فیلم «پاپ» محصول سال۹۲ بوده اما در سال۹۷ فرصت
اکران پیدا کرده است آنهم در گروه هنر و تجربه. چرا فاصله تولید تا اکران اینقدر
به درازا کشیده است؟
ماجراهای زیادی برای گرفتن پروانه نمایش فیلم «پاپ» داشتیم.
چندین و چند بار به فیلم اصلاحیه خورد و همین مسئله زمان زیادی را تلف کرد. و
تقریبا دو سال طول کشید تا پروانه نمایش فیلم صادر شد. اما نزدیک به یکسالونیم
است که فیلم آماده شده و بهدنبال فرصت مناسب برای اکران آن بودیم اما درنهایت
نتوانستیم سرگروهی برای نمایش آن پیدا کنیم و تصمیم گرفتیم فیلم «پاپ» را در هنر و
تجربه اکران کنیم. واقعا به اکران فیلم در هنر و تجربه بهعنوان خانه آخر نگاه میکردم
اما خوشبختانه از بازخوردهایی که در طول این یک ماه گرفتم بسیار راضی هستم و حتی
میتوانم بگویم از بازخورد دو فیلم قبلیام بسیار بهتر است.
فیلم از هر جهت دارای ویژگیهای قابل تاملی
است اما ظاهرا در جشنواره فیلم فجر رد شده بود. علت این نادیده گرفتهشدن چه بود؟
در همین حد میدانم که فیلم مورد پسند نبود و در جشنواره
شرکت داده نشد.
حتی اینگونه بیتوجهیها به فیلم «پاپ» در
روند اکران آن هم بیتاثیر نبوده است. شما در این چند سال فیلم دیگرتان را ساختید
و اکران شد اما فیلم «پاپ» ظاهرا به بیپشتوانهترین شکل ممکن به پرده سینما رسید.
فارغ از بحث جشنواره در آن برهه زمانی قرار بود فیلم آمادهشده
را یکی از ارگانها خریداری کند حتی ما یک روز راش فیلم را برای آنها بردیم اما
از ظهر همان روز فضا بهطور کل تغییر کرد و خبرنگاری با من تماس گرفت و گفت جریان
تبلیغ مسیحیت در فیلمتان چیست؟ همین مسئله باعث شد فضا برای فیلم «پاپ» آلوده شود
و همه کسانی که میخواستند از فیلم حمایت کنند ترسیدند و عقب کشیدند و حتی دیگر
نمیتوانستم همان کسانی را که سر فیلم قبل کنارم بودند و دوست داشتند در تجربههای
بعدی همکاری کنیم، پیدا کنم، منظورم بیشتر ارگانها هستند. سر فیلم «پاپ» ما بهصورت
عجیبی تنها شدیم. فیلمی که برخلاف بازیهایی که تهیهکنندگان دارند، صفر تا صدش
به معنای واقعی کلمه با سرمایه شخصی ساخته شده بود و به هیچ وجه پول بیتالمال در
ساخت آن دخیل نبود. البته من از هیچکدام کمکی نخواستم و نمیخواهم اما حداقل سنگ
جلوی پایمان نمیانداختند. روز اکران خصوصی فیلم که بهتازگی برگزار شد یکی از
دوستان به من گفت برای کدام مدیر سینمایی میخواهی دعوتنامه بفرستی؟ من واقعا از
این حرف تعجب کردم فرستادن دعوتنامه تماشای یک فیلم برای یک مسئول سینمایی مثل
این است که به مدیر بخش قند و شکر بگویی بیاید و به امورات آن رسیدگی کند. به نظرم
اگر فیلم در نوک کوه و با تنها سه صندلی اکران شود آن سه صندلی را باید مدیران
سینما بگیرند تا فیلم را ببینند. البته اصلا نمیخواهم بهخاطر این اتفاقات غر
بزنم بیشتر یک لبخند عجیب و غریب روی لبم آمده است.
