امسال هم مانند سالهای گذشته هجدهمین دوره از جشن حافظ با
حضور هنرمندان و اهالی رسانه برگزار شد. امسال هم تندیسها در دستان هنرمندان
برگزیده درخشید و حاضران برای منتخبان کف زدند و تحسینشان کردند. امسال هم تب و
تاب این جشن مانند قبل داغ بود و دوشنبهشب این جشن با حضور گسترده و پرشور
هنرمندان در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد. اما فقط امسال و سال گذشته از
حضور مردی نامآشنا که راس این مراسم بود محروم بودیم؛ مرحوم علی معلم که این جشن
با نام او عجین شده است حتی اگر دیگر بین ما نباشد. به هر جهت جشن حافظ هجدهمین
دوره خود را در کنار هنرمندان برگزار کرد و تداوم این جشن همچنان به قوت خود باقی
مانده است.
اگر کمی به معنا و مفهوم واژه فستیوال و جشنی مثل حافظ دقیق
شویم به این نکته خواهیم رسید که برگزاری چنین جشنهایی باید دارای برنامهریزیهای
مدون و چهارچوبدار باشند؛ برنامههایی که فقط به نگارش روی کاغذ محدود نشوند و با
فرا رسیدن موعد برگزاری، اجرایی هم باشند. برنامهای که مفاد آن با رعایت چند بند
اصلی به باشکوهی و نظم هرچه بیشتر آن یاری میرساند. البته نه اینکه فقط جشن حافظ
را هدف قرار داده باشیم و منتقد نحوه برگزاری آن باشیم اما به سبب تاخر این جشن،
مبنای نوشته را آن قرار دادهایم.
چند نمونه از عواملی که توجه به آنها در تمامی فستیوالها
و مراسمات کوچکتر به برپایی هرچه بهتر آنها یاری میرساند برگزاری بخشهای مختلف
طبق زمانبندیهای از پیش اعلام شده است؛ وقفههای طولانی و بین قسمتهای تعیین
شده، جاگیری مدعوین و نظم و ترتیب در محل استقرار و مواردی از این دست؛ آغاز و
پایانهای دیرهنگام و… که رعایت هریک از این موارد با کمی دقت نظر بهراحتی قابل
اجراست.
باتوجه به استقبال هنرمندان و دوستداران هنر، پیگیری آنها از
اینگونه مراسم همچنین صرف هزینههای قابل توجه نباید با عدم رعایت یکسری اصول
پایهای کیفیت را از دست بدهیم؛ نباید اهالی هنر و مخاطبان را دلزده کنیم؛ نباید
و نباید و نبایدهایی که با مدنظر قرار دادن تعدادی از بایدها مراسم، جشنها،
فستیوالها و جشنوارهها را به یکی از خوشایندترین اتفاقات سال در حوزه هنر تبدیل
میکند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است