کارگردان‌های بزرگ باید برای تلویزیون سریال بسازند | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۹
فریدون حسن‌‌پور:

کارگردان‌های بزرگ باید برای تلویزیون سریال بسازند

«من عقیده دارم با وجود همه سختی‌‌ها بهتر آن است که کارگردان‌های خوب و صاحب سبک و نگاه، برای تلویزیون سریال بسازند تا به این ترتیب سطح و سلیقه و نگاه مخاطب میلیونی تلویزیون را بالا ببرند.»

 فریدون حسن‌‌پور یکی از کارگردان‌‌های خوش‌فکر سینما
و تلویزیون است که علاوه بر فیلمسازی قصه‌‌نویس است و این موضوع باعث شده در ساخت
آثار تلویزیونی و سینمای‌‌اش به قصه‌پردازی اهمیت ویژه‌ای بدهد. حسن‌‌پور فعالیت
حرفه‌ای‌‌اش را در عرصه سینما با نوشتن فیلمنامه «معجزه خنده» به اتفاق علیرضا
خمسه آغاز کرده است؛ فیلمی که کارگردانی آن را یداله صمدی به عهده داشت و کاندیدای
دریافت سیمرغ بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم «فجر» شد.

فریدون حسن‌‌پور سپس
کارگردانی را با ساخت فیلم «تعطیلات تابستانی» تجربه کرده و «دارا و ندار»، «وقتی
همه خواب بودند»، «من و زیبا» و «ناردون» برخی از فیلم‌هایی هستند که او کارگردانی
آن‌ها را به عهده داشته است.

حسن‌‌پور در تلویزیون نیز
کارنامه قابل قبولی دارد و تاکنون سریال‌هایی چون «مزرعه آفتابگردان»، «خانه
پدری»، «از یاد رفته» و «گذر از رنج‌ها» را به روی آنتن تلویزیون برده است.

«کوبار» آخرین سریال فریدون حسن‌‌پور است که قصه آن مانند دیگر آثارش
در شمال کشور می‌گذرد و به مردم این خطه سرسبز می‌پردازد و این روزها بر روی آنتن
شبکه دو سیماست. ارمیا قاسمی
، پژمان
بازغی
، مهران غفوریان، پیام دهکردی، مهران رجبی، رحیم
نوروزی
، مهرداد فلاحتگر، سیروس گرجستانی و ترلان پروانه برخی از بازیگران سریال «کوبار» هستند و
بهروز مفید و مصطفی موسوی تهیه‌کنندگی آن را به عهده دارند.

فریدون حسن‌‌پور درباره شیوه ساخت آثارش و چگونگی نگارش و تولید
سریال «کوبار» با روزنامه «صبا» به گفت‌وگو نشست.

دلبستگی شما به لوکیشن‌‌های سرسبز شمال از کجا می‌آید؟

به این سوال همیشگی در ارتباط با کارهایم عادت کرده‌ام که
جواب دهم. علت واضح و روشن است. بنده اهل شمالم و فضای آن‌جا و آدم‌هایش را می‌شناسم
و خوشی و ناخوشی‌‌های مردمش را دیده‌ام و با آداب، آیین و شادی و غم‌هایشان بزرگ
شده‌ام؛ با این تفاسیر طبیعی است که در شمال فیلم بسازم.

آیا فیلمنامه‌هایتان را براساس لوکیشن‌‌ها و ویژگی‌‌های اقلیمی می‌نویسید
یا این‌که سوژه و موضوع باید چنین چیزی را می‌طلبد؟

همان‌طور که عرض کردم بنده اهل شمالم و طبیعی است قصه‌‌هایی
که در ذهنم شکل می‌گیرند در آن فضا باشند؛ اما نکته مهم پرداختن به موضوع‌های
انسانی است. یعنی وقتی قصه شما بر محور عشق، نفرت، محبت، کینه، حسادت و کلاً عواطف
و مسائل انسانی شکل بگیرد قطعاً محدود به یک جغرافیا نمی‌شود. نه‌تنها می‌تواند در
ابعاد ملی، بلکه می‌تواند در سطح جهانی مطرح شود.

با نگاهی به کارنامه و آثار شما می‌توان فهمید که در یک ژانر بخصوص فیلم
یا سریال نمی‌سازید. این عدم تعصب بر یک ژانر از کجا می‌آید؟ مثلاً شرایط اجتماعی یا
اتفاقات پیرامونی؟

شرایط اجتماعی و اتفاقات پیرامونی قطعاً بر روح و روان
هنرمندان و خالقان اثر تأثیر می‌گذارد؛ اما درباره خودم باید عرض کنم که در هر
زمینه‌ای که فیلم و سریال ساخته‌ام یک نگاه و فضای مشترک دارند.

