«هزار پا» یک عطاران جدید را در سینما نشان می‌دهد | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۰۲
رضا رخشان:

«هزار پا» یک عطاران جدید را در سینما نشان می‌دهد

«هزار پا» یک عطاران جدید را در سینما نشان می¬دهد؛ عطارانی که با یک پا است و فکر می‌کردم برای مردم جذاب خواهد بود. به نظر من این بهترین بازی رضا عطاران است.

 رضا رخشان؛ تهیه­ کننده و فیلمبردار سینما،‌
این روزها فیلم سینمایی «هزار پا» را روی پرده دارد که تقریباً هفت سال پس از
«ضدگلوله»(اولین فیلم به تهیه­کنندگی او) ساخته شد. در این فاصله همان‌طور که خودش
هم در گفت­وگویمان اشاره می­کند قرار بر آن بود تا فیلم سینمایی دیگری را کلید
بزند که بنا بر شرایط موجود به زمان دیگری موکول شد. «ضدگلوله»‌ برای رخشان موفقیت­های
زیادی را به‌دنبال داشت ازجمله دیپلم افتخار بهترین فیلم در سی­امین جشنواره فیلم
فجر و سیمرغ بهترین فیلمنامه(مصطفی کیایی) که طرحش هم متعلق به رخشان بود و این
بار «هزار پا» با رتبه بالایی که در گیشه از آن خود کرد بار دیگر موفقیت این تهیه­کننده
را تثبیت می­کند.

شما در سال۹۰ فیلم «ضدگلوله»‌ را ساختید که تاحدودی
یک کار کمدی محسوب می­شد و حالا پس از هفت سال مجدداً به سراغ اثری طنز رفته­اید؟
دلیلش چه بود؟ و آیا شما هم مثل بسیاری از تهیه­کنندگان معتقدید همچنان کمدی در
سینمای ایران بیشتر جواب می­دهد؟

من بعد از «ضدگلوله» فیلمنامه دیگری در دست داشتم که سعید
دولتخانی نویسنده­اش بود. پروانه ساختش را هم گرفتیم، قرارداد بازیگران را هم
بستیم و پیش‌تولید رفتیم. اما از آن جایی که اعضای شورای پروانه ساخت تغییر کرده
بودند، فیلمنامه را مجدداً خواندند و مواردی را ایراد گرفتند و ما مشغول بازنویسی
شدیم اما در همین مدت شیرازه کار دیگر از دست رفته بود و بازیگران سر کارهای دیگری
رفتند. یعنی الزامی برای ساخت یک فیلم کمدی دیگر نداشتیم، می­خواستیم آن فیلمنامه
که موضوعی اجتماعی داشت را بسازیم.

ظاهراً اول قصد داشتید «هزارپا» را به‌صورت
دنباله­دار بسازید و اکران کنید و بعد از این تصمیم صرف­نظر کردید. چه چیزی مانع
این تصمیم­تان شد؟

بله. قرار بود این اتفاق بیفتد. اما با این‌که عین سه‌ساعت‌وپنج
دقیقه نسخه اولِ فیلم جذاب بود، مشکلاتی برای اکران فیلم در دو قسمت بر سر راهمان
قرار داشت. مثلاً اگر قرار می­شد قسمت اول را الآن اکران کنیم و قسمت دوم را در
زمان دیگری؛ مستلزم این بود که یک پایان مشخص برای قسمت اول در نظر بگیریم. ضمن
این‌که چون نمی‌توانستیم قسمت دوم را با فاصله یکی دو هفته­ای از اکران قسمت اول
روی پرده ببریم و برای اکرانش یک بازه زمانی یکی‌دوماهه را نیاز داشتیم، درنتیجه
ممکن بود مردم داستان را خوب به یاد نداشته باشند. به همین خاطر احساس کردیم که
چنین کاری احتمالاً به فیلم لطمه خواهد زد.

اما اگر چنین اتفاقی می­افتاد، یک اتفاق تازه و
تجربه‌نشده در سینمای ما محسوب می­شد. در این شرایط به نظر خودتان ممکن بود گیشه
هم به خطر بیفتد؟

اگر می‌توانستیم پایان قسمت اول فیلم را ببندیم، فکر می­کنم
که اتفاق خوبی می­افتاد. اما از آن جایی که انتهای فیلم باز بود، به مشکل می­خوردیم.
ممکن بود تماشاگر اعتراض کند که چرا پایانش را مشخص نکرده بودند و از طرفی هم اگر
قرار بر اکران قسمت دوم فیلم بود، طبیعتاً بخشی از مخاطبان از همان ابتدا فقط قسمت
دوم را می­دیدند که پایانش را دیده باشند یا عده­ای که قسمت دوم را دیده بودند
برای کسانی دیگر تعریف می­کردند و به این ترتیب در گیشه هم مشکل­ساز می­شد.

