رستاک حلاج، موسیقی را از ۱۲سالگی
با نوازندگی گیتار آغاز کرد. وی پس از پایان دوره تحصیلی دبیرستان، آهنگسازی را بهصورت
آکادمیک دنبال کرد و همچنین در کنار نوازندگی و آهنگسازی به نوشتن ترانه هم مشغول شد. اولین همکاری موسیقایی رستاک در ۱۹سالگی با علیرضا عصار بود که به خلق اثری
به نام «یک اتفاق تلخ» انجامید؛ اثری با آهنگسازی و ترانهای از رستاک حلاج و تنظیم
فواد حجازی. این اثر در آلبومی قرار گرفت که به دلایلی منتشر نشد. پس از آن بهرغم
پیشنهادهای بسیار از سوی خوانندگان مختلف، تمام تمرکز خود را روی کارهایی با اجرای
خودش قرار داد. اولین آلبوم رسمی
او با نام «پاییز سال بعد» سرانجام پس از هفت سال انتظار برای اخذ مجوز در سال۹۴ منتشر شد.
حلاج ابتدای امسال یک قطعه مشترک با کامران تفتی برای تیتراژ یک برنامه نوروزی
تلویزیونی خواند که مورد استقبال قرار گرفت. پس از آن هم تاکنون دو تکآهنگ با نامهای
«هوادار» و «زیبایی» منتشر کرده و قرار است ۳۱تیرماه در تهران کنسرتی را هم برگزار
کند. به همین بهانه با این خواننده، آهنگساز و ترانهسرا گفتوگو کردهایم.
شما ابتدای امسال را با کار مشترکی که با
کامران تفتی برای موسیقی تیتراژ یک برنامه تلویزیونی ساخته بودید آغاز کردید. چه
شد که این همکاری میسر شد و آیا به نتیجه مورد انتظارتان از این اثر رسیدید؟
دو سه سالی میشود که با کامران رفاقتی داریم؛ هم من به صدا
و سبکوسیاق موسیقی کامران علاقهمند هستم و هم کامران نسبت به من محبت دارد
بنابراین تصمیم داشتیم در یک فرصت مناسب باهم همکاری داشته باشیم. یکی از دوستان
مشترکمان یعنی حسین غیاثی ترانهای برای عید نوشت و احساس کردیم فرصت خوبی است و درنهایت
این همکاری به سرانجام رسید. درباره استقبال و بهنتیجه رسیدن باید بگویم شاید
زمانی در ابتدای کارم که میخواستم قطعهای منتشر کنم به استقبال فکر میکردم و
دوست داشتم قطعهای که منتشر میکنم حتما فراگیر شود اما رفتهرفته درک کردم که
هیچ زمان نمیشود مطمئن شد از کاری استقبال میشود یا نه و از آن به بعد بود که
فقط هم و غمّم را روی تولید باکیفیت اثر گذاشتم و به اینکه مردم آن را میپذیرند
یا پس میزنند هم فکر نمیکنم. در مورد قطعه «عید» هم ما به گرفتن و استقبال فکر
نکردیم؛ کاری که قلبمان به ما میگفت را کاملا دلی انجام دادیم و خدا را شکر میکنم
که در حد و اندازه خودش استقبال هم شد. امروز استقبال از یک قطعه موسیقی به
فاکتورهای زیادی نیاز دارد؛ تبلیغات، حمایتهای عجیب و غریب در فضای مجازی و… که
متاسفانه موسیقی و ترانه من از این حمایتها برخوردار نبوده است و فقط روی پای
خودش ایستاده است. امروز نمیخواهم بگویم موسیقی سخیف اما دستکم موسیقی سطح پایین
است که حمایت میشود و جایگاه پیدا میکند. من توسط سایتهای داخلی و خارجی موسیقی
و فضای مجازی هیچگونه حمایتی نمیشوم و هر حمایتی که از من میشود توسط هواداران
است یعنی صرفا اثرم را تولید میکنم و شنوندهای که اثرم مورد توجهش قرار گرفته من
را حمایت میکند؛ غیر از این شامل حال هیچ حمایتی تاکنون نشدهام.