این ماجرای تبلیغ مسیحیت چه بود؟ چرا چنین
اتهامی به فیلم زده شد؟
گروه الف میخواهد گروه ب را تخریب کند و اگر گروه سومی
باشد هر دو میخواهند آن را از میان ببرند در تمام حوزهها این اتهامات و برچسبزنیها
وجود دارد و ریشهیابی آن بحث مفصلی است.
چرا فیلم «پاپ» را در گروه هنر و تجربه اکران
کردید؟
متاسفانه پخش فیلم پنجبرابر ساخت آن سختی دارد. به نظر پخشکننده،
میان هفت فیلم اگر کسی از جلوی پوستر فیلم من رد شود از آنجایی که چهرهای در آن
حضور ندارد تمایلی هم به دیدنش وجود ندارد. من هم آدم ایدهآلگرا و رویاپردازی نیستم و معتقدم کلمه به کلمه این
حرف درست است درنتیجه توقع ندارم که یک تهیهکننده هر آنچه دارد را در اختیار من
بگذارد. اگر فیلم من بازیگر چهره داشت قطعا معادلات هم فرق میکرد با این همه فیلم
«پاپ» فیلم شریفی است و من نمیخواهم شرافت آن را با هر اهرمی آلوده کنم. دنبال یک
شهرت تکاندهنده برای خودم نیستم از طرفی به اقتضای سنم دیگر ذوقزدگی هم ندارم
فقط میخواهم به بهترین نحوه دغدغههایم را بسازم و از آن لذت ببرم.
شما حاضر شدید فیلم در گروه هنر و تجربه اکران
شود این در حالی است که مخاطبان هنر و تجربه عده محدودتری بهنسبت مخاطب بدنه
سینما هستند و همین سبب میشود فیلم «پاپ» با این همه ویژگی آنچنان دیده نشود و
برگشت مالی آنچنانی هم نداشته باشد.
من خوشبختانه یا متاسفانه نگاه اقتصادی ندارم. فقط لذت بردن
برایم در اولویت است و در ساخت این فیلمها کاملا لذت بردم. به نظرم سینما به تمام
گونهها نیاز دارد و باید ویترین متنوعی داشته باشد. طیف کسانی که به سینما بهصورت
بیزینس نگاه میکنند زیاد است از طرفی کسانی هم هستند که سلیقه و نگاه متفاوتتری
به هنر سینما دارند هر دو باید در کنار هم وجود داشته باشد اما من در این میان
فیلمم را میسازم و دغدغه این را ندارم که فیلمم به هر طریقی بفروشد و رقمهای میلیاردی
را از آن خود کند. قبول دارم که جذب مخاطب زیاد یکی از دلایل موفقیت هر فیلمی است
اما نباید این مخاطب را به هر وسیلهای به سالن سینما کشاند.
حدود یک ماه است که از اکران «پاپ» میگذرد،
موقعیت فیلم را چطور ارزیابی میکنید؟
«پاپ» فیلم خوبی است اما شرایط اکران آن قطرهچکانی است خودبهخود در چنین شرایطی نمیگویم ترحم تماشاگر برانگیخته میشود
اما تصمیم میگیرد از آن حمایت کند. چندی پیش ویدئویی از یک جوان کرمانی به
دستم رسید او در آن ویدئو تبلیغ فیلم را کرده بود و با همشهریهای خودش قرار
گذاشته بود تا در تاریخی مشخص بروند و دوباره فیلم را ببینند حتی گفته بود پول
بلیت چند نفر اول را خودش پرداخت میکند. من در تمام عمرم چنین بازخوردی را برای هیچکدام
از کارهایی که انجام دادهام دریافت نکرده بودم و برایم بسیار ارزش داشت. برای
ساخت فیلم «پاپ» دارایی فروخته شد و در حال حاضر پنج سال است که از آن زمان میگذرد
دیگر به فکر آن نیستم که اکران فیلم چقدر برگشت مالی دارد اما این بازخوردها برایم
بسیار لذتبخش است و خستگی همه چیز حتی کار قبلی را از تنم خارج کرد. باید از
برادرم تشکر کنم که سرمایه ساخت فیلم «پاپ» را فراهم کرد و در این سالها بدون
هیچ چشمداشتی صبر کرد تا فیلم اکران شود.
