«سوءتفاهم» عنوان فیلم تازه احمدرضا معتمدی است؛ فیلمی
که هنوز فرصت اکران عموم پیدا نکرده اما در سیوششمین جشنواره ملی فیلم فجر و
جشنواره بینالمللی فیلم فجر امسال حضور داشته است. «سوءتفاهم» ازجمله فیلمهایی است
که یا مخاطب آن را دوست دارد و با فیلم همراه میشود یا اصلا جهان فیلم را درک نمیکند.
با احمدرضا معتمدی، کارگردان این فیلم به بهانه حضورش در جشنواره بینالمللی فیلم
فجر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
شما در دو جشنواره ملی فیلم فجر و بینالمللی فجر با فیلم «سوءتفاهم»
حضور داشتید. بازخوردها در جشنواره ملی فجر نسبت به فیلم شما کاملا صفر و صدی
بود. خودتان باتوجه به حضور فیلم در این دو بخش نظرات را چگونه دیدید؟
ما شاهد مجموعه نقدهایی نسبت به فیلم «سوءتفاهم» بودیم که من را غافلگیر
کرد. عدهای دیدگاههایی را در ارتباط با میزانسن، شخصیتها، نورپردازی، طراحی
صحنه و چگونگی تبدیل شدن تفکر فلسفی به بیان سینمایی تحلیل کرده بودند.۱۰-۱۲مقاله خوب از منتقدانی چون آقای حاجیمشهدی،
امجدیان، استادان دانشگاه و تعدادی از منتقدان جوان که جوان بودنشان برای من جذاب
بود، خواندم. درکنار این نقدها، نقدهایی را نیز خواندم که فیلم را مورد تمسخر قرار
داده بودند. من به این جنس تمسخرها عادت کردهام. بدون اینکه نقد جدی صورت بگیرد
و بیایند و بگویند چرا این مفهموم بهخوبی درنیامده است؟ چرا شخصیتپردازی درست
نیست؟ فیلم را نقد میکنند. بهطور مثال میگویند ما متوجه نشدیم که چه کسی در
این فیلم آلزایمر دارد، مشخص است که فیلم من میخواهد همین را بیان کند که شما
آلزایمر دارید. ما در فیلم از یک حافظه عمومی و یک بحران هویت صحبت میکنیم. شما
زمانی که میگویید ما متوجه نمیشویم چه کسی در این فیلم آلزایمر دارد، درواقع از
فیلم تعریف میکنید. از طرفی عدهای دیگر فیلم را مسخره کردند و گفتند این فیلم
نیست. این یک سوءتفاهم است! به هر حال ما نیز میخواهیم همین را بگوییم. ما در جهانی
زندگی میکنیم که از واقعیت عبور میکند و به جهان مجازی میرسد و این جهان مجازی
نیز تودرتو شده و از خود عبور میکند. شما وقتی خود فیلم را هم میخواهید باور
کنید، میبینید که اتفاق دیگری میافتد.
این ضعف در ادراک جهان فیلم شما از سوی مخاطب وجود دارد و شاید سیل
نظرات اینچنینی در اکران عموم بیشتر و بیشتر شود، با این وجود همچنان تمایل دارید
در همین فضا با همین شدت از تفکرات فلسفی در ساخت آثارتان الهام بگیرید؟
من به شیوههای تمسخر، شوخی و هجوی که در بعضی نقدها وجود دارد.
عادت کردهام و تا زمانی هم که سالم باشم و خدا به من نیرو دهد میخواهم به این سینمای فلسفی که ریشه در تفکر
بزرگان ما همچون حافظ و فردوسی و ابنسینا دارد تکیه کنم. آیا ما میتوانیم این
بزرگان را متهم کنیم که چرا افکار فلسفی و معنوی یا چرا افکار بلند داشتید؟ یا سینما مدیومی است که اصلا برای این
ساخته نشده است؟
با حرفتان موافق هستم اما به هر حال معنای فیلم باید از سوی مخاطب
سینما فهمیده شود مگر اینکه مخاطب سینما را از مخاطب فیلم جدا بدانیم و بگوییم
نگاه شما معطوف به مخاطب فیلم است نه تماشاگر عام سینما…
سینمای تفکر و اندیشه در دنیا وجود دارد، آقای هیچکاک که خیلیها قربان
صدقهاش میروند فیلمی به نام «پنجره عقبی» دارد. در این فیلم ما بخشی از جهان را
میبینیم و بخشی دیگر را نمیبینیم و او در این فیلم مهمترین پرسش فلسفی را مطرح
میکند که آیا با محدودیتِ ادراکهای حسی معرفتهای ما هم محدود میشود؟ یا آقای
کوروساوا که فیلمهای مهم سینمایی بسیاری را ساخته است فیلمی هم مانند «راشومون» ساخته
که پرسش میکند آیا حقیقت نسبی است؟ یک واقعه اتفاق میافتد و به چهار گونه روایت
میشود. آیا واقعا واقعیت واحد است و حقیقت نسبی است؟ حقیقت متعدد و متکثر است؟ مسائل
فکری و فلسفی پایش به سینما کشیده میشود و ربطی به ما ندارد. ما خیلی تلاش کنیم
میتوانیم دنبالهرو راه فیلمسازان بزرگ جهان مانند تارکوفسکی، برسون، کوروساوا
و… باشیم.
با این اوصاف تصورتان از اکران عمومی فیلم «سوءتفاهم» چطور است؟
فیلم «سوءتفاهم» ویژگیهای طنزآمیز و جنبههایی از فضای جنایی
معمایی و یک جور مثلث عاشقانه را در دل خود دارد. تلفیق این ژانرهای مختلف برای
تماشاگری که میخواهد فیلم جذابی ببیند خوب است و پیشبینی خوبی برای زمان اکران
این فیلم دارم.
با اعلام نام پژمان جمشیدی بهعنوان یکی از کاندیداها بخش بازیگری
در جشنواره ملی فیلم فجر، حواشی در این خصوص پیش آمد. شما بهعنوان کارگردان فیلم
«سوءتفاهم» نظرتان در اینباره چیست؟
من اصلا به حواشی فیلم فکر نمیکنم، به نظر من سالهاست که جوایز
برمبنای لیاقت و صلاحیت فیلمها، توزیع نمیشود. در همین فیلم «سوءتفاهم» هانیه توسلی قطعا باید سیمرغ
بهترین بازیگر نقش مکمل را دریافت میکرد اما با یک محاسبهای بهعنوان نقش اول
معرفی شد تا جایزه را نگیرد. فکر میکنم سناریویی از قبل برای جوایز جشنوارهها نوشته
میشود. متاسفانه به جای اینکه ما به سمت عدالت و توزیع عادلانه امکانات، جوایز
و حتی اکران برویم، برعکس عمل میکنیم. پس بهتر است که ما کار خودمان را انجام
دهیم و به این حواشی فکر نکنیم و به این جمله بسنده کنیم تو نیکی کن و در دجله
انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز. در کل نقدهایی را که از فیلم دریافت کردهام برایم
غیرمنتظره بوده و فکر میکنم فیلمی ساختهام که معنای آن پنجاه یا صد سال بعد
از سوی مخاطب دریافت میشود. فقط همین که در حال حاضر میبینم، در زمان جشنواره چندین نقد جدی، خوب و فلسفی برای فیلم
»سوءتفاهم» نوشته شده است، برایم کافی است.
نسخه اکران عمومی فیلم به نسبت نسخه اکرانشده در جشنواره ملی فجر
تغییراتی خواهد داشت؟
فیلم نسبت به نسخه اکرانشده در جشنواره ملی فیلم فجر کوتاهتر شده و
آن را به ذائقه مخاطب نزدیکتر کردیم و برخی لحظاتی را از فیلم حذف کردیم.
مشخص شده که فیلم «سوءتفاهم» را میخواهید در چه بازه زمانی اکران
کنید؟
بعد از جشنواره جهانی فیلم
فجر قرار است برای چند شرکت پخشکننده، فیلم را نمایش دهیم تا بتوانیم در اولین
فرصت فیلم «سوءتفاهم» را اکران کنیم.
فیلم قبلیتان «بوف کور» یا همان «راه رفتن روی سیم» جزو فیلمهای توقیفشده
بود. باتوجه به اینکه وعده داده شده فیلمهای توقیفشده فرصت اکران عمومی پیدا
کنند و همچنین این فیلم در فجر جهانی توانسته به نمایش دربیاید، برنامه شما برای
اکران این فیلم چیست؟
این فیلم با آزاد شدن و درآمدن از توقیف، بهصورت جدی وارد مذاکره با
پخشکنندگان میشود. اینکه از میان دو فیلم «سوءتفاهم» و «راه رفتن روی سیم» کدام
فیلم زودتر اکران میشود را نمیدانم ولی ممکن است تابستان یکی از فیلمها را
اکران کنیم.
در حال حاضر تصمیم به ساخت فیلم جدیدی دارید؟
یک فیلمنامه جدید در دست نگارش دارم که فعلا اطلاعاتی از آن نمیتوانم
بگویم و هنوز نامی هم برای آن انتخاب نشده است
زهرا دمزآبادی
There are no comments yet