اتفاق جالبی که درباره قطعه «عید» افتاد این
بود با اینکه در همه طول تعطیلات نوروز از تلویزیون پخش شد اما در برنامهای که
قرار بود این قطعه نقد شود، اجازه پخش آن را ندادند و منتقدان فقط دربارهاش صحبت
کردند. فکر میکنید علت چنین برخوردهایی چه میتواند باشد؟
حقیقتا آنقدر اتفاقات عجیب و غریب اینچنینی برایم افتاده
است که دیگر پیگیری نمیکنم. مثلا تصور کنید من در شبکه دو در حال خواندن تیتراژ
زنده هستم اما هنوز به من اجازه حضور در شبکه نسیم را ندادهاند. سالهاست در حال
پرسوجو هستیم که چرا نمیتوانم به شبکه نسیم بیایم اما هیچ دلیلی ندارند، قانعکننده
که پیشکش. یعنی بدون هیچ دلیلی من اجازه حضور در شبکه نسیم را ندارم! دو بار
برنامه «دورهمی» از من دعوت کرده و یک بار برنامه «خندوانه» اما اجازه حضور در آن
شبکه را ندارم. این خیلی جالب است، من که مجوز رسمی دارم، کنسرت برگزار میکنم و
در شبکههای دیگر صدا و تصویرم روی آنتن میرود اجازه حضور در یک شبکه دیگر را
ندارم. گمان میکنم پیگیری کردن این موضوع کمی کودکانه باشد و فقط به کار خودم
ادامه میدهم.
یعنی براساس سلیقه، سبک و گونه موسیقی شما را
دوست ندارند یا چه؟
خیر. حتی ماجرا سبک و سلیقه نیست؛ سطحیتر از این حرفهاست!
اینکه میگویید از حمایت برخوردار نیستید نکته
جالبی است. از قضا جنس و شکلوشمایل موسیقی شما ذاتا شکل و شمایل عامهپسندی در
ایران نباید داشته باشد بهخصوص در بلبشوی این روزهای موسیقی پاپ، اما میبینیم که
قطعات شما زیاد شنیده میشود و از اقبال عام برخوردار شدهاید. فکر میکنید دلیل و
عاملش چیست؟
یکی از شانسهای من این بوده که بهرغم نزدیک نبودن کلام و
موسیقی من به موسیقی عامهپسند امروز، شاید صراحت و سادگیای که داشتهام باعث شده
اینگونه پیش بروم. من هیچوقت اصراری به این نداشتهام که آدم متفاوتی هستم. همانچیزی
که در وجودم هست روی کاغذ پیاده میکنم و سعی میکنم به شنوندهام دروغ نگویم؛ حس
واقعیام را مینویسم. درست است که نگاه و زاویه دید متفاوتی دارم ولی حرفی که میزنم
حرف قلمبهسلمبه و آنچنانی نیست، به همین دلیل مخاطب ارتباط برقرار میکند؛ حتی
مخاطبی که شاید کتابخوان نباشد و خیلی شعر را هم نشناسد اما وقتی میگویم: «موهاش
دریا بود/ دنیامو زیبا کرد/ فهمید دیوونهم/ موهاشو کوتاه کرد.» میفهمد چه میگویم
و آن لحظه را درک میکند و درمییابد. مخاطب عام هم تقریبا با موسیقی و کلام من
ارتباط برقرار میکند و این شانس من بوده است و بهنظرم دلیلش هم این بوده که فقط
سعی کردهام خودم باشم.
