به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، نشست تخصصی اقتصاد هنر با سخنرانی هادی سیف نویسنده و پژوهشگر هنرهای سنتی عصر پنجشنبه ۲ تیرماه در حاشیه هفتمین حراج ملی در خانه همایش برگزار شد.
هادی سیف در ابتدای این نشست عنوان کرد: در نهایت تواضع باید عرض کنم که عمر من با هنر چنان آمیخت که یقین دارم با هنر هم به اتمام خواهد رسید. نزدیک به صد جلد کتاب در این زمینه نوشتهام که در دانشگاههای مختلف دنیا چاپ شده است و اخیرا یک کتاب هم به هاوارد دادهام و اینها این جرات را به من می دهند تا اکنون از هنر صحبت کنم.
او ادامه داد: پیش از اینکه بحث درباره هنر را آغاز کنم قصهای از مادرم نقل میکنم که هنگام کودکی برایم میخواند. مادر گفت که شبی حاکمی در خطه فارس خواب دید که فرشتهها بال بال زنان له یکباره در منطقهای فرود میآیند که کوههایش رنگین و زمین آنجا غرق در گل است. حاکم از خواب بیدار میشود و دستور می دهد تا یارانش این سرزمین فرشتگان را پیدا کنند. یاران دنبال مشخصات سرزمین مورد نظر حاکم می گردند و از طرفی فرشتگان سعی میکنند تا آن سرزمین را آباد کنند. در نهایت وقتی یاران حاکم سرزمین را پیدا میکنند فرشتگان ناگزیر میشوند تا روزها در کنار آنها کار کنند و شبها در ستارهها بخوابند. در ایام کودکی از مادر پرسیدم که پس بالهای فرشتگان چه شد؟ مادر گفت که آنها لباسهای گشادی پوشیدند و بال هایشان زیر آن پنهان بود. این شد که از همان ایام وقتی کارگر، نقاش و گچکاری را می دیدم، دنبال بال های آنها میگشتم و باور کردم که هنرمندان فرشتگانی هستند که سعی بر آبادی این سرزمین دارند و از آنجا بود که چنین عاشق هنر کشورم شدم.
این پژوهشگر در ادامه با بیان پرسشهایی، اظهار کرد: ابتدا این پرسش مطرح میشود که هنر ایران چیست؟ و امروزه کلید عشق به هنر ایران چیست؟ پاسخ این است که خلاف منطق هنر که خلق زیبایی صرف و تبحر است در سرزمین من زیبایی در عرصه هنر حرف بعدی را میزند، زیرا ما از ابتدای هنر باستان در ادوار مختلف به دنبال انتقال پیام و انتقال احساسات و ارتباط بود.
او افزود: در مقایسه با هنر ملتهای دیگر که در اثر هنری سیلی حیرت میزنند، در کشور من هنر بخش زیادی از آغوش و رابطه است و افراد را به همدلی دعوت میکند. از سفالینههای کهن گرفته تا تاریخ سنگی ما که تاریخ را پیش میآییم و از همان ابتدا دنبال انتقال پیام است. وقتی به هنر ادوار مختلف ایران نگاه میکنیم، وحدت میبینم گویا آثار هنری یک ارکستر بزرگ هستند که با هم ساز مینوازند و با هم این ساز را زمین میگذارند.
این نویسنده با اشاره به اهمیت هنرمندان گمنام تصریح کرد: پس از انحصار هنر در غرب ما سهم فرشتگان (هنرمندان) گمنام را نادیده گرفتیم به طور مثال ما بافنده شال شاه عباسی را نادیده گرفتیم و این دغدغه همیشه در من وجود داشت و بیشمار هنرمندان و معماران گمنامی هستند که ما در بافت شهری هرگز به این فکر نمیکنیم که چه کسی این کوچهها و خانهها را ساخته است.
او درباره ارتباط هنر با زندگی مردم در گذشته گفت: در گذشته هنر در زندگی مردم جاری بود نه به این صورت که همه اثر هنری داشته باشند، بلکه جامعه با هنرمندان ارتباط تنگاتگ داشت مثلا گاهی معماری که خانهای میساخت صاحب آن خانه نمیشد اما کوچهای را به نامش میکردند.
این پژوهشگر هنرهای سنتی تشریح گرد: پس از مرتب عزت و اقتدار هنرمندانم، باید بگویم که ما در عصر صفوی اقتدار فلسفه هنر و جغرافیا با هم داشتیم. در دوران قاجار علنا هنر به دو دسته تقسیم شد؛ دسته اول راحت نشینان و دسته دوم هنرمندانی که در اوج گمنامی ادامه دادند و با ترویج فرنگ غربی موجب شد احساس خطر کرده و هویت خود را به هر شکلی شده حفظ کنند. هنر دقیقا از این زمان ارتباط تنگاتنگی با جامعه و تحولات آن پیدا میکند.
او درباره رابطه هنر و اقتصاد توضیح داد: هنر در ایران تنها به خلوت هنرمند محدود نمی شد بلکه اقتصاد جامعه را هم برعهده داشت مانند قالی که گاهی اقتصاد یک خانه را تامین می کرد.
هادی سیف با انتقاد از صنایع دستی اظهار کرد: ما امروزه برای جبران دوری از هنرهای سنتی، صنایع دستی را به وجود آوردیم که دیگر ارتباطی با فلسفه، ادبیات و مردم ندارد.
این نویسنده در پایان خاطرنشان کرد: هنرمندان ما در عرصه هنرهای سنتی با وجود امکانات امروزه، باز هم در اوج گمنامی هستند و حکایت حراج ملی توجه به این دسته از هنرمندان است. امروزه بخش عمده ای از فروپاشی اقتصاد هنر ناشی از خالی شدت از پیام است زیرا هنر ایران درونگرا است نه برونگرا. همچنان امیدوارم رهروانی باشند که به این نسل ادای دین کنند.
هفتمین دوره حراج ملی عصر امروز جمعه ۳ تیرماه برگزار میشود.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet