این روزها مباحث مربوط به اقتصاد هنر در فضای
مدیریت هنری رونق گرفته و دولت بر روی این مفاهیم اصرار زیادی دارد. به نظر شما در
حوزه موسیقی نواحی چنین پدیدهای چه تاثیرهایی می تواند داشته باشد؟
آنچه به عنوان اقتصاد هنر در جامعه مطرح و سپس به
آن پرداخته و تا حدودی اجرا شد، فقط به طیف خاصی اختصاص دارد و هنرمندان بومی و محلی
در انزوا در حال از بین رفتن هستند.
پس چرا این تصمیمها گرفته شد؟
متاسفانه یک شب تصمیمی گرفتند و صبح آن شب آن را
اعمال کردند اما اصلا به این فکر نکردند که این اقتصاد هنر فقط طیف خاصی را دربرمی
گیرد و شامل یک سری افراد خاص میشود که سهمی از هنر در این مملکت دارند و دیگران
هیچ سهمی از هیچ منابعی ندارند.
چرا موسیقی نواحی هیچگاه به جایگاه واقعیاش
در خود ایران دست پیدا نمیکند؛ چرا باید منتظر نگاه تحسینآمیز اروپاییها باشیم
تا یادمان بیفتد در مناطق ایران چه میگذرد؟
متاسفانه با وجودی که موسیقی بومی و محلی از جنس
مردم است و از دل آنها برآمده است، هیچگاه شامل هیچ حمایتی نشده و مظلوم واقع شده
است. این موسیقی که با مردم در تعامل مستقیم است میبایست حمایت شود تا ماندگاری آن
حفظ شود و از بین نرود اما این اتفاق نمیافتد و متاسفانه شاهد از بین رفتن گوشه گوشههای
این هنر در ایران هستیم.
برگزاری جشنوارههای مختلف در حوزه موسیقی
نواحی و در مناطق مختلف چقدر میتواند در حمایت از این شکل از موسیقی ارزشمند
کشورمان موثر باشد؟
برگزاری جشنوارههای مختلف بعد از انقلاب میتوانست
به این موسیقی کمک قابل توجهی کند و منبع درآمدی برای اهالی آن باشد اما نشد و در
واقعیت این امر محقق نشد. با وجود فضایی که هم اکنون بر جامعه موسیقی کشور حاکم است
مسئولان حتی فرصت برگزاری کنسرت را هم از خود گرفتهاند و فقط یک عده خاص دارند از
این عرصه درآمدزایی میکنند و سرمایهای که از این راه به دست میآید، به دست عدهای
خاص میرسد و بین موسیقی و اهالی آن پخش نمیشود یعنی درآمد موسیقی نواحی به
هنرمندان همین عرصه باز نمیگردد.
آیا امکان اینکه اسپانسر(حمایت کنندگان
مالی)های بخش خصوصی به موسیقی نواحی ورود کنند وجود ندارد؟
حمایت ارگانها و سازمانهای دولتی لازمه بقای این
هنر است چرا که یک هنرمند بومی چگونه میتواند برای خود و هنرش حمایت کننده مالی پیدا
کند؟ او که قدرت اسپانسر گرفتن ندارد! اینها باید بیایند و بهعنوان مثال موسیقی داستانی
و حماسی که خود به آن موسیقی پهلوانی میگویند را حفظ کنند. در زمینه همین مثالی
که زدم ما فقط یک هنرمند داریم که او هم شاگرد کلا کمال خان هوت است و به دست فراموشی
سپرده شده است. جالب است که پرونده این هنرمند برای دریافت حقوق پیشکسوتان به وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی رفته و در ارزیابی هنری درجه دو هنری به او دادهاند! هنرمندی
که در کل سیستان و بلوچستان و حتی در ایران تک است و کلی شاگرد و هنرجو دارد و کلی
جشنوارههای مختلف حضور داشته است، باید درجه دو هنری بگیرد؟ با چه معیاری این تصمیمات
گرفته میشود؟ معلوم است که اصلا متولیان این امر شناختی از این موسیقی و ارزشهای
بیمثالش ندارند.
متاسفانه موارد اسفبارتری هم وجود دارند…
بله. استاد غلامحسین غفاری در تربت جام، خوانندهای
دارای سبک خاص خودش است و که شیوه خاص خود را در اجرای آواز دارد و جالب این است که
به ایشان درجه سه هنری را اعطا کردهاند! نمیدانم واقعا چه کسانی در واحد ارزشیابی
حضور دارند که با این هنرمندان اینگونه برخورد میکنند؟ این کار آنها موجب سرخوردگی
هنرمندان میشود. حتی جوانها که بخش بزرگی از موسیقی نواحی را تشکیل میدهند، درگیر
چنین معضلاتی میشوند و وقتی میبینند عاقبت استادی در این رشته اینگونه است، عطای
این هنر را به لقایش میبخشند و میروند دنبال زندگیشان بی آنکه هنر خود را پرورش
داده باشند. چرا که وقتی درآمدزایی نداشته باشند، نمیتوانند از پس خرج و مخارج زندگی
برآیند و و طبیعتا این حرفه را رها میکنند تا بتوانند زندگی خودشان را با شرایط
بهتری بگذرانند.
اینها همه درد است. بهنظرتان درمان چیست؟
چگونه امکان دارد وضعیت موسیقی نواحی در منطق مختلف ایران بهبود یابد؟
موسیقی بومی و نواحی ایران به قدری غنی و با
پشتوانه مردمی است که با برنامه ریزی درست و اصولی حتی میتوان از آن درآمدزایی هم
کرد اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است و کسی هم به فکر درآمدزایی از آن نیست. این درحالی
است که موسیقی پاپ که من هیچ شناختی هم از آن ندارم، به قدری با حمایت متولیان موسیقی
مواجه شده، که از درآمدزایی بالایی هم برخوردار شده است. توصیه من این است که در بخش
موسیقی نواحی حمایتهای لازم اعمال شود تا شاهد از بین رفتن این هنر در ایران نباشیم.
مازیار رضایی
There are no comments yet