اما این که همه آن سکانس­ها گرفته شدند و بعد
از نسخه نهایی حذف شدند، احتمالاً کار پرریسک و هزینه­بری بوده است.

بله. ولی آن بخش‌هایی که از فیلم حذف شد خیلی خوب از دل قصه
بیرون آمدند طوری که اصلاً کسی متوجه این نمی‌شود که سکانس­هایی از فیلم کم شده
باشد. یعنی لطمه­ای به فیلم نزد.

البته در بخش‌هایی مثل سکانس ترمز بریدن
رضا(رضا عطاران) که بعد از به ورودش به آسایشگاه جانبازان کات می‌خورد، به نظر می­رسد
که پلان­هایی حذف شده چون نشان داده نمی‌شود که چطور از مهلکه نجات پیدا می­کند.

درست است. در آن سکانس رضا نیازی بعد از این که از دست
مجاهدین فرار می­کند، یک جا گیر می­افتد و ماشینش را همان جا می‌گذارد و فرار می­کند.
نامه او به الهام را همان­جا پیدا می­کنند. اما در نسخه نهایی این‌ها حذف شده و به
همین خاطر هم شاید الآن معلوم نباشد که چطور این نامه به دست آن‌ها رسیده است. این
از همان بخش‌هایی بود که به‌دلیل زمان فیلم مجبور شدیم حذفش کنیم.

ممکن است که این بخش‌های حذف‌شده در پخش شبکه
نمایش خانگی مجدداً به فیلم اضافه شوند؟

بله، قرار است که فیلم را در چهار قسمت به شبکه نمایش خانگی
ارائه کنیم.

بعضی نقش‌ها هم خیلی کم­رنگ بودند، انگار این
سکانس­های حذف‌شده تأثیر خودش را بر روی حضور آن‌ها در فیلم هم گذاشته است؛‌ به‌خصوص
در مورد نقش­ شهین تسلیمی و سپند امیرسلیمانی.

درباره خانم تسلیمی نه. این‌طور نبود. ولی سپند در سکانس­های
دیگری هم حضور داشت و نقشش پررنگ­تر بود که در نسخه نهایی به‌دلیل زمان­ فیلم
مجبور به حذف­شان شدیم اما در زمان پخش شبکه نمایش خانگی مجدداً آن‌ها را هم به
فیلم اضافه خواهیم کرد.

نگران نبودید که ترکیب دهه۶۰ و رضا عطاران تا
حدودی یادآور فیلم «نهنگ عنبر» شود؟

اصلاً. من این‌قدر به فیلمنامه اعتقاد داشتم که نگران هیچ
چیز نبودم. آقای داوودی هم آن‌قدر با گروه تمرین کرده بودند که همه ذهنیت روشنی از
کار داشتند. من اول فیلمنامه را خواندم و بعد با عطاران قرارداد بستم و بعد با
داوودی درباره این کار صحبت کردم. ابوالحسن داوودی رفیق سی‌ساله من است. وقتی خودش
هم فیلمنامه را خواند خیلی دوست داشت و شروع به کار کردیم. از همان روز اول هم می­دانستم
که این فیلم موفق خواهد بود و با فاصله رکورد می­زند. اما الان با شرایطی که از
فروش فیلم و استقبال مردم دیدیم فکر می­کنم با فاصله زیاد رکورد می­زند. من کلاً
خیلی روی فیلمنامه حساسم و مطمئنم آقای داوودی هم آن زمان که این کار را قبول کرد
می­دانست که فیلمنامه پتانسیل آن را دارد که به چنین موفقیتی دست پیدا کند. چون هر
سه نویسنده «هزارپا»‌؛ امیر برادران، پیمان جزینی، مصطفی زندی آن‌قدر خوب روی
فیلمنامه کار کرده بودند که وقتی آن را می‌خواندیم می­خندیدم، آقای داوودی هم
قطعاً این نقاط طنز فیلمنامه را با ظرافت­هایی تقویت کرده بود. ابوالحسن داوودی با
این‌که شاید خودش کمی جدی باشد ولی خیلی خوب توانست بر طنازی­های فیلم تأکید کند و
آن‌ها را پررنگ­تر جلوه دهد. من همیشه می­گویم که آدم­هایی که سخت می­خندند
اتفاقاً بهتر می­خندانند.