کمی در این‌باره توضیح دهید.

در فیلم‌هایی که
ساخته‌ام، مثلاً در فیلم اولم که یک کار کودک و نوجوان به نام «تعطیلات تابستانی»
است، همان حال و هوا را می‌بینید که در فیلم «وقتی همه خواب بودند» و یا حتی در
فیلم کمدی «ناردون» وجود دارد. این خط و نگاه را حتی در سریال‌ها و دیگر فیلم‌هایم
نیز می‌توانید ببینید. مثلاً فیلم‌های «نشانی» و «من و زیبا» و سریال‌های «گذر از
رنج‌ها» و «از یاد رفته».

در آثار شما چه فیلم‌ها چه سریال‌‌ها قصه برای شما از اهمیت زیادی برخوردار
است. به نظرتان قصه در آثار سینمایی و تلویزیونی چه جایگاهی دارد و وضعیت فیلمنامه‌نویسی
را چگونه می‌بینید؟

درام یا نمایش یعنی قصه و قصه‌پردازی. اصطلاحی دارم که
همیشه تکرار می‌کنم و آن این است که می‌گویم، در شکل‌گیری قصه باید ببینیم چه کسی
با چه کسی و سر چه چیزی دعوا دارد؟ از همین جا کنش و واکنش شروع می‌شود. خلاصه عرض
کنم که فیلم و سریال در بستر یک قصه خوب کار خوبی از کار درمی‌آید. بارها در
سینمای خودمان دیده‌‌ایم که فیلمسازی با یک قصه خوب، فیلم بسیار زیبایی ساخته و
همان فیلمساز سطح فیلم بعدی‌‌اش بسیار پایین آمده است؛ زیرا قصه‌‌اش ضعیف‌تر شده
است. مثال دیگر فیلمسازان جوان هستند که به واسطه تکنولوژی راحت‌تر می‌توانند فیلم
بسازند. جوانان زیادی فیلم می‌سازند اما در این میان، فقط چند نفر مطرح شده‌اند.
وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن‌ها قصه‌‌نویس‌‌های خوبی هستند یا این‌که به‌شدت
روی انتخاب فیلمنامه دقت می‌کنند.

با وجود این‌که بر این‌که خود قصه‌‌نویس هستید و بر ادبیات اشراف دارید
چرا به‌جز قصه‌‌ها و داستان‌‌های خودتان به سراغ اقتباس از آثار دیگران نمی‌روید؟

به‌شدت علاقه‌مند هستم روی آثار دیگران کار کنم، اما باید
موقعیتش پیش بیاید.

وضعیت اقتباس را در سینمای ایران چگونه می‌بینید و به نظرتان چرا در
این بخش موفق نیستیم و تاکنون ضعیف عمل کرده‌ایم؟

در سینمای جهان اغلب روی رمان‌‌های که به چاپ می‌رسد فیلم
می‌سازند؛ اما متاسفانه در کشور ما بهای لازم به این کار داده نمی‌شود. از طرفی
نویسندگان امنیت شغلی ندارند. در غرب یک نویسنده اگر کتابش پرفروش شود تا آخر عمر
از لحاظ مالی تأمین می‌شود. در آن‌جا، قانون کپی‌رایت وجود دارد و اگر از روی اثر
یک نویسنده فیلم یا سریال ساخته شود طی هر بار پخش درصدی از درآمد را به او می‌دهند
و عوامل نیز از این سود سهم می‌برند و این روند باعث رونق در همه امور، از
نویسندگی تا تولید می‌شود و درنهایت خوراک فکری برای جامعه نیز ایجاد می‌شود.

یعنی به‌عنوان فیلمسازی که داستان‌‌نویس هم هست، رابطه ادبیات با سینما
در کشور را ضعیف می‌بینید؟

رابطه قوی وجود ندارد. مخصوصاً قبل از ورود آقای مرادی‌کرمانی
که خیلی کمتر از این بود. در تاریخ سینمای ما هم فیلم‌های کمی براساس آثار ادبی
ساخته شده‌اند. علت و چرایی این ماجرا دلایل گوناگون دارد که تحلیل آن از حوصله
این گفت‌وگو خارج است.

قصه‌نویسی چه تاثیراتی بر نوع روایت شما در تلویزیون و سینما داشته است؟

تأثیر بسیار زیادی داشته است. درواقع من فیلمساز
شدنم را مدیون قصه‌نویسی‌ام می‌دانم. حتی دلیل ورودم به دانشکده هنرهای زیبا و حتی
مرکز فیلمسازی «باغ فردوس»، خواندن چند قصه کوتاه برای اساتید بود. نکته مهم دیگر
رنگ و نگاهی است که در کارهایم وجود دارد، قطعاً از قصه‌نویسی‌ام می‌آید. نه من،
بلکه فیلمسازان دیگر که قصه‌‌نویس هستند هرکدام دارای سبک و سلیقه‌ای هستند و حتی
اگر در ژانرهای گوناگون فیلم بسازند، بازهم شما امضای آن‌ها را در آثارشان می‌بینید.
اساساً هم در سینما عامل ماندگاری فیلمسازان در هر سطحی که باشند قلم آن‌هاست؛ حال
یکی تا سطح بین‌المللی پیش می‌رود و دیگری در سطح پایین‌تر.

برویم سراغ سریال «کوبار». سوژه و مضمون این سریال چگونه به ذهن شما رسید
و نگارش فیلمنامه چقدر زمان برد؟

سوژه‌‌هایم را اصلاً از ایده‌‌های که قبلاً به ذهنم رسیده و
تبدیل به قصه شده انتخاب می‌کنم که در این میان برخی از این قصه‌‌ها رهایم نمی‌کنند
و روی آن‌ها کار می‌کنم. گاه نیز چند قصه حول یک موضوع به وحدت می‌رسند و اندک‌اندک
پس از مدتی تبدیل به فیلمنامه یا سریال می‌شوند. به هرحال در هر دو شکل، قصه‌‌هایم
زمان‌بر هستند و نمی‌توانم به‌سرعت کاری را بنویسم. «کوبار» هم چنین روالی را طی
کرد؛ حتی یک بار آن را به‌صورت فیلمنامه سینمایی نوشتم. یعنی بخشی از تم کل داستان
که در نیمه دوم سریال پررنگ‌تر می‌شود درواقع همان تم معلمی که به روستاها می‌رود
و به بچه‌‌ها درس می‌دهد؛ که این تم به‌نوعی در شخصیت دکتر هم دیده می‌شود؛ دکتری
که درواقع به‌نوعی طبیب و حکیم است و درد آشنای مردم است و درمانشان می‌کند.

و ماجرای این فیلم سینمایی به کجا رسید؟

یکی از دوستان فیلمسازم که کارگردان بین‌المللی سینمای
ایران است، اصرار داشت که این کار را برای تلویزیون نسازم. می‌گفت اگر این فیلم
ساخته شود در جشنواره‌‌های خارجی خیلی مورد استقبال واقع می‌شود. وقتی شروع به
نگارش این کار برای سریال کردم، تصمیم گرفتم روی همین تم و قصه کار کنم.

آیا در زمان نگارش نقش‌‌ها را برای اشخاص بخصوصی نوشتید؟

در ارتباط با فکر کردن به شخصیت‌‌ها در هنگام
نگارش باید عرض کنم که کمتر روی آن تمرکز می‌کنم. طبیعی است افرادی به ذهنم می‌رسند
ولی اصولاً از این موضوع فرار می‌کنم.

یعنی هنگام نگارش هیچ‌گاه به بازیگر خاصی فکر
نمی‌کنید؟

مگر مورد خیلی خاصی پیش بیاید. مثل فیلم «وقتی همه خواب
بودند» که به خانم گلاب آدینه فکر می‌کردم. یا در فیلم «نشانی» برای شخصیت دایی علاقه‌مند
بودم که رضا عطاران آن را بازی کند. مورد سوم هم فیلم «من و زیبا» بود که هنگام
نگارش و مخصوصاً در مرحله بازنویسی به آقایان پرویز پرستویی و شهاب حسینی فکر کرده
بودم.

فیلمنامه «کوبار» چقدر در طول ساخت تغییر کرد؟

اصولاً فیلمنامه و چهارچوب کلی که تغییر چندانی نمی‌کند؛
اما بنا به شرایط، گاه پرداخت برخی از قسمت‌ها کم و زیاد می‌شود.

