به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، نمایش «بر باد رفته» پویا آریانپور با کیوریتوری مریم مجد از ۱۶ اردیبهشت تا ۲۰ خرداد ماه در کارخانه تاریخی قند کهریزک برپا است و عموم افراد می توانند رایگان از آن بازدید کنند. این نمایشگاه انفرادی همهروزه از ساعت ۱۶ تا ۲۰ در نشانی تهران، کهریزک، جاده قدیم تهران قم، بعد از متروی کهریزک، حدفاصل خیابان کشاورز و شهدای مخابرات میزبان بازدیدکنندگان است.
آنچه در ادامه میخوانید گزارش خبرنگار صبا در تور بازدید از این پروژه با همراهی هنرمند است.
جاده را که پیش میروی کمکم با دور شدن از فضای شهری و خیابانها و ساختمانها، باغهای اطراف تهران نمایان میشوند. گوشه جاده را که تماشا کنی چهرههای آفتابسوخته و بدنهای لاغری که گل میفروشند و مغازههای کوچک سرشار از سنگ قبر با نامها و تصاویر افراد مختلف، از نزدیک شدن به مکانی خبر میدهد که گذر همه افراد به انواع مختلفی به آنجا افتاده است؛ جاده معروف منتهی به بهشت زهرای تهران که اغلب مواقع برای ما پیامآور مرگ و سوگواری است.
در همین فضای آرام اطراف تهران کارخانه قند کهریزک سربرآورده است؛ کارخانهای متروک که در دوران قاجار به عنوان اولین نشانههای صنعتی شدن ایران افتتاح شد و ناگهان در زمان اوج تولیدات خود آتش گرفت و اکنون به مکانی مخروبه و ساکت در گوشهای از تهران تبدیل شده است.
در ابتدای امر شاید این فکر به ذهنتان خطور کند که چه کسانی ممکن است برای بازدید از یک نمایش تجسمی، آن هم در گوشهای دورافتاده از تهران که دسترسی به آن تنها با وسیله نقلیه شخصی امکانپذیراست، مجبور باشد ساعتها رانندگی کند اما کافیست نزدیک کارخانه شوید تا با گروه دانشجویانی که به نظر میرسد دانشجوی هنر باشند و مخاطبانی مواجه شوید که اتفاقا به قصد تماشای همین آثار آمدهاند و تعداد آنها کم از گالریهای بزرگ مرکز شهر و حتی بازدیدکنندگان موزه هنرهای معاصر تهران نیست.
از فضای بیرونی کارخانه نمایان است که سالها کسی به آنجا رفتوآمد نداشته است اما کافیست وارد شویم تا با فضایی سامانیافته و مدرن مواجه شویم. پویا آریانپور و مریم مجد در سالن ورودی مشغول خوشآمدگویی و خوشوبش با بازدیدکنندگان هستند.
در ابتدای این تور بازدید یک فیلم ۳۰ دقیقهای روی پروژکتور پخش میشود که هنرمند در این فیلم از ایده ابتدایی پروژه و روند خلق این نمایشگاهِ مکانمحور تا انتخاب مکان ارائه آن توضیح میدهد. تماشای این توضیحات انگیزه مخاطب را برای دیدن آثار از فاصله نزدیک بیشتر میکند اما در سالن بعد هم همچنان خبری از آثار هنری نیست.
درواقع این پروژه از سه بخش تشکیل شده است که بخش ابتدایی آن ایده هنرمند در خلق این پروژه را نمایان میکند. یک دیوار پر از تصاویر، طراحیها، تکههایی از روزنامه و نوشتارهای شخصیایست که گوشهای از کارگاه و به نوعی گوشهای از ذهنیات و دیدگاههای هنرمند را تشکیل میدهد. روی این تابلو مانند یک ذهن مشوش درحال تفکر همهچیز قابل مشاهده است، از تصاویر قدیمی و تاریخی و عکس چاقو و رهبران سیاسی دنیا گرفته تا تصاویر محیط زیست و طراحی و حتی تکههایی از روزنامه و یاداشتهای شخصی که نمایانگر مسیر ذهنی هنرمند برای رسیدن به این نمایش هستند.
در گوشه دیگر این سالن نمونه کوچکی از دو اثر پیشرو قرار گرفته است که زمینه آشنایی ابتدایی مخاطبان با این پروژه را فراهم میکند.
از کنار دیوارهای آجری و دالانهای کاهگلی که عنکبوت میان حفرههای آن تار بسته است که عبور کنیم با کنار زدن پرده سیاه رنگ سالن وارد دومین بخش این نمایشگاه میشویم. «آویخته در باد» چیدمانی با بیستوهفت قطعه حجم آینهکاری شده در ابعاد بزرگ است که به گفته هنرمند، از تماشای پرچمهای سیاهی که همواره در سطح شهرهای ما برفراز هستند، الهام گرفته شده است.
این آثار حجمی که به رهایی یک پارچه در باد هستند، با زنجیرهایی از آسمان آویخته شدهاند. این اثر که مانند کلاف سردرگمی در باد میچرخد، جدای از صحنه گویی با هنر آیینهکاری پیش از خود وارد گفتگو میشود و در اینجا شکوه آینهکاری که از قدیم با مکانهایی خاص در ذهن ما پیوند خورده است و قوانین نظامند خود را دارد، بدل به تشویش و فروپاشی میشود. در این بخش ارتباط مخاطبان با اثر هنری جالب توجه است و آنها گاهی این آثار را لمس میکنند، با آنها عکس میگیرند و حتی با بالا رفتن از پلهها می توانند از زاویهای متفاوتتر و به طور کلی به این اثر نگاه کنند.
آریانپور در طول این تور بازدید مخاطبان را همراهی میکرد و به پرسشهای آنها درباره کانسپت کار، زمان و هزینهای که برای خلق آن صرف شده است، پاسخ میداد و در این میان این پرسش مطرح شد که این سازههای عظیم پس از اتمام نمایش محکوم به نابودی هستند یا در گالری نگهداری میشوند و در خارج از کشور به نمایش درمیآیند؟ پرسشی که حتی برای هنرمند هم پاسخ واضح و روشنی نداشت.
بخش سوم این نمایش «شی بهجاماندهای»ست که در نگاه اول میتوان آن را به استخوان یک دایناسور غولپیکر که سالها پیش مُرده و اکنون در گوشهای از موزه یا آزمایشگاه رها شده است، تشبیه کرد یا یک اره بزرگ یا حتی ادوات جنگی و اشیا صنعتی. به هرحال این جسم بزرگ و فلزی در ذات خود ماهیت نزاع دارد؛ نزاعی میان دو قطب مختلف که در نهایت منجر به برش و شکاف یا حتی یک تلاش و زورآزمایی بیحاصل میشود.
«بر باد رفته» درواقع یک موقعیت را برای مخاطب بازنمایی میکند که از سه بخش مجزا تشکیل شده است اما این سه بخش در کنار یکدیگر یک معنای واحد را تشکیل میدهند؛ معنایی مانند آرزوی باشکوهی که درحال دگرگونی یا حتی تشویش و فروپاشی است.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet