او افزود:در علم مدیریت، استراتژی یعنی کشف و استحصال مزیت نسبی پایدار در
شرایط رقابتی. فیلشاه این مزیت انحصاری را نسبت به فیلمهای غرب زده دارد
که در ۸۰۰ نماز جمعه کشور معرفی شود و برایش بلیط فروخته شود. بله یکسری
امکانات هم آنها دارند و ما نداریم. آنها در رسانه قوی هستند، ما
ضعیفتریم. ولی ما هم امکاناتی داریم که آنها ندارند. مثل همین انگیزههای
داوطلبانه، همین شور جوانانهی نسل جدید انقلاب که در یک نماز جمعه ۴۰۰
بلیت میفروشد. در صومعهسرا دیروز فیلشاه سه و نیم میلیون فروخته است.
او ادامه داد: مثل اینکه عملیات والفجر هشت در جریان باشد، ولی مساجدِ پشت
جبهه؛ بیاعتنا باشند. «کأن لم یکن شیئا مذکورا». در دفاع مقدس، وقتی
عملیاتی میشد بلافاصله سر چهارراهها و جلوی مسجدها بلندگو میگذاشتند،
صندوق کمک به جبهه در مساجد راه میافتاد، شوری ایجاد میشد. الان این
عملیات شروع شده است. چهارتا اسکادران سینمای انقلاب فیلم ساختهاند. باید
پشتیبانی کنیم. بالاخره ما یک وُسعی داریم. انگار درکی نداریم چه اتفاق
بزرگی افتاده. بلیطفروشی در نماز جمعه سبزوار بهترین مثال است. چرا در
بیرجند و اهواز و تبریز و مشهد نشده است؟ این مشکل جشنواره عمار است. نه
ربطی به تهیهکننده دارد، نه کس دیگری. در تبریز امام جمعه هم پای کار آمده
است. باید فقط دراستان های آذری؛ سه چهار میلیاردتومن فروش میکرد.
این روزنامهنگار و فعال فرهنگی افزود: ما باید در لحظه؛ تشخیص بدهیم چه
کنیم. شماها باید افسران جنگ نرم باشید. همه میگویند «ما همه سرباز توییم
خامنهای». آقا میگوید من میخواهم افسر باشید! ما میگوییم نه، میخواهیم
سرباز باشیم! میگوید من افسر میخواهم که خودش بفهمد، اجتهاد کند که چه
کند. افسر جنگ نرم باید بفهمد که اگر به وقت شام ۳۰ میلیارد بفروشد انقلابی
در سینمای ایران به وجود خواهد آمد. اگر «به وقت شام» ۳۰ میلیارد فروش کند
یعنی تیر خلاص به نه غزه نه لبنان. و شوق این را داشته باشید که این هدف
محقق شود. و این خیلی دور از دسترس نیست و شدنی است.ما الان میتوانیم
خودمان را معطل آسیبشناسی ستادها کنیم، ولی میتوانیم هم بگوییم آتش به
اختیار. این را متناسب با فرصتهای فوری و از دسترونده، هدف عملیاتی خود
قرار دهید. بعد ساز و کارهایش را بچینید و ابتکار کنید. اگر قرار است به
وقت شام ۳۰ میلیارد بفروشد باید چه کار کنیم. بعد دیگر به معنای واقعی
کلمه؛ کار شبانهروزی و جبههای میشود. امروز اوج یک کار خوبی کرده است.
همه برویم زیر علمش سینه بزنیم تا این پرچم برافراشته شود.
جلیلی افزود: همین تجربه صومعهسرا را گسترش دهید. مشابه صومعهسرا ما حداقل
۳۰۰ تا شهر داریم. به راحتی همین اکرانهای مردمی میتواند میلیاردها تومان
به فروش فیلم اضافه کند. جریان روشنفکری این را ندارد، این همه آدم داوطلب
و با انگیزه ندارد. از نظر کمّی هم ما بیشتریم.
این جمله آقا را که در زمان ریاست جمهوری گفتهاند و پس نگرفتهاند باید
سر در حسینیه هنر بزنیم که هیچ انقلابی اگر با هنر آمیخته نشود ماندگار
نخواهد شد. یعنی در پیوند انقلاب و هنر، بحث مرگ و زندگی است. بحث مستحب
نیست که به شعر و موسیقی و گرافیک و داستان انقلاب اعتنا کردی یا نکردی، به
سینمای انقلاب اعتنا کردی یا نکردی؛ فرقی نمیکند و ربطی به انقلابی بودن
ندارد! کسانی که وسعش را دارند اما به هنر بیاعتنا هستند دارند تیشه به
ریشه انقلاب میزنند.
او ادامه داد:مصداقش چه است؟ در همین سه چهار سال این
همه فیلم خوب آمده است، چند تا از بچهبسیجیها احساس وظیفه کردهاند؟
حداکثر در حد یک کار مستحب دیدهاند! گفتهاند اگر اعتکاف یا راهیاننور
برویم بهتر است. واجب عینی که هیچ، واجب کفایی هم نمیبینند. از ۸۰ میلیون،
حداکثر دومیلیون میروند سینما. ۷۸ میلیون نفر به هر دلیلی سینما
نمیروند. اگر ما در کنار دو میلیون فعلی، دو میلیون نفر را به هنر انقلاب
علاقهمند کنیم؛ بردهایم.کاری که با وجود این همه آثار خوب و جذاب اما
بهقدرناشناخته و بیپشتیبان؛ سخت هم نیست و فقط همت لازم دارد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است