به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، روز گذشته خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر شروع فعالیت «بوتیک تئاتر ایران» جنب سالن تئاتر شهرزاد؛ یک ساختمان قدیمی و متروک که سالها بیاستفاده مانده بود و پیشتر گفته میشد قرار است تخریب شود و بهصورت هتل، اقامتگاه دارای گالری و تئاتر یا چیزی از این دست به چرخه فعالیت اقتصادی – هنری بازگردد.
طنین آوای «بوتیک» Boutique و «تئاتر» کنار هم، در نظر اول شاید در گوش مخاطب و فعالان تئاتری غریب بهنظر برسد و یادآور پاساژگردی و خرید لباس باشد که حالا گویی قرار است بهجای پیراهن و شلوار در آن نمایش بفروشند.
اما این پدیده در کشورهای دیگر مسبوق به سابقه است و کشورهایی مانند انگلستان و استرالیا و سوییس و فرانسه چنین امکاناتی در اختیار علاقهمندان هنر میگذارند، بوتیک سینماها (Boutique Cinema) در این بین معروفند اما با یک تفاوت جدی، اینکه بوتیک تئاترها در هیچکجای جهان خود را بهعنوان ارائه دهنده جریان متفاوت هنرهای اجرایی معرفی نکردهاند، اتفاقا آنها دقیقا همان نقشی را برعهده میگیرند که سالن تئاتر شهرزاد در طول سالهای شروع فعالیتش تاکنون به نمایش گذاشته؛ یعنی محلی برای نشان دادن نمایشهای جریان بدنه و سرگرمیساز، نه بیشتر.
در مقابل «هتل بوتیک» واژه مانوستری است. این عنوان معمولا به ساختمانهای کوچکی اطلاق میشود که در محلههای بورس مد و برگزاری هفتههای fashion با هدف ارائه خدمات اقامتی و رزیدنسی به فعالان این عرصه راهاندازی میشوند. بنابراین با توجه به اینکه محدوده خیابان رازی و نوفل لوشاتو در مرکز پایتخت به بورس! سالنهای تئاتر خصوصی گرانقیمت تبدیل شده، راهاندازی محلی تحت عنوان «بوتیک تئاتر» چندان هم بیراه نیست. ضمن اینکه میتواند مقدمه خوبی باشد برای رسیدن به همان ایده قدیمی «هتل بوتیک»!
درعین حال میتوان پذیرفت که اینجا ایران است و تمام تعاریف جهانشمول به سادگی آب خوردن قلب میشوند؛ چنانکه در بسیاری موارد اینگونه است. مثلا در نظر بگیرید همین جریانهای وطنی سیاسی «چپ» و «راست» که از زمین تا آسمان با آنچه در جهان بهعنوان نیروهای چپ یا طرفدار نگرشهای دست راستی سیاسی خوانده میشوند، تفاوت دارند. البته جز علاقه به نوعی سرمایهداری افسارگسیخته در هر دو طرف. اما تفاوت تعریف در ماجرای خبری که روابط عمومی شهرزاد در اختیار رسانهها قرار داده کجاست؟
طبق برنامهریزی «بوتیک تئاتر ایران با فضای ویژه خود، پذیرای دیگرگونههای تئاتری» خواهد بود. به این معنا که «هرگونه ایده جدیدی همچون ایدههای مبتنی بر استفاده از فضای ویژه ساختمان، فاقد مکان ثابت اجرا یا گردشی، ایدههای مبتنی بر بدن و حرکت، ایدههای مبتنی بر استفاده از فناوریهای نوین، ایدههای چندرسانهای، ایدههای مرتبط با ارائه آثار از طریق ظرفیتهای فضای مجازی و ایدههای حوزه تئاتر کاربردی به مفهوم گستردهی کلمه» مورد توجه برنامهریزان قرار میگیرد. «بوتیک تئاتر ایران» به عنوان جدیدترین فضای نمایشی پردیس تئاتر شهرزاد، اجرا در فضاهای نامتعارف را بخشی از ذات تئاتر میداند و در تلاش است که در ساختمانی که سالهاست کاربریاش را از دست داده؛ افقهای جدیدی به روی تئاتر بگشاید و اجراهای بدیع و ابتکاری از هنرمندان تئاتر کشور در این مکان اجرا شود.
نخست، آنکه اماکنی از این دست هیچگاه توسط یک سرمایهدار خصوصی شکل نگرفته و عملا براساس تلاشها، پژوهشها و اجراهای گروههای استخواندار تئاتری (دارای سرمایه علمی و ایدههای اجرایی خلاقه) راهاندازی شدهاند. همینکه حالا یک سالندار خصوصی اقدام به راهاندازی چنین محلی کرده و از یک گروه شناخته شده دارای رویکرد و مانیفست نام و نشانی دیده نمیشود، خودش قلب موضوع به نظر میرسد. مثل همیشه!
دوم، چطور امکان دارد بتوان پذیرفت مجموعهای واقع در راسته! سالنهای خصوصی که این اواخر به دریافت ارقام عجیب و غریب کف فروش ۴ میلیون تومان و ۶ میلیون تومان و غیره از گروههای نمایشی برای هر شب اجرا، قصد داشته باشد مکانی بهمنظور اجرا در اختیار هنرمندان و گروههای تجربهگرا و نامتعارف که قاعدتا (خوشبختانه اینیکی داخل و خارج ندارد) آورده مالی خاصی ندارند، قرار دهد؟
مقصود اینکه با توجه به خیل عظیم فارغالتحصیلان و بیکار ماندگان هنرهای نمایشی، در سایه کمکاریهای مرکز توسعه زیرساختهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت، باید از هرگونه افزوده شدن به اماکن هنری، بهخصوص در شاخه محروم نگه داشته شده هنرهای نمایشی استقبال کرد، اما بحث اصلی برسر این است که سالن خصوصی شهرزاد و دیگرانی که چنین ایدهای در ذهن دارند، نباید از یاد ببرند که در سایه برنامهریزی دقیق و فرهنگی (و نه بازاری و با مشی کاسبی) میتوان ساختمانهای متروکه و مردهای از این دست را به محل اعتبارزایی برند بدل کرد. این ساختمان را به محل اعتبارزایی تبدیل کنید، نه درآمدزایی.
لازم به اشاره است که «بوتیک تئاتر ایران» در دل بنای بیمارستان امید (۱۳۲۰) با نمایش «حیاط ناتمام خانه ورنوسفادرانی» به نویسندگی و کارگردانی رضا سعیدی آغاز به کار کرد.
بابک احمدی
انتهای پیام/
There are no comments yet