سریال
«پایتخت» یکی از معدود آثار تلویزیونی است که تولید آن به سری پنجم رسیده است. این
سریال که در ایام نوروز به روی آنتن شبکه یک سیما رفت با آنکه امسال مخاطبان
زیادی را پای تلویزیون نشاند اما با حواشی بسیاری همراه بود. اتفاقهایی مثل
همکاری عوامل تولید این سریال با سازمان هنری رسانهای «اوج» یا بردن قصه به مناطق
پرالتهابی مانند سوریه و مواجه کردن شخصیتهای قصه با داعش و البته سانسورهای گاه
به گاهی که درنهایت باعث اعتراض برخی از عوامل و بازیگران این سریال شد. سریال
«پایتخت۵» را مانند سریهای پیشین، سیروس مقدم کارگردانی کرده و الهام غفوری تهیهکننده
آن بوده و نگارش آن را محسن تنابنده و خشایار الوند به عهده داشتهاند.
سیروس مقدم که
سریالهایی چون «رستگاران»، «علیالبدل»، «تا ثریا»، «بچههای نسبتأ
بد»،«میکاییل» و «مدینه» را کارگردانی کرده، درباره چگونگی تولید «پایتخت۵» و
حواشی آن توضیح داد و از چند و چون تولید این اثر موفق تلویزیونی گفت.
از ابتدا که «پایتخت» تولید شد اینگونه به نظر
میرسید که این سریال قصد دارد به مشکلات اجتماعی بپردازد؛ مسائلی مثل مهاجرت به
تهران. در کل باتوجه به مضمون سریال اینگونه به نظر میرسید که قرار بوده این
مجموعه به مشکلات شهری تهران بپردازد؛ اما هرچه گذشت از این مضمون دورتر شدید.
چرا؟
به یاد ندارم
چنین رسالتی را برای «پایتخت» جایی تعریف کرده باشم. یعنی از ابتدا قرار نبود
«پایتخت» سریالی دنبالهدار باشد تا برای آن مأموریت واحدی تعریف شود؛ هرچند که بهمرور
زمان، «پایتخت» جایگاه خودش را میان مردم پیدا کرد. پایتختها هرکدام موضوعی
اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی و خانوادگی را به چالش کشیدهاند؛ مثلا در سری اول
«پایتخت» بحث مهاجرت و هجوم بیرویه بهطرف شهرهای کلان به نقد کشیده شد. در
«پایتخت۲» بحث وحدت مردم حول مشترکات فیمابین مثل ایرانی بودن و مسلمان بودن به
نمایش گذاشته شد و در «پایتخت۳» به غرور ملی ازطریق ورزش کشتی در مازندران و به
قهرمانی رسیدن نقی پرداختیم و در «پایتخت۴» مبحث از بین رفتن جنگلها و خانهسازیهای
بیرویه و آسیبهای ناشی از آن مطرح شد؛ در «پایتخت۵» نیز ناموسپرستی و تعصب
ایرانی و عشق به وطن مطرح شد. در کل در همه آنها خانواده کانون اصلی «پایتخت»ها
بود؛ بنابراین میشود فهمید که چقدر «پایتخت» متنوع است و سوژههای گوناگونی دارد؛
و البته که در همه آنها مبحث خانواده، آسیبهای اجتماعی و دغدغههای مردم مطرح
شده است.
چرا
کاراکترهای مجموعه اینقدر از لحاظ شخصیتی تغییر کردهاند؟ منظورم جزئیات مهم
شخصیتی آدمهای سریال است؛ مثلأ نقی معمولی، ارسطو، فهیمه، رحمت و برخی دیگر، آن
آدمهای ساده و زلال قبلی نیستند و انگار تغییر ماهیت دادهاند! این تغییرات جزئی
اما مهم بر چه اساسی بوده است؟ آیا نگران نبودید آن باورپذیری موجود که نقطه قوت
سریال است نزد مخاطب خدشهدار شود؟
بهترین نقطه قوت پایتخت «رئال» بودن و واقعی
بودن آدمها و زندگیشان است. وقتی که ما و شما طی این سالها دچار تغییرات شدهایم
چه ظاهری و قیافه و چه افکار و اندیشه، طبیعی است که آدمهای «پایتخت» هم با گذشت
زمان دچار تغییراتی شوند و اتفاقأ همین نکته باعث واقعی شدن و ماندگاری «پایتخت»
است.
چرا در سری
آخر «پایتخت» از مشکلات شهری و معضلاتی که در کشور وجود دارد گذشتهاید و به سریال
سمت و سویی سیاسی دادهاید؟ منظورم حضور داعش و جنگهای منطقهای در سریال است.
آیا از ابتدای نگارش این طرح را در ذهن داشتید یا اینکه مشارکت با سازمان هنری
رسانهای «اوج» شما را بر آن داشت که به طرح موضوعات برونمرزی بروید؟
بارها توضیح
دادهام که دو سال پیش قرار بود براساس قصهای از تنابنده و خشایار الوند نسخه
سینمایی «پایتخت» را بسازیم. طرح و ایده همین است که در سریال «پایتخت۵» میبیند،
بدون آنکه سازمان هنری رسