نباید فرهنگ را دشمن محسوب کنیم | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۳۰
احمد صدری؛ دبیر یازدهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی:

نباید فرهنگ را دشمن محسوب کنیم

« ما فرهنگ خودمان را نباید دشمن خودمان محسوب کنیم؛ نباید به فرهنگ خودمان پشت کنیم.»

یازدهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران که میزبانش شهر
کرمان بود هم برگزار شد و به پایان رسید اما به‌نظر می‌رسد که برای برگزاری دوره‌های
آینده جشنواره‌ای با این میزان از اهمیت که به‌گواه قاطبه اساتید موسیقی ایران مهم‌ترین
جشنواره موسیقی در ایران محسوب می‌شود باید چاره‌ای جدی اندیشید و سازهایی جدید
کوک کرد. اگرچه احمد صدری در دومین دوره‌ دبیری‌اش در جشنواره موسیقی نواحی همچون
دوره گذشته زحمات زیادی کشید تا با هر شرایطی این جشنواره سرپا بماند اما به‌نظر
می‌رسد با موسیقی نواحی همچنان مثل کودک سرراهی موسیقی برخورد می‌شود و بضاعت
ناچیز در تخصیص بودجه و امکانات، دست برگزارکنندگان را برای برگزاری بهتر فستیوال
در حد و اندازه‌ها و استانداردهای موسیقی غنی نواحی ایران به‌شدت بسته است. سال
گذشته و در زمان برگزاری جشنواره موسیقی نواحی درباره جزییات برگزاری این جشنواره با
احمد صدری؛ دبیر جشنواره موسیقی نواحی گفت‌وگو کردیم اما امسال در پرسش و پاسخی با
او به‌سراغ مباحث کلان و معضلات مبتلابه موسیقی نواحی و جشنواره رفته‌ایم و سعی
کردیم پژوهش کنیم که چگونه شرایط موسیقی نواحی در ایران رو به بهبود برود و شاهد
برگزاری جشنواره‌هایی بهتر از آنچه اکنون هست باشیم. این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

شما سال گذشته در مصاحبه‌ای اعلام کرده بودید
درباره جشنواره موسیقی نواحی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پای کار بیاید. چگونه
این موضوع محقق می‌شود؟

یکی از مهم‌ترین وظایف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری،
وظایف میراثی این سازمان است.

شاید مشکلی که به‌لحاظ بوروکراتیک و سیستمی
دارند این باشد که به‌طور خودکار سازمان‌ها و نهادها ابزار قانونی برای مشارکت با
دیگر ارگان‌ها ندارند و در گزارش عملکردشان این‌گونه برنامه‌های مشارکتی محل عنوان
شدن نداشته باشد. این‌گونه نیست؟

به‌نظر می‌رسد اتاق ‌فکر در این زمینه کمک می‌کند. مثلاً
مسئولیت ارگانی مثل میراث فرهنگی، حفظ و احیا است. چه چیزی؟ آنچه مربوط به میراث
فرهنگی است. خوب موسیقی هم میراث فرهنگی و معنوی زنده است؛ این هم بخشی از وظایفش
است. عملا باید تبدیل شود به یک بانک اطلاعاتی از موسیقی اقوام ایران که قابلیت
جست‌و‌جو درباره مقام‌ها و نغمه‌ها و دیگر موارد در آن وجود داشته باشد؛ موضوعی،‌
سازی و…. این‌ها علی‌القاعده جزئی از وظایف سازمان است.

کما‌این‌که تا دوره‌هایی هم این کار را می‌کرده‌اند.
مثلا جلال ستاری در کتاب «در قلمرو فرهنگ» به این‌ها اشاره‌هایی می‌کند و تاکید می‌کند
میراث اصلی همین آیین‌های زنده هستند.

دقیقا. چرا که بسیاری از این مراسم صرفا موسیقی نیستند و
همراه با موسیقی آیین‌های مردم هم حفظ می‌شود. نمایش‌های سنتی و با تعاریف مشخص می‌رود
ذیل وظایف سازمان میراث فرهنگی. حالا آن مجموعه‌ای که مربوط به اجراهای امروزی می‌شود
و دوستی آمده است براساس نغمه‌های مقام و موسیقی نواحی، قطعات جدید می‌سازد، این‌جا
دیگر مربوط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر موسیقی است.

این ارتباط چگونه باید برقرار بشود؟ بالاخره از
جایی باید استارت اولیه کار بخورد. چه کسی باید پیش‌قدم شود؟ دفتر موسیقی یا میراث
فرهنگی یا یک نهاد بالادستی؟ شاید سال‌ها مثل دو خط موازی به هم نرسند؟

کار بوروکراتیکش در چند جا می‌تواند انجام شود. یکی شورای
عالی انقلاب فرهنگی است که می‌تواند تبدیلش کند به مصوبه قانونی یعنی مصوبه‌ای که
شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر می‌کند مثل قانونی است که در مجلس شورای اسلامی
تصویب شده و قابلیت اجرای تام و تمام دارد و قانون است.

آیا این موضوع اساسا برای شورای عالی انقلاب
فرهنگی اولویت دارد؟

این‌که در دستور کار آن‌ها اولویت دارد یا خیر را من نمی‌دانم.
ولی این سوال که کدام نهاد می‌تواند این ارتباط را برقرار کند پاسخ این است که
شورا یک خط پیوند محکم است. عملاً نهادی مثل فرهنگستان هنر می‌تواند پیشنهاددهنده
باشد. اکنون فرهنگستان نیمه‌تعطیل است. وظیفه فرهنگستان برگزاری همایش نیست؛ اصلا
کار اجرایی نباید بکند، فرهنگستان‌ها همیشه سیاست‌گذاری‌های کلان و بزرگ و فرهنگی
را پیشنهاد می‌کنند و همان اتاق‌فکری که عرض کردم مصداقش فرهنگستان است. فرهنگستان
پیشنهاد می‌دهد به شورای‌عالی و آن‌ها تبدیل به قانونش می‌کنند کما این‌که تا دوره‌ای
همین‌گونه بود. سند موسیقی کشور چند سال است باقی مانده و چهار سال از آن گذشته
است. چندی پیش آقای ایمانی خوشخو گفتند ما حتی یک قانون مصوب درباره موسیقی
نداریم.

مبحث دیگری هم هست که همیشه باز بوده و آن‌هم
پیشکسوتان و استادان موسیقی نواحی هستند که یا وضعیت جسمی مناسبی ندارند و یا انگیزه‌های
لازم را. می‌دانم محدودیت‌های خودتان را دارید ولی گلایه در این مورد زیاد است.
برای تکریم این عزیزان چه برنامه‌ای دارید؟

انتقادی که می‌شود این است که چرا تعدادی از شرکت‌کنندگان
همیشه هستند درحالی‌که این‌گونه نیست. در عین حال یک منظر درون‌فرهنگی داریم که
مثلا خوشبختانه دیدیم سال گذشته شهرستان درگز خودش استادانش را به بهترین وجه
تکریم کرده است. این باید جا بیفتد که در درجه اول حرمت این بزرگان در مکان زندگی
خودشان باید حفظ شود و مورد احترام باشند. این ماجرا خیلی اهمیت دارد. از قدیم
گفته‌اند حرمت مسجد به متولی‌اش است. وقتی متولی بی‌خیال است چه انتظاری از بقیه
می‌شود داشت؟ ولی وقتی دیدیم از استان‌ها به استادان توجه می‌شود اوضاع تفاوت می‌کند
و توجه مرکز هم جلب می‌شود. مثلا در گلستان این اتفاق پیش‌تر از این افتاده بود و
خود مردم هزینه برگزاری بزرگداشت‌ها را می‌دادند و به‌صورت خودجوش کمک‌ها جمع‌آوری
می‌شد، نوازنده‌ای به یاد یک استاد تا شب ساز می‌زد و شب هم آن برنج و غذای جمع‌آوری‌شده
بین همه توزیع می‌شد. این تکریم از شکل دولتی‌اش خارج شده و این ارجحیت بیشتری
دارد.

قبول دارید همه جا این‌گونه نیست؟

بله، مطمئنا همه جا این‌گونه نیست. این نگاه درون‌فرهنگی
بود. نگاه برون‌فرهنگی مثل همین جشنواره نواحی طبیعی است بودجه‌اش بسیار محدود است
و توان محدودی هم دارد. به‌نظر من آوردن و بردن این استادها و سرآخر اعطای یک سکه
به آن‌ها تکریم حساب نمی‌شود. تکریم این است که این آدم را داشته باشیم، کارش را
ثبت و ضبط کنیم و در ازای کاری که انجام داده است دستمزد پرداخت کنیم. کارش را
معرفی کنیم؛ نام این تکریم است. سال‌های گذشته به جهت محدودیت بودجه عزیزانی که
برای اولین بار روی صحنه می‌آمدند را مثلا از شهرستان مهاباد ۱۰ تا ۱۲ساعت با
ماشین به کرمان کشاندیم در حالی که سن آن عزیز بالای ۹۰سال بود. ساز زد و تقدیری
هم از او کردیم ولی کرامت انسانی این عزیز هم باید حفظ می‌شد. وقتی بودجه من این
میزان ناچیز است، وقتی پنجاه بلیت هواپیما یک‌ششم بودجه کل جشنواره است چه‌کار می‌شود
کرد؟ قبلا هم گفته‌ام کل بودجه جشنواره موسیقی نواحی، دستمزد سه گروه در جشنواره
فجر است! من باید با همین بودجه هتل بگیرم، گروه‌ها را دعوت کنم، دستمزد؛ هدیه،
غذا، رفت‌وآمد و هزینه‌های دیگر را هم پرداخت کنم. شما بگویید چه‌کار کنیم؟ چه
توقعی می‌شود داشت؟

کارخانجات و صنایع دولتی و خصوصی همان‌طور که
می‌دانید درصدی معافیت‌های مالیاتی و بودجه‌های فرهنگی دارند. آیا نمی‌شود از این
ظرفیت برای اسپانسرینگ موسیقی نواحی استفاده کرد؟

چرا، ولی همین که می‌گویید به افردی نیاز دارد که بلد باشند،
بتوانند مذاکره کنند، روابط را ایجاد کنند و کارخانجات را با این موضوع آشنا کنند.
مثلا همین شرکت صنایع مس حتی توقعاتی که اسپانسرهای دیگر دارند آن را هم نداشت.
فقط در حدی که لوگویشان پای پوستر خورده باشد. این دغدغه‌ای است که خودشان هم باید
داشته باشند و باید به ضرورتش پی ببرند. وقتی صداوسیمای کرمان ضرورتش را احساس
نکند چه کار می‌شود کرد؟ مثلا کرمان‌خودرو، هواپیمایی ماهان، این‌ها ظرفیت‌های خود
کرمان هستند که باید ضرورت‌های این رویداد مهم فرهنگی را احساس کنند و خودشان وارد
این ماجرا شوند. جشنواره دیگر باید از این حالت که اگر دولت پولش را ندهد برگزار
نشود، خارج شود. ما هم ضعیف عمل کرده‌ایم که نتوانسته‌ایم این جشنواره را در این ۱۱سال
مستقل کنیم تا بنگاه‌های اقتصادی دنبال همکاری با ما باشند.

پرسش پایانی را نه به‌عنوان دبیر جشنواره
موسیقی نواحی که به‌عنوان یک هنرمند، مدرس و پژوهشگر پاسخ دهید که چگونه می‌شود
مسئولان را نسبت موضوع موسیقی نواحی حساس کرد و چگونه می‌شود اهمیت این موضوع را
برای کسانی که فکر می‌کنند هنر باید تماما خصوصی شود جا انداخت که در سرمایه‌محورترین
کشورهای دنیا، دولت‌ها و شهرداری‌ها میراث هنری و فرهنگی خودشان را با چنگ و دندان
حفظ و از آن حمایت می‌کنند. مگر اپرا و موسیقی کلاسیک چقدر می‌تواند بلیت بفروشد؛
این‌جا دیگر جای خصوصی‌سازی نیست. چگونه می‌شود جا انداخت که موسیقی نواحی ما گنج
گرانبهایی است که باید با تمام توان آن را حفظ کرد؟

اصل موضوع این است که فرهنگ در کشور ما در درجه چندم اهمیت
قرار دارد. وقتی فرهنگ برایشان اولویت باشد این نگاه وجود دارد. نگاه فرهنگی این
نیست که شخص در کتابخانه مجلس کار کند و تصور کند فرهنگی است؛ نگاه باید فرهنگی
باشد. ممکن است یک نفر نانوا باشد ولی نگاه فرهنگی داشته باشد. این نگاه را چگونه
می‌شود داد؟ این دادنی نیست. این روح کلی جامعه است؛ گشتالت است. وقتی حاکم شود آن‌ها
هم حاکم می‌شود. به دوستان کرمان عرض کردم وقتی من به‌عنوان یک کرد، دیگری به‌عنوان
یک لر و… حاضر نیستیم پنج‌هزار تومان برای یک لوح فشرده هزینه کنیم که از یک
جوان حمایت شود ولی حاضریم ۱۵۰هزار تومان به همسرمان بدهیم موهایش را مش کند هرجا
هم صحبت شود می‌گوییم «پول نداریم! شرایط کشور فاجعه است؛ پول نیست ما بدبختیم!»
خوب اگر بدبختید چگونه پول رنگ و غذاهای آنچنانی دارید؟ نمی‌گویم مو رنگ کردن
نباشد منتها آن بازی بعدش خوب نیست که بگویند نداریم و فلان. چقدر حاضریم برای سبد
کالای فرهنگی خانواده هزینه کنیم؟ از پایین تا بالا همین است؛ فرقی نمی‌کند. نکته
مهم این است ما فرهنگ خودمان را نباید دشمن خودمان محسوب کنیم؛ نباید به فرهنگ
خودمان پشت کنیم. در دوره‌های گذشته این‌گونه بود که مردم پیرو خواص بودند.
نگاهشان به این بود که آنان چه می‌خورند، چه می‌پوشند و چه سرگرمی‌هایی دارند.
خواص هم دو دسته بودند. تعدادی اعیان وجود داشتند. اعیان کسانی بودند که در چشم
مردم و در دید مردم بودند. به همین دلیل جامعه با نگاه به اعیان و یادگیری از آن‌ها
خودش را از نظر فرهنگی بالاتر می‌کشید. اما اکنون این‌گونه نیست. به فلان مسئول می‌گویید
چرا فلان موضوع تبلیغ می‌شود، می‌گویند مردم خوششان می‌آید؛ خوب مردم از فیلم هرزه‌نگارانه
هم خوششان می‌آید، چرا نمایش نمی‌دهید؟ بگوییم مردم خوششان می‌آید؛ درست است؟
مدیران ما جایی هستند که نباید باشند.


سهند آدم‌عارف

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