آیا کار کردن با تلویزیون دست و بال شما را در شیوه بیان و انتخاب موضوع
نمی‌بندد؟

قطعاً دست کارگردان و نویسنده در سینما خیلی بازتر از
تلویزیون است و به همین دلیل است که اغلب نویسنده‌‌ها در هنگام نگارش شرایط
تلویزیون را لحاظ می‌کنند. گاه با محدودیت‌‌هایی مواجه می‌شویم که من فکر می‌کنم
حتی مدیریت کلان تلویزیون هم با آن‌ها موافق نیست. به هرحال در شرایط کنونی باید
با دید وسیع‌تری رسانه‌‌های تصویری دنیا را رصد کنیم و به نظرم در جهانی که هر
لحظه تکنولوژی رو به رشد است باید اندکی دست فیلمسازان را بازتر گذاشت و نباید
آثار نمایشی ما از دنیا و مهم‌تر این‌که از جامعه خودمان عقب بیفتد.

به‌عنوان فیلمسازی که سینما و تلویزیون را تجربه کرده‌اید، بفرمایید کار
کردن در کدام عرصه برای شما راحت‌تر است؟

سینما مانند دو صدمتر است زیرا مراحل تولید سرراست‌تر و
سریع‌تر اتفاق می‌افتد؛ اما سریال‌سازی دو ماراتن است و زمان‌بر است و گاه فرسایشی
می‌شود؛ اما یک ویژگی مهم دارد و آن مخاطب میلیونی است. نکته دیگر این‌که من عقیده
دارم با وجود همه سختی‌‌ها بهتر آن است که کارگردان‌های خوب و صاحب سبک و نگاه،
برای تلویزیون سریال بسازند تا به این ترتیب سطح و سلیقه و نگاه مخاطب میلیونی
تلویزیون را بالا ببرند.

به‌عنوان کارگردان، سریال «کوبار» را دارای چه ویژگی‌‌هایی می‌بینید؟

من به‌شخصه اگر قصه‌ای را عاشقانه دوست نداشته باشم نه می‌توانم
آن را بنویسم و نه می‌توانم آن را بسازم؛ یعنی باید در وهله اول برای گفتن قصه و
بیان نکات مهم فلسفی و اجتماعی از درون احساس نیاز کنم. در «کوبار» نیز دوست داشتم
آدم‌های فراموش‌شده‌ای را به مخاطبان یادآوری کنم؛ آدم‌هایی که ما را به یاد
انسانیت، فداکاری؛ مهربانی و محبت بیندازند. مثلاً معلمی که جانش را برای بچه‌‌ها
می‌گذارد یا دکتری که عمر و دانشش را خرج مردم می‌کند.
اصلاً دوست داشتیم
پزشکان ما چنین باشند که گرفتار پول ویزیت نباشند. مثل دکتر قصه ما که صندوقچه‌اى گذاشته
است تا مردم بعد از معاینه در آن پول بریزند. حتى نیازمندان بتوانند از آن پول بردارند
و نکته دیگر این‌که گنج کشورها مغزهای متفکر و متخصص آن
کشورها هستند. به‌نوعی می‌توانم بگویم، آدم‌ها گنج‌ساز هستند یعنی این‌که ساخته
دست بشر در دوهزار سال پیش گنج امروز ماست. پس گنج ما آدم‌های ما هستند. نسل جوان
نیروی انسانی، چه در دفاع از وطن و چه در سنگر علم و دانش.

چرا از بازیگران چهره استفاده نکردید؟ آیا از این نگران نبودید که این
موضوع از جذابیت اثر کم کند؟

همیشه در کارهایم ترکیبی از بازیگران بومی، تازه‌کارها،
چهره‌‌های سینمایی و تلویزیونی استفاده می‌کنم و دوست دارم کارهایم مخاطب داشته
باشند که خدا را شکر تاکنون چنین بوده است. اما به‌خاطر مخاطب حاضر نیستم از اصول
خودم بگذرم.

به‌عنوان آخرین سوال بفرمایید ساخت
چنین آثاری چه سختی‌‌هایی دارد. منظورم کار شهرستان است، آن‌هم با بودجه کم
تلویزیون که کمتر از چیزی است که باید باشد؟

تصورش را بکنید که یک گروه چهل و پنجاه‌نفره باید یک سال در
کوهستان و دورافتاده‌ترین روستا، کار و و زندگی کنند. باور کنید توصیف شرایط سخت
چنین کارهایی را نمی‌توان با کلمه و جمله بیان کرد. باید در آن شرایط قرار گرفت و
کار کرد تا به درک درستی از تولید چنین کارهایی رسید. آدم پیر می‌شود.

وحید خانه‌ساز

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۹۲/۶۲۸/۹۳۸/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۹/۱۰۴/۱۸۱/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۶/۶۷۶/۱۱۱/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۰۴/۰۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۷۷/۱۶۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۳۶۵/۰۰۰
  • نفرین آرتا
    ۳۴/۴۳۵/۰۰۰