مخبران از بلاد آفتاب تابان یعنی ژاپن نقل کردهاند که
چندین سال پیش یکی از مشتریان یک کارخانه بزرگ صابونسازی شکایت میکند که جعبه
چند قالب از صابونهایی که از کارخانه خریده، خالی بوده و هیچ صابونی در آنها نبوده
است. مدیر این کارخانه بلافاصله دستور میدهد در خط تولید تغییر ایجاد کنند و با
دستگاه اشعه ایکس از پر بودن همه بستههای صابون مطمئن شوند و آنوقت جعبهها را
برای ارسال تایید کنند. این کار هزینهها و طراحیهای زیادی به همراه داشته اما
نهایتا شکایت دیگری از این کارخانه نمیشود؛ جالب آنکه همزمان در یک کارگاه کوچک
صابونسازی نظیر همین اتفاق میافتد اما در این مورد یک کارمند معمولی اما خلاق
این مشکل را به شیوهای بسیار سادهتر و کمخرجتر حل میکند؛ یک دستگاه پنکه قوی
در مسیر خط تولید تعبیه میکند تا قوطیهای خالی را باد ببرد. در تمام ابعاد
مدیریت از مدیریت کلان تا خرد، از حوزههای اقتصادی و سیاسی تا فرهنگی و هنری که
موضوع ما هم هست این حکایت میتواند چراغ راه باشد. اما مصداق: بهتازگی دکتر سعید
اسدی که چند دوره از موفقترین دورههای جشنواره تئاتر فجر را مدیریت کرده بود،
سکان مدیریت مجموعه تئاتر شهر را بهعهده گرفته است و ابتدابهساکن و فینفسه چهبسا
این بهترین تصمیمی باشد که تاکنون برای مدیریت تئاتر شهر؛ این قلب همواره تپنده
تئاتر تهران و ایران گرفتهاند. سعید اسدی در دورههای مدیریتش بر جشنواره تئاتر
فجر بهرغم همه نقدهایی که برخی بر آنها وارد دانسته بودند، همواره نشان داده که
هم خود بهشخصه سعی میکند با ایدههای نو و خلاقانه مدیریت را پیش ببرد و هم از
ایدههای جدید و درانداختن طرحهای نو از سوی دیگران استقبال کند؛ آنچه معمولا
مدیران و متولیان هنری در کشور ما اغلب از آن حذر کردهاند تا مبادا عادتها را بههم
بریزند یا مبادا کسی یا کسانی را برنجانند؛ صرفنظر از اینکه مدیریت هنری بیش از
آنکه بهعلت ذکر شده معمولا سنگین، کند و با زنجیر بوروکراسی اداری کارها را خیلی
روزمره پیش برده، هراس از تغییر یکی از واهمههای بزرگ مدیران میزدوست ما بوده
است.
اینطور بهنظر میرسد که با انتصاب سعید اسدی بر مدیریت
تئاتر شهر، عزم مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی ایجاد تحول در این مجموعه تاریخی و
ارزشمند تئاتر تهران بوده است و اسدی با تکیه بر دانش آکادمیک از یک سو و تجربیاتی
که در زمینه مدیریت جشنواره پرحاشیه تئاتر فجر داشته است از سوی دیگر یکی از
بهترین گزینههای موجود بوده است اما ایکاش هنرمندان و دلسوزان تئاتر، از تغییر
نهراسند و اجازه دهند تئاتر دولتی از بیسروسامانی و آفت چهرهمحوری مروز رهایی
یابد. ایکاش مدیران بالادستی وزارت فرهنگ و ارشاد، به اسدی اعتماد بیشتر و در
نتیجه از او حمایت بیشتری هم بکنند تا تئاتر شهر از معضلهای عدیدهاش از آسیبهای
اجتماعی محوطهاش گرفته تا فرسودگی تجهیزات و ساختمان و حاشیههای انتخاب آثار، یک
بار برای همیشه خلاص شود و افقهای گستردهتری پیش روی این بنای کهنسال اما همچنان
پرظرفیت و واجد پتانسیل تئاتر ایران باز شود؛ افقهایی که خبر از نوگرایی و
نوپردازی بدهند و رنگوبوی هنر پیشروانه را به در و دیوار فرسوده تئاتر شهر
بپاشند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است