چرا همه ترانههای شما مضامین عاشقانه و ظرافتهای
همین مضمون را دارد و بهلحاظ مضمون مثلا سراغ ترانههایی با مضامین اجتماعی و…
نمیروید؟
خودم را با مضامین عاشقانه خیلی نزدیکتر میبینم اما به
این معنا نیست که دغدغه اجتماعی ندارم یعنی حتی سعی میکنم دغدغههای اجتماعی و…
خودم را هم در قالب مضامین عاشقانه بیان کنم. به معنای دیگر سعی کردهام مستقیم
چیزی را نگویم چرا که مخاطبم شاید از زبان علیرضا عصار این را بپذیرد اما چهبسا
از زبان رستاک حلاجی که همیشه از او عاشقانه شنیده و اینگونه با او انس گرفته این
مستقیمگویی را نپذیرد. همانطور که یکی از عاشقانهترین کارهای من «شال سهرنگ»
است که برای ایران خواندهام و خودم این کار را عاشقانه دوست دارم اما مخاطبم این
کار را آنچنان که باید و شاید نپذیرفت؛ یا «عید من» که اجتماعی بود و شاید آهنگ
محجبوب همه مخاطبان من نشد. اینها باعث میشود فکر کنم اگر میخواهم حرف اجتماعی
هم بزنم آن را در قالب یک عاشقانه بیان کنم و بارها هم این کار را کردهام. مثلا
«پاییز سال بعد» یکی از معروفترین قطعات عاشقانه من است اما بهنظر خودم لبریز از
اتفاقهای اجتماعی است که امروز برای جوانهایمان در حال رخ دادن است.
بعد از نوروز تاکنون دو تکآهنگ از شما منتشر
شده است. هنوز پس از آلبوم اولتان «پاییز سال بعد» کار آلبوم دوم را آغاز نکردهاید.
این صرفا بهعلت اقتصادی نبودن انتشار آلبوم است یا بهطور کلی انتشار تکآهنگ را
در موسیقی امروز مناسبتر میدانید؟
ما ناگزیر بودیم برای گرفتن مجوز با آلبوم کارمان را شروع
کنیم. قبل از اینکه آلبوم منتشر شود بهنظرم تجربه بینظیری بود اینکه یک پکیج
از تو آماده و ثبت میشود و در دسترس مردم قرار میگیرد تا در کتابخانه یا قفسه سیدیهایشان
قرار بگیرد ولی وقتی آلبوم منتشر شد متوجه شدم از ۱۰ تا ۱۲ قطعه آلبوم فقط یکی دو
قطعه را میشنوند و با بقیه مثل همان تکآهنگ برخورد میکنند. یعنی آخرش دو قطعه
انتخاب میکنند و بقیه را گوش نمیکنند. یکی از دوستانمان میگفت آلبوم گورستان
قطعات است و من امروز این را درک میکنم. پنج تا شش قطعه از آلبوم من اصلا شنیده
نشد که اگر بهصورت تکآهنگ منتشر میشد بهاحتمال بسیار زیاد برای خودش اتفاقی
رقم میزد و اکنون در کنسرتها اجرایشان میکردم. اکنون تعدادی از قطعات آلبوم را
در کنسرتها اجرا نمیکنم چون میدانم خیلیها نشنیدهاند. ضمن اینکه تهیهکنندهها
هم معتقدند کاری که تکآهنگ انجام میدهد و شما را یک ماه مورد توجه قرار میدهد و
مردم و سایتها دربارهات صحبت میکنند، همان کار را آلبوم هم انجام میدهد پس
هزینه نمیکنند چون مردم هم دلشان نمیخواهد آلبوم بخرند و ترجیح میدهند آهنگها
را مجانی دانلود کنند. بنابراین با همان تکآهنگ کنسرت را برگزار میکنیم بهرغم
اینکه خودم قلبا منتشر کردن آلبوم را دوست دارم و علاقه دارم در هر آلبومم رستاک
حلاج را در یک قالب تازهتر تجربه کنند؛ اعتقاد دارم هر آلبوم میتواند یک فصل
جدید برای یک خواننده باشد.
بهخصوص اینکه شما آهنگساز و ترانهسرای قطعات
خودتان هم هستید و میتوانید فضاهای مختلفی را تجربه کنید. آهنگساز بودن شما چه
تاثیری بر کار خودتان میگذارد؟ آیا شما تنظیم هم میکنید؟
تنها کاری که انجام نمیدهم همین تنظیم است که هم درباره
تکنولوژی مقداری تنبل هستم و هم کار سختی هم هست. به خودم گفتم همین ترانه و ملودی
که میسازم اگر ایدهآل خودم باشد دیگر سراغ کارهای دیگر نروم. تنظیم را از ابتدا
دوستانم؛ آبان حبیبی، اشکان حبیبی و سعید زمانی انجام دادهاند و همیشه با همین سه
نفر کار کردهام. اما تاثیر ملودیسازی و ترانهپردازی کسی که خوانندگی میکند
تاثیر مطلوبی است و اقتضای موسیقی امروز این است که خواننده فقط خواننده نباشد؛
پکیج جواب میدهد. بچههای جدید همه، مجموعهای از کارها را انجام میدهند. من
راحت هستم چون امشب اگر دلم بخواهد موضوعی را بخوانم همان شب مینویسم، فردا شبش ملودی
رویش میگذارم و میتوانم ضبط و منتشر کنم؛ از این نظرها از کسانی که فقط میخوانند
جلوتر هستم تا اینکه ترانه را سفارش بدهیم و بعد ملودی و… مضاف بر این که آیا
آن چیزی که دلمان میخواهد از آب دربیاید یا نه… اینها همه را باید در نظر
گرفت. ضمن اینکه از نظر مالی هم دستم را بسیار باز میگذارد.
ضمن اینکه جا و جنس صدای خودتان را هم میشناسید
و مطابق با همان کار را آماده میکنید.
بله، کاملا همینطور است و این هم کمک زیادی میکند.
به خوانندگانی که اخیرا به عرصه آمدهاند اشاره
کردید. خیلیها به صداهای نوظهور موسیقی پاپ انتقاد دارند و برخی هم نگاه مثبت به
این قضیه دارند. شما مقداری پیش از این نسل جدید به جریان اصلی موسیقی وارد شدید.
ارزیابی شما از این خوانندگان جدید، لحن جدید و کیفیت کارشان چیست؟
مقداری که چه عرض کنم. قطعه «تهسیگار» ۸ یا ۹سال پیش منتشر
شد و همان زمان هیت شد و ما هفت سال منتظر شدیم که مجوز بگیریم؛ همزمان که ما
مجوزمان را بالاخره گرفتیم، برخی از چهرههای این موج وارد شده بودند و البته برخی
هم قبلا کار میکردند و بهیکباره روی بورس آمدند. خیلیهایشان از فعالان
اینستاگرام بودند و اتفاق برایشان یکی دوساله در اینستاگرام افتاد. من خودم را با
این موج مقایسه نمیکنم. هم زمانی که کار من به گوش مخاطب رسید خیلی سال پیش بوده
است و هم این که کلام و موسیقی من بسیار با کار این دوستان تفاوت دارد؛ نمیگویم
کدام خوب است یا کدام بد؛ ارزشگذاری نمیکنم ولی مقایسهشان را هم قیاس معالفارق
میدانم. بعضی از بچهها وقتی اتفاق خوب برایشان میافتد واقعا خوشحال میشوم چون
هم هنرش را دارند، هم پیگیری و استمرار داشتهاند و این اتفاق یکشبه برایشان
نیفتاده است؛ شاید ما فکر کنیم خواننده یکشبه معروف شده است چون اینگونه نیست.
من میدانم آرش و مسیح حتی از چند سال پیش از من در حال کار کردن بودهاند و نتیجه
تلاششان را هم گرفتهاند. تایید یا تکذیب نمیکنم ولی سبکی که آوردند خوب یا بد
متعلق به خودشان بود و اکنون خیلیها در حال تقلید کردن از آنها هستند؛ برای من
قابل احترام هستند و خوشحال هستم از اینکه این اتفاق برایشان افتاده است. بهنام
بانی هم خواننده بسیار خوبی است و او هم سالها تلاش کرده است و اینگونه نیست که
یکشبه آمده است؛ اما بهیکباره اتفاق خوب برایش رقم خورده است. هیچ کس جای دیگری
را نمیگیرد و من هم از روی استیج رفتن دیگری ناراحت نمیشوم ولی از طرف دیگر در
مورد برخی دیگر از خوانندگان موج جدید، برای خودم غمانگیز است که وقتی من این همه
تلاش کردهام که به شعور مخاطبم احترام بگذارم، اکنون «موسیقی روحوضی» که دقیقا
مثل همان دایرهتمبکیهای قدیم است در حال پر کردن استیجهاست. حتی خوانندگانی که
قدیمی هستند و ما از آنها اصلا انتظار نداشتیم چون یک نفر این گونه خواند و این
سبک و سیاق گرفت، در حال تکرار چنین فضایی هستند. یا مدتی همه در حال تقلید صدای
آرش عدلپرور بودند؛ اینها برایم دردناک هستند وگرنه من با مجوز گرفتن بچهها هیچ
مشکلی ندارم چون خودم هفت سال این درد را کشیدهام پس امروز خوشحال میشوم هرکسی
مجوز بگیرد. وقتی در سالهای اخیر امیر تتلو مجوز نمیگیرد و کارش به اینجاها میکشد
واقعا غمگین میشوم. خیلیهای دیگر هم همینطور. از طرف دیگر وضعیت موسیقی امروز
هم من را غمگین میکند؛ غمگین میشوم وقتی موسیقی روحوضی با رنگولعاب کمی مدرنتر
مد میشود؛ موسیقیای که شاید زمانی در ختنهسوران اجرا میشد و مردم را خوشحال میکرد!
امروز در حال پر کردن استیج است. متاسفم اما ما تلاشمان را کردیم و از این تلاش هم
دست برنمیداریم؛ نسل من، نسلی است که سعی کردند برای مخاطبانشان احترام قائل
باشند، خوانندگان همچون سیامک عباسی، سینا حجازی و… تلاششان را کردند و پرروتر
از این هستیم که دست برداریم.
جام جهانی به پایان رسید و فکر میکنم فصل
جدیدی از کنسرتهای شما هم شروع بشود. آیا دو تکآهنگ جدید را هم به همین قصد
منتشر کردید؟
اولین کنسرت من ۳۱تیرماه است و تکآهنگها را هم منتشر میکنیم
که مردم فراموش نکنند و نزدیک کنسرت هم طبیعتا یکی دو قطعه منتشر میکنیم که کنسرت
اتفاق تازهای هم داشته باشد و مردم دوباره نیایند همان قطعات قبلی را بشنوند و
بروند.
در ادامه در شهرستان یا تهران برنامه دیگری هم
دارید؟
کنسرتهای شهرستان من هم مثل بقیه داستانهایی شده که ابتدا
برایتان تعریف کردم. گویا مثل همان ماجرای تلویزیون، رستاک حلاج در شهرستان هم باب
میل برخی از افراد نیست. مثلا برای اصفهان اقدام کرده بودیم اما گفتند نه! ایشان
ترانه و موسیقیاش به درد اصفهان نمیخورد! نمیدانم چرا به درد اصفهان نمیخورم
اما فرضا به درد رشت میخورم. خودم بسیار علاقه دارم همه شهرستانها را بروم ولی
فقط فعلا کنسرت در رشت برایم میسر شده است. میدانم خیلی از شهرستانها از موسیقیام
استقبال میکنند. وقتی مخاطبها و هوادارانم را در اینستاگرام میبینم که از
اصفهان، شیراز، اهواز و دیگر نقاط اصرار میکنند به شهر آنها هم بیایم این علاقهمندی
در من هم بهوجود میآید ولی متاسفانه تاکنون قسمت نبوده اما همه تلاشم را میکنم
تا بتوانم به این شهرها هم بروم و کنسرتهای خوبی آنجا داشته باشم.
سهند آدمعارف
There are no comments yet