جذابیت فیلمنامه برای شما چه بود که تصمیم به
ساخت آن گرفتید؟

من یک گروه طنزنویس می­خواستم برای فیلم «بولدوزر» و این
گروه نویسندگان به من معرفی شدند. من از آن‌ها خواستم که یک فیلمنامه به‌عنوان
نمونه کار به من ارائه دهند و آن‌ها فیلمنامه­ای به نام «آخرین عملیات» به من
دادند که خیلی از آن خوشم آمد و بعد اسمش را به «هزار پا»‌ تغییر دادم. من کلاً با
فیلمنامه خیلی حسی برخورد می­کنم. در این کار هم قصه آن‌قدر روان نوشته شده بود و
شروع و پایان خوبی داشت و شاخ و برگ­هایی خوبی به آن داده بودند که از همان اول حس
خوبی به آن داشتم. مثلاً اتفاقاتی که بین داییِ رضا و مادرِ منصور می­افتد، شخصیت
ماشینِ قرمزِ داستان و… را دوست داشتم. فیلمنامه دیالوگ­های خوب خیلی زیاد داشت.
البته بعضی­هایش از این نسخه فیلم حذف شد. مثلا یکی از دیالوگ­هایی که خیلی دوست
داشتم این بود. «بابام بهم گفت تو باید یا دکتر بشی، یا مهندس، یا معلم.
خیلی شرمنده­شم. باز تو سه تا گزینه داشتی، من چی بگم که بابام گفت هر کاری
می­کنی بکن جز دزدی.» مسئله دیگری که در فیلمنامه خیلی دوست داشتم این بود که
عطاران در فیلم یک پا نداشت. حسم این بود که «هزار پا» یک عطاران جدید را در سینما
نشان می­دهد؛ عطارانی که با یک پا است و فکر می­کردم برای مردم جذاب خواهد بود. به
نظر من این بهترین بازی رضا عطاران است.

در این فیلم هم مثل «ضدگلوله» به سراغ موضوع
حساسی رفتید که شاید برای بعضی از سینماگران دیگر کاری پرریسکی به نظر می­رسید.
اساساً چرا بیشتر به سمت چنین مسائل و دغدغه­هایی می­روید؟

اتفاقاً فیلم جدیدی
که می­خواهیم شروع کنیم همچنین مایه­هایی دارد. خیلی از دوستان به من می­گویند که
لبه تیغ حرکت می‌کنم. من سعی می­کنم با کارگردان، فیلمنامه­نویس و کلاً گروه خیلی
هم‌فکری کنیم و همه تلاش­مان را می‌کنیم که از کلیشه­ها دوری کنیم. معمولاً موفقیت
آن سوی ریسک است.

فیلم را با مردم دیده­اید. چقدر شوخی­هایتان
موفق بود؟ جاهایی که انتظار داشتید بخندند همه خنده­دار شد؟ جاهایی بوده که اصلاً
انتظار خنداندن مردم را نداشتید ولی آن‌ها خندیدند؟

در سالن­های مختلف اتفاق­های عجیبی می­افتاد. مثلاً در سالن
تیراژه مردم بسیار خندیدند اما در سینما ملت مردم شاید واکنش‌هایشان طور دیگری
بود. اگر بخواهیم با اعداد و ارقام توضیح بدهیم مثلاً در «تیراژه» شاید مردم ۱۵۰بار
می­خندیدند و در سینما «ملت» ۵۰بار. واقعیت این است که در بعضی سالن­ها واقعاً از
میزان استقبال مردم شوکه شدم؛ به‌خصوص در سینماهای مگامال، آزادی، ایران، بهمن و….

معمولاً در فیلم‌های کمدی یکی از دو زوج بار
طنز بیشتری را برعهده دارد و دیگری کمی جدی­تر و هوشیارتر است. (مثل امین حیایی و
محمدرضا گلزار در «کما»، جواد عزتی و گلزار در «آینه بغل»، امیر جعفری و عزتی در «اکسیدان»
و…) اما در «هزار پا» هر دو (عطاران و عزتی) به یک اندازه بار طنز فیلم را بر دوش
دارند. دلیل این انتخاب چه بود؟

از ابتدا تصمیم­مان همین بود که ترکیب عطاران و عزتی را در
«هزار پا» داشته باشیم و همین اتفاق هم افتاد. سر صحنه هم یک جایی از جواد عزتی
سوال کردم که چطور چنین بده‌بستانی در بازی تو و عطاران اتفاق افتاد و چنین بازی
درخشانی داشتید. به ‌نظرم بازی‌‌های خیلی درخشان و ماندگاری داشتند.


نیکان نصاریان

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