فارغ از فیلم «تیکآف» در فیلم «تنهای تنهای
تنها» و فیلم «پاپ» از نابازیگر استفاده کردید؛ اتفاقی که بهنوعی ریسک به حساب میآید.
عدم وجود سرمایهگذار شما را به این سمت برده است یا پتانسیل موجود در این
بازیگران و فضای داستان متقاعدتان کرد که به سراغ چهرها نروید؟
من برای کار «آه ای عبدالحلیم» که مردم با اسم دوستنداشتنی
«تیکآف» آن را میشناسند تمریناتم را با کسانی که سابقه بازیگری نداشتند و یا در
اصطلاح نابازیگر بودند شروع کرده بودم و به نظرم آنها و بازیشان بسیار مناسب جنس
کار بودند اما آن پروژه در همه چیز منحرف شد و نمیتوانم بگویم تمام آن فیلم، من
هستم. در همه چیز فیلم «آه ای عبدالحلیم» اعمال سلیقه شد اما در «پاپ» هر آنچه میخواستم
را درخصوص فرم و محتوا اعمال کردم و بنا بر نظر خودم همه چیز پیش رفت.
باتوجه به اینکه فیلم در هنر و تجربه اکران
شده است چقدر معتقدید که فیلمتان تجربی و متفاوتتر از فیلمهای جریان اصلی
سینماست؟
فیلم «پاپ» اپیزودیک است و همین مسئله آن را از جریان رایج
در سینما تمیز میدهد همین ویژگی نشان از این دارد که قرار است فضای متفاوتتری را
برای تماشاگر ترسیم کنیم. من و محمد آلادپوش؛ فیلمبردار «پاپ»، سعی کردیم از هر
سکانس حذف شویم و مخاطب متوجه حضور ما بهعنوان کارگردان و فیلمبردار نشود. درحقیقت
من و هیچکس در وسط نیستیم و فقط فیلم رویارویی مخاطب با قصه است.
هر سه فیلم سینماییتان در بوشهر ساخته شده
است. همچنان میخواهید این بومیگرایی را در آثارتان داشته باشید؟ نمیخواهید به
سراغ درامهایی که برخاسته از فضای کلانشهرهاست بروید؟
من روی یک جامعهای اشراف کامل دارم بدیهی است که برای ساخت
فیلم به سراغ همان بروم تا اینکه بخواهم مردم جغرافیای دیگری را بشناسم و بعد از
آنها فیلم بسازم. من نسبت به بوشهر شناخت کامل دارم کما اینکه بوشهر هم شهر
کوچکی نیست و تا ابد میتوان از آن فیلم ساخت. در سینما، مهم این است که تو شخصیتی
را متفاوتتر از قبل ببینی و درحقیت لایههای او کنار زده شود و از منظر دیگری در
فیلم نشان داده شود. خیلی به دستهبندی شهری قائل نیستم و به نظرم اینکه در کجا
میخواهی فیلم بسازی از ماهیت اصلی سینما به دور است. من دنبال فیلمسازی هستم نه
بومیگرایی. قرار نیست با ساخت یک فیلم توریستبازی، قومنگاری و… کنم. وقتی
فیلم میسازم اصلا حواسم به این نیست که لوکیشن بوشهر است یا نه، من فقط میخواهم
قصه مورد نظرم را روایت کنم همان طور که در فیلم «پاپ» و یا «آه ای عبدالحلیم» میبینید
خبری از قابهای عجیب و غریب نیست. اصلا اساس این کار بر تنپروری و آمادهخوری است. آدمهای بوشهر
برای من شفافتر هستند درنتیجه برای ساخت فیلم به سراغ آنها میروم.
ملیکا مومنیراد
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است