
نیز این روال وجود داشت، اما مانند هر اثر دیگری در طول ساخت، ممکن است تغییراتی براساس
تولید و موقعیتهای موجود و نظر و ایده عوامل و بازیگران در برخی از قسمتهای فیلمنامه
رخ دهد و در سریال «دلدادگان» نیز تغییرات در همین حد بود. منوچهر هادی درباره این
تغییرات اندک نیز در طول فیلمبرداری با من صحبت میکرد و مرا در جریان امور قرار
میداد و از نظرم مطلع میشد.
خودتان در طول ضبط چقدر با عوامل و بازیگران در
تماس بودید؟
غیر از ارتباطهای تلفنی در حین تولید، تقریبا هر هفته و
گاه هفتهای دوبار سر لوکیشن میرفتم و حال نیز که سریال در حال تدوین است و در
جریان اتفاقات قرار میگیرم و اگر سوال یا نکتهای باشد بهصورت حضوری یا غیرحضوری
پاسخگو خواهم بود.
در حین تولید یا در حال حاضر از سوی سازمان صداوسیما
با ممیزی و اصلاحیه مواجه نشدید؟
خیر، به این دلیل که من، منوچهر هادی و البته آقای ایرج
محمدی که تجربه تولید و ساخت سریالهای سنگین را داشته با محدودیتها آشنا بودیم
و قصه را براساس خطمشی سازمان نوشتیم. از ابتدا نظرمان این بود که قصه ملتهب
باشد؛ زیرا اگر محافظهکارانه پیش میرفتیم سریال برای مخاطب جذابیتی نداشت به
همین دلیل با اعتماد مدیران سازمان و تا آنجا که ظرفیتها اجازه میداد قصه را
امروزیتر و جسورانهتر به رشته تحریر درآوردیم.
آقای هادی در گفتوگو با یکی از رسانهها نسبت
به زمان پخش سریال اعتراض کردهاند. نظر شما درباره این گلایهها چیست؟
سریال «دلدادگان» در شرایط خیلی سخت تولید شد و اگر همت تهیهکننده،
منوچهر هادی، عوامل و بازیگران نبود این اثر به سرانجام نمیرسید زیرا تولید آن در
مقطعی متوقف شده بود. اما به هرحال با خون و دل به نتیجه رسید و به همین دلیل است
که منوچهر هادی به برخی مسائل واکنش نشان میدهد. وقتی شما بچهای را با سختی
بزرگ میکنید طبیعی است که نسبت به او حساستر باشید.
نظر خودتان درباره زمان پخش سریال چیست؟
باتوجه به زحماتی که برای تولید اثر کشیده شده، این انتظار
از سوی تیم سازنده وجود دارد که بهخاطر احترام به مخاطب، پخش و بازپخشهای منظمی
داشته باشد؛ وگرنه ما کارمان را انجام دادهایم و تمام شده است. امیدواریم سازمان
در چهل قسمت باقیمانده نظم بیشتری به پخش و بازپخشها بدهد و ما نیز سپاسگزار
خواهیم بود؛ تا به این ترتیب طیف بیشتری از مخاطبان را به دیدن سریال «دلدادگان»
ترغیب کنیم.
بازخورد مخاطبان را تا به اینجا چگونه دیدهاید؟
نظرم این است که مخاطب با تلویزیون قهر نیست. مخاطب اثر خوب
را میبیند و اثر ضعیف را دنبال نمیکند که خیلی هم طبیعی است. هرگاه اثری ضعیف به
او ارائه کردهایم از آن استقبال نکرده و هر زمان که اثری قوی و خوشساخت را به
روی آنتن بردهایم با استقبال مخاطبان مواجه شدهایم. درباره سریال «دلدادگان»
نیز تا به امروز بازخوردها خوب بوده است.
از آثار دیگرتان چه خبر؟ این روزها به نگارش چه
آثاری مشغول هستید؟
بهجز فیلمنامه «رحمان۱۴۰۰» که کارگردانش منوچهر هادی است و
در حال تولید است، مشغول نگارش سریالی هستم که «دل» نام دارد و قرار است برای شبکه
نمایش خانگی تولید شود که فکر میکنم هشت تا نه قسمت آن باقی مانده تا نگارشش به
پایان برسد. که انشاءاله اگر مشکلی نباشد تولید آن از ماه دیگر آغاز میشود.
وحید خانهساز
There are no comments yet