فریدون آسرایی؛ خواننده جریان اصلی موسیقی ایران موسوم به پاپ است و
حدود ۱۵سال است که توانسته خود را در این مارکت موسیقی نگه داشته و حفظ کند. اغلب
مردم او را با ترانه «خوشگل عاشق» میشناسند و با آن خاطره دارند اما قطعات هیت و
آلبومهای موفق دیگری هم داشته است. او این روزها در تور کنسرت شهرستانها بهسر
میبرد و قرار است ۲۴اردیبهشتماه در شهرستان شازند کنسرت داشته باشد. به همین
بهانه با او درباره آلبوم جدیدش و همچنین مسائل روز موسیقی پاپ گفتوگو کردهایم.
آقای آسرایی در کنسرت شازند از چه سازهایی در
ارکسترتان استفاده میکنید و چه قطعاتی را قرار است اجرا کنید؟
گروه ما طبق معمول گروهی ششنفره است که از درامز، پرکاشن، بیس،
کیبورد، گیتار و ویولن تشکیل شده است. معمولا پایه و اساس یک گروه پاپ بیس، درامز،
پرکاشن و کیبورد است و بستگی به فضای موسیقی که در ایران گیتار هم اضافه میشود و
ما هم چون در کارهایمان از ویولن زیاد استفاده میکنیم، این ساز در کنسرتهایمان
هم هست. قطعات هم منتخبی از آلبومهایی است که تاکنون منتشر کردهام که آخرین آنها
«عشق یعنی…» بوده است و البته تعدادی از تکآهنگهایم را هم میخوانم. یک آهنگ
هم از قطعات سریال «عاشقانه» که بهتازگی در شبکه نمایش خانگی پخش شده اجرا خواهیم
کرد.
به سریال «عاشقانه» اشاره کردید؛ شما سابقه
اجرای ترانههای تیتراژ برنامهها و سریالهای مختلف را داشتهاید. باتوجه که در
ایران خوانندگان رسانهای مخصوص پخش و ارائه آثارشان ندارند، خواندن ترانههای
تیتراژ و کلیپ سریالها چه تاثیری بر کار خوانندگان میگذارد؟
خیلی از خوانندگان ما هستند که از طریق تیتراژ به شهرت
رسیدهاند؛ اگر سریال تلویزیونی باشد مخاطبش طبیعتا بیشتر هم هست و اگر آهنگی که
ساخته میشود مطلوب بوده و مناسب تیتراژ همان کار باشد مطمئنا بسیار تاثیرگذار
است. چند نفر از خوانندگانی که بسیار مطرح هم شدهاند از همین طریق بوده؛ عدهای
از آنها در تلویزیون و عدهای دیگر در سریالهای شبکه نمایش خانگی این اتفاق
برایشان افتاده است.
چند سالی است که زمزمههایی میشنویم که مافیای
موسیقی تیتراژ وجود دارد یا اینکه از خوانندگان پول دریافت میکنند. آیا این
موضوعات حقیقت دارند؟
بعضی از این موضوعها برمیگردد به سلیقه آهنگساز، تهیهکننده
و کارگردان. به هر حال برخی صداها را دوست دارند و میخواهند از همان صداها در
کارهایشان استفاده کنند. ولی بسیاری از سریالها هستند که بسیاری از خوانندگان
تیتراژهایشان را میخوانند اما شنیده و دیده نمیشوند. نباید بگوییم تیتراژ مختص
یکسری از خونندگان است. بسیاری از خوانندگان حتی برای اینکه برای بعضی فیلمها
بخوانند پول هم پرداخت میکنند ولی خود آهنگ باید ظرفیتش را داشته باشد و بگیرد و
تا زمانی که آهنگ مورد نظر قوی و گیرا نباشد، معروفترین خواننده هم که باشید یا
برای مهمترین فیلمها و سریالها بخوانید، شنیده نمیشود و کمکی هم به دیده شدن
آن فیلم یا سریال نمیکند. برعکسش هم صادق است یعنی اگر آهنگ و ترانه ترکیب مناسبی
داشته باشند و اصطلاحا در میان مردم بگیرند، هم به خواننده کمک میکنند و هم به
فیلم، سریال یا برنامه.
بهتازگی در برنامه «سین سیما» در تلویزیون
موسیقی شما برای برنامه «وقتشه» بهعنوان بهترین موسیقی تیتراژ نوروز انتخاب شد. مثل
اینکه قرار بود جوایزی اهدا شود، آیا شما جایزه آن برنامه را دریافت کردید؟
این جایزه را تاکنون که ندادهاند. نمیخواهم پیشداوری
کرده باشم اما باید از کسانی که مسئول آن برنامه بودند بپرسم که آیا قرار بود این
جایزه را بدهند یا خیر؟ اگر قرار بوده این جایزه داده شود پس چرا تاکنون این اتفاق
نیفتاده است و اگر قرار نبود داده شود چرا این موضوع را عنوان کردهاند و در
تلویزیون بارها اعلام کردند!
خبرهایی بود که آلبوم جدیدتان را قرار است بهزودی
منتشر کنید. این موضوع اکنون در چه مرحلهای است؟
کار آلبوم را مدتی میشود شروع کردهایم و فکر میکنم تا
زمانی که آماده انتشار شود، چهار سال از انتشار آلبوم گذشته باشد چون «عشق یعنی»
که آخرین آلبومم بوده است، سهسالونیم پیش منتشر شده بود و همیشه فاصله میان
آلبومهای من هرکدام چهار سال بوده است. این آلبوم هم از این قاعده مستثنی نیست.
باتوجه به اینکه ذائقه علاقهمندان موسیقی
تغییر کرده است و بیشتر به سمت موسیقی تلفیقی رفته، شما قصد ندارید در آلبوم جدید
بهسمت موسیقی فیوژن بروید یا اشکال جدید را تجربه کنید؟
فضای تلفیقی را با بهروز صفاریان در سال۹۱ و با آلبوم «خیام»
تجربه کردهام؛ شعرهای خیام را با موسیقی الکترونیک و وکال متفاوت اجرا کردیم.
درست است که سعی میکنم بهروز باشم و فعالیتهایم بهروز باشد اما دنبالهرو کسی
و جریانی نیستم و نخواهم بود. هنرمند باید طوری فعالیت کند که برای دیگران الهامبخش
باشد؛ نه اینکه بهطور مداوم از دیگران الهام بگیرد یا تقلید کند. من فضای موسیقی
امروز موسیقی جهان را پیدا میکنم و سعی میکنم بدانم امروز در سطح بینالمللی
جوانان چه فضاهایی را میپسندند و تلاشم این است که در همان فضا کارهایم را ارائه
کنم بهنحوی که آن فضاها را متعلق به خودم میکنم. نگاه نمیکنم ببینم در ایران چه
چیزی ساخته شده و روی بورس آمده تا من هم همان کار را بکنم چون آن افراد که آن
کارها را خلق کردهاند استفادهاش را بردهاند و هر نوع تکراری دستدوم و دستچندم
میشود. من اگر بخواهم دنبالهرو آنها بشوم فایدهای ندارد. مثالش این است که
شاید علی کریمی الگویش مارادونا بوده که شده علی کریمی. اگر الگویی در سطح خودش میداشت
هیچوقت به جایگاه فعلی خودش نمیرسید. من هم سعی میکنم فضاهای موسیقی پاپ جهان
را درک کنم و برآیندی از آنها و علائق خودم را در کارهایم بگنجانم. متاسفانه در
ایران اینگونه است که یکدیگر را تقلید میکنند؛ از زمانی که بهنام بانی که خیلی
خواننده خوبی است و صدای کاملی برای خوانندگی دارد و همیشه هم گفتهام خوانندگانی
مثل بهنام بانی به موسیقی کشور کمک میکنند چون صدای خوب و اساسا توانایی خواندن
دارند، حتی مردم را میبینم که سبیلهایی مثل بهنام بانی میگذارند. خود من تاکنون
ندیده بودم سبیل یک آدم را هم کپی کنند! و به آن میگویند «سبیل بانی!» خوانندگان
ما هم به همین وضع افتادهاند، اگر سبیل را تقلید نکنند دستکم صدایشان تقلیدی
است. توصیه من به این دسته خوانندگان این است که سعی کنند صدای خودشان را پیدا
کنند.
نظرتان درباره کلیت این پوستاندازی جریان اصلی
موسیقی پاپ چیست و آیا نسل قبلی خوانندگان با این پوستاندازی همراه میشود؟
سالهای ۸۲ و ۸۳ اوج موسیقی ریتمیک و ششوهشت در ایران بود؛
زمانی که تازه موسیقی ششوهشت آزاد شده بود و ما در اوج آن فضا آلبومی بهنام
«غریبه» منتشر کردیم که حتی یک آهنگ ششوهشت در آن نبود. یعنی اصلا ما به فضای
موسیقی آن روز توجه نکردیم. نه اینکه من مدام خودم را تکرار کنم اما همانطور که
اشاره کردم. سعی میکنم خودم را با موسیقی روز جهان هماهنگ کنم و نه موسیقی روز
ایران. بهطور کلی موسیقی پاپ ایران را خیلی کم گوش میکنم مگر اینکه رستورانی یا
اتومبیلی باشد و این موسیقیها را گذاشته باشند و نوع موسیقیای که گوش میکنم
متفاوت است. خودم را هیچوقت آهنگساز نمیدانم و فقط ملودیپردازی کردهام و گاهی
سعی میکنم از ملودی دیگران هم استفاده کنم ولی اصل شکل دادن فضای موسیقی به سلیقه و شیوه تنظیمکننده برمیگردد. تنظیمکننده
باید موسیقی روز را در نظر بگیرد و کاری کند که مورد استقبال قرار بگیرد و آن هم
تحت تاثیر فضایی است که تهیهکننده به سمت آن سوقش میدهد. ما کار خودمان را میکنیم
و خوشبختانه باز هم در این آلبوم بهروز صفاریان عزیز بهعنوان مدیر هنری در کنار
ما هست و چند کار هم از او میخوانم. خوشحال هستم که آلبومهای قبلیام بهعنوان
بهترین آلبومهای پاپ از سوی جشنها و جشنوارهها انتخاب شدهاند و افتخار میکنم
وقتی برای اولین بار در جشنواره فجر به موسیقی پاپ جایزه میدادند عنوان بهترین
آلبوم را کسب کردم. اگر میخواستم دنبالهرو
کسی باشم تصور نمیکنم این افتخارات نصیبم میشد.
به ملودی اشاره کردید. لحظات و دقایقی در برخی
ملودیهای و برخی آهنگهای شما وجود دارد که باعث شده بهشدت مورد استقبال مردم
واقع شوند و بگیرند. فوت کوزهگری در ملودیپردازی و شکل خواندن و لحن چیست که
باعث میشود یک آهنگ فراگیر شود و اصطلاحا گل کند؟
یک کار وقتی میگیرد، یک مجموعه در آن موفقیت دخیل هستند.
معمولا مجموعهای است از یک ترانه خوب، یک ملودی خوب و از یک تنظیم درست. این
مجموعه اگر کامل باشد، قاعدتا مورد استقبال قرار میگیرد. بله ملودی بسیار
تاثیرگذار است و بعضی وقتها با یک گیتار و یک ملودی خوب میتوانید کاری کنید که
از یک ارکستر برنمیآید. اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آنهم اینکه پایه و
اساس یک قطعه خوب در موسیقی پاپ را ترانه خوب شکل میدهد؛ شاید بسیاری از
خوانندگان اهمیتی برای ترانه قائل نباشند اما شاید باور نکنید، ترانه خوب چقدر
تاثیرگذار است در موفقیت یک آهنگ. وقتی ترانه قوی باشد بعضا ملودی ساختن بسیار
راحت میشود و شما را به آنجا که باید بروید میبرد. من تحت شرایطی ملودیهایم را
میسازم و همیشه دنبال ترانههای خوب هستم. بعضی مواقع یک سال یا دو سال میگذرد
اما ترانه خوب به دستم نمیرسد وقتی درگیر اجرا میشوم ارتباطم با ترانهسراها کم
میشود اما پیش میآید که با فردی آشنا میشوم که عالی مینویسد و من هم بهوجد میآیم
و ملودی خوبی روی آن میگذارم. ترانه واقعا مهم است. دوستی دارم بهنام رامین
زمانی که نصیحت میکرد و میگفت ۷۰درصد موفقیت یک خواننده روی انتخاب ترانههایش
است.
شما با بهروز صفاریان کار میکنید و او آثار
ناموفق خیلی کم داشته است. چگونه این رابطه مستمر را تا امروز حفظ کردهاید و آیا
قرار است ادامه پیدا کند؟
من توسط تهیهکنندگان کارهایم که به بهروز صفاریان علاقه
داشت با او آشنا شدم و این افتخار را پیدا کردم که در آلبوم اولم با او همکاری
داشته باشم. تقریبا چهار آلبوم را با این تهیهکننده منتشر کردم؛ «غریبه»، «عشق
یعنی» و یک آلبوم لیریک و دکلمه. من و این تهیهکننده عزیز هر دو علاقه زیادی به
کارهای بهروز صفاریان داریم و آلبوم بعدی هم این همکاری مشترک شکل میگیرد.
صفاریان یکی از بهترینهای ایران در این ژانر است. صفاریان کسی بود که هم «خوشگل
عاشق» را تنظیم کرده که اسلو بود و هم «عشق یعنی» که ریتمیک بود و در هر دو مسیر
هم موفق عمل کرد. در زمینههای دیگر کاری هم صفاریان کارنامه خوبی دارد.
سهند آدمعارف
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است