در شرایطی که آخرین و مهمترین بازی جامجهانی؛ یعنی فینال این
مسابقات، امروز؛ یکشنبه؛ ۲۴تیرماه برگزار میشود، در این گزارش نگاهی انداختهایم
به ششس تئاتر که بهنوعی به فوتبال پرداختهاند و چه آنهایی که این ورزش تم اصلیشان
بوده است و چه آثاری که از فوتبال استفاده کردهاند تا به یک نقد اجتماعی و یا
سیاسی برسند.
زمانیکه شبیهخوانی و فوتبال تلفیق میشوند
نمایش «دنکیشوت» به نویسندگى على قلىپور و کارگردانى اصغر دشتى، ابتدا
بهمنماه سال۱۳۸۳ در قالب جشنواره بینالمللی تئاتر فجر اجرا شده بود، خردادماه
سال۱۳۸۴ در تالار قشقایى اجرا شد.
نکته جالب در تئاتر «دنکیشوت» این بود که از تکنیکهای فوتبال و
تئاتر بهصورت تلفیقی استفاده شده بود و همچون بازی فوتبال، مدتزمان اجرای نمایش ۹۰دقیقه
در نظر گرفته شده بود.
اصغر دشتی در همان سال و در قالب گفتوگویی که با خبرگزاری مهر انجام
داده بود، به مشترکات فوتبال و شبیهخوانی اشاره داشت و گفت: «در فوتبال تعدادی شرکتکننده
مهیج وجود دارد و در شبیهخوانی هم همینطور، در فوتبال مهارتها و تواناییهای بازیکن
مورد استفاده قرار میگیرد، در شبیهخوانی نیز همین طور، در فوتبال و شبیهخوانی بازیکنها
و شبیهخوانان توانایی اجرای مخالفخوانی را دارند و موافقخوانی را و نقش بزرگ کوچک
وجود ندارد. بازیگران نمایش ما لحظهای به روی صحنه میآیند و لحظهای که بر روی صحنه
نیستند مانند یک بازیکن فوتبال یا یک شبیهخوان در خارج از صحنه به دیدن اجرا میپردازند!
در اجرای ما نشان داده شده است که کارگردان نیز مانند یک داور فوتبال میتواند درحین
تمرین و بازی به بازیگرانش در هرجا که خطا کردند، تذکر دهد و در هر جایی که تشخیص بدهد
جای بازیگران یک نقش را باهم عوض کند. به همین خاطر هم در طول تمرین همه بازیگران
برای همه نقشها تست زدند و نقش خاصی برای هر بازیگر در نظر گرفته نشد. در فوتبال نیز
مانند اجرای ما هر کسی براساس توانایی بدنی خود به روی صحنه میآید. گل زدن ما خنداندن
تماشاگران است. هر شب که این خندیدن تماشاگر کمرنگ باشد میفهمیم آن شب گل نزدهایم
و بازی را باختهایم.»
گروه تئاتر «دن کیشوت» بهدلیل همزمانی اجرای این نمایش با دور
برگشت مسابقات مقدمانی جامجهانی سال۲۰۰۶، این نمایش را به برانکو ایوانکویچ تقدیم
کردند.
دیکتاتوری و هودارانی متعصب
تیرماه همان سال، محمد رحمانیان نمایش «فنز»(هواداران) را به سالن
چهارسو تئاتر شهر آورد.
داستان نمایش «فنز» درباره مردی بهنام فرانکی بود که برادر، خواهر و
همسرش را به تشویق تیم منچستریونایتد مجبور میکند اما سلطه او بر خانواده، بعد از
آشنایی نانسی با یک راننده تاکسی که هوادار تیم منچسترسیتی است، خدشهدار شده و
عشق آنها منجر به پایانی پیچیده برای این داستان میشود.
سایت فوتبال «گل»، ۱۱مهر۱۳۸۴ درباره «فنز» نوشت: یک نمایش با موضوع
هواداران تیم فوتبال منچستریونایتد انگلیس که در تهران روی صحنه رفته، با اقبال
عمومی بسیاری از هنردوستان مواجه شده است. «گل»
به نقل از گزارشی که خبرگزاری رویترز منتشر کرده، افزود: ایرانیها گروهگروه برای
تماشای نمایش «F.A.N.S»
که در مورد یک خانواده فوتبالدوست ساکن شهر منچستر در سال۱۹۶۰ ساخته شده، به سالن تئاتر میآیند.
یکی از جذابیتهای این نمایش برای مخاطبان، شنیده شدن صدای عادل
فردوسیپور در سالن تئاتر بود!
هر چند در این نمایش به مبحث هواداری در فوتبال پرداخته شده بود و از
این جنبه میتوان اثر را فوتبالی دانست اما باید در نظر داشته باشیم که در زیرمتن
«فنز» به بحث دیکتاتوری هم پرداخته شده است.
تنها نمایش در باب فوتبال ایرانی
اما شاید بتوان خاطرهانگیزترین نمایش فوتبالی را «ایران-استرالیا»
با کارگردانی و طراحی سجاد افشاریان دانست. این نمایش از ۱۲مرداد تا ۱۵شهریورماه
سال۱۳۹۳ در فرهنگسرای ارسباران اجرا شد و در همان سال به جشنواره بینالمللی تئاتر
فجر راه یافت.
همانطور که از نام نمایش مشخص است، داستان در زمان برگزاری بازی
بسیار خاطرهانگیز ایران با استرالیا برای حضور در جام جهانی سال۱۹۹۸ میگذشت. پیش
از ورود به سالن، تماشاگران میتوانستند از یکی از عوامل نمایش بخواهند که روی
صورت آنها پرچم ایران را نقاشی کند و با این پرچم وارد سالن میشدند. در ابتدای
اثر، از مخاطبان خواسته میشد همزمان با گل دوم ایران به استرالیا که به صعود
ایران به جامجهانی منجر شد، یکبار بهصورت هماهنگ بپرند چون در آن زمان وزن زمین
بهدلیل بالا پریدن هفتادمیلیون ایرانی کم شده بود!
البته این نمایش بهصورت اپیزودیک آماده شده بود و در ادامه شاهد
بودیم که تمام اتفاقهای اجتماعی و سیاسی از سال۱۳۷۶ تا زمان اجرای نمایش، جلوی
چشم مخاطب جان میگرفت و در پایان با صدای ماکان اشکواری بهزاد عمرانی، درد این
دوران به مخاطب چشانده میشد.
در همان زمان اجرای عمومی، سجاد افشاریان نویسنده، بازیگر و کارگردان
تئاتر به خبرگزاری مهر گفت: «نمایش «ایران-استرالیا» حاصل برگزاری کارگاه آموزشی چهارماهه
با عنوان «از ایده تا اجرا» است که مدتی قبل در دانشگاه هنر برگزار کردم. در این نمایش
در خلال بازی ایران و استرالیا که منجر به صعود ایران به جام جهانی ۹۸ فرانسه شد، شاهد
۱۰ اپیزود با داستانها و موقعیتهای مختلف هستیم که در آنها شادیهای اجتماعی در
ایران مورد توجه قرار میگیرند. مدت زمان این اثر نمایشی نیز دقیقا به اندازه زمان
بازی ایران-استرالیا است و حتی همان ۸دقیقه وقت اضافه نیز در نمایش لحاظ شده است.»
از ۲۰۰۶ و روایتی از ایتالیا با صدای میثاقیان
سال گذشته هم تئاتر تهران از اجرای نمایش فوتبالی بینصیب نبود. در
آن سال نمایش «ضیافت پنالتیها» اثر پوریا کاکاوند طی دو دوره اجرایی روی صحنه رفت
که در هر دو، با استقبال بسیار خوب مخاطبان همراه شد.
شاید یکی از دلایل این استقبال حضور امیر جعفری بود. «ضیافت پنالتیها»
روایتی از زندگی فابیو گروسو، بازیکن تیم ملی ایتالیا است که آخرین پنالتی را برای
تیمش وارد دروازه میکند تا این تیم بعد از سالها به قهرمانی برسد. «ضیافت پنالتیها»
به روایت زندگی این فوتبالیست و پیوند لحظات مهم زندگی او با فوتبال میپردازد؛
نمایشی که در آن فوتبال اصل است.
این نمایش هم داستانی کهن دارد و به جامجهانی سال۲۰۰۶ آلمان میپردازد.
در ابتدای اثر، صدای گزارشگر خارجی میآید که بازی فرانسه و ایتالیا را در فینال
جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان گزارش میکند. تماشاگرها وارد سالن میشوند و بازیگر را میبینند
که روی یک صندلی نشسته و پشت به تماشاگرها فوتبال را تماشا میکنند. بازی به
انتهای ۱۲۰دقیقه میرسد و البته به انتهای ضربات پنالتی و میرسد به آخرین ضربه.
حالا ماییم و کلوزآپ فیکس و فریز فابیو گروسو و ۴۵دقیقه پیش رو و امیر جعفری که از
روی صندلی بلند میشود تا روایت را آغاز کند.
همانطور که در «فنز» از صدای عادل فردوسیپور استفاده شده بود، در
«ضیافت پنالتیها»، صدای محمدحسین میثاقی، به گوش میرسد. «ضیافت پنالتیها»؛
دقیقا در لحظهای که قرار است ایتالیا قهرمان شود، همهچیز متوقف میشود و از
کودکی تا مهمترین ضربه عمر فابیو گروسو برای مخاطب روایت میشود.
البته «ضیافت پنالتیها» تنها تجربه کاکاوند در زمینه تئاتر فوتبالی
نبود چراکه او چند سال پیش نمایشی درباره دروازهبان تیم «تورین» ایتالیا را اجرا
کرد و مدتی است در برنامههای فوتبالی مانند «فوتبال۱۲۰» به تهیهکنندگی عادل فردوسیپور و اجرای محمدحسین میثاقی
مینویسد.
رئال مادرید ۱۱- بارسلونا۱!
سال گذشته در اثر دیگری باز هم به فوتبال پرداخته شد؛ نمایش «رئال
مادرید۱۱ – بارسلونا ۱» به نویسندگی و کارگردانی سیدمهدی شجاعی
با اقتباسی از نمایشنامه «تفنگهای ننه کارار» نوشته برتولت برشت از جمعه ۲۰بهمن۹۶ در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه
رفت.
داستان نمایش از این قرار است که پسر خانم کارار بهترین تکتیرانداز
شهر مادرید است ولی خانم کارار هشت سال است که بهجای به جنگ فرستادن پسرش او را
به ماهیگیری میفرستد، چون نمیخواهد او هم مثل پدرش کشته شود. ولی امروز با تمام
آن هشت سال فرق دارد؛ دیکتاتوری فرانسیسکو
فرانکو در اسپانیا تنها مسائل سیاسی را در بر نداشت و گریبانگیر فوتبال، هنر و
زندگی مردم اسپانیا نیز شد. او مذاهبی چون کاتالونیا را سرکوب کرد و مردم آن
منطقه، تنها راه مقابله با فرانکو و بیان کردن مخالفتهای خود را پیوستن به باشگاه
بارسلونا میدانستند.
در این نمایش هم با نامی فوتبالی، به بحث دیکتاتوری پرداخته شده بود.
نام نمایش هم از بازی معروف بارسلونا و رئالمادرید وام گرفته شده بود که با دخالت
مستقیم فرانکو و کمکداور، با این نتیجه غریب به پایان رسید.
وقتی تماشاگر تئاتر فوتبال را زنده ببیند
اما آخرین نمایش فوتبالی را باید بدون شک نمایش «درنیومده بود» با
نویسندگی و کارگردانی سعید زارعى دانست. این نمایش از سوم تا بیستودوم تیرماه
امسال در سالن استاد ناظرزادهکرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت.
این اثر یکبار در تالار مولوی اجرا شده بود و در آن اجرا، فوتبال
حضوری نداشت اما در نگاه جدید گروه، لباسهای بازیگران به لباس تیمهای فوتبال
تبدیل شده بود و همچنین در این اجرا بهوسیله یک مانیتور، بازیها بهصورت پخشزنده
در مقابل دیدگان تماشاگران قرار میگرفت.
سعید زارعی درباره این تغییرات به روزنامه «صبا» گفت: ««درنیومده بود» با نمایش «درنیومده» که بهمن و اسفندماه سال
گذشته در تالار مولوی روی صحنه بردیم، تفاوتهای عمدهای دارد و این نمایش در این
اجرا بسیار تغییر کرده است. روی صحنه نمایش مانیتور قرار دادهایم چون همواره به
این اعتقاد دارم که باید برای هر اثری، حداقل یک ایده اجرایی داشته باشم. برای من
این جذاب بود که تماشاگران به این قضیه بازخوردهای مختلفی نشان میدادند؛ بسیاری
میگویند بیشتر فوتبال را دیدهاند و برخی دیگر بیشتر تئاتر را! درواقع میخواستم
شرایطی که در نمایش وجود دارد را بسیار ملموس و علنی به مخاطبان نشان دهم! با این
کار به مخاطب شرایط و زمان اجرای تئاترم را گوشزد میکنم. اتفاقا در دیالوگهای
بازیگران هم میشنویم که انگار مجبور هستند که در سالن فوتبال پخش کنند؛ بهعنوانمثال
یکی از بازیگران میگوید: «ما کارگری کنیم بهتر از این است که در این فضا تئاتر
اجرا کنیم.» پخش کردن فوتبال اتفاقا از دید من خالی از لطف نیست و شرایطی که بر
تئاتر ما حاکم است را یادآوری میکند. با خود فکر کردم ایدههای پخش فوتبال و لباسهای
تیمملیهای مختلف میتواند در این پروسه بهشدت کمککننده باشد. درنتیجه تا آنجا
که میسر بود میان لباسها و کاراکترها ارتباط برقرار کنم. شما تئاتری میبینید که
لباس بازیگران آن، لباس تیمهای ملی فوتبال کشورهای مختلف جهان است؛ قصه روایتی
دیگر دارد تا آنجا که ناگهان بازیگران تصمیم میگیرند علیه فوتبال و وضعیت موجود
تئاتر شورش کنند و ناگهان قصه نمایش و لباسها باهم سازگار میشوند.»
مینا صفار
There are no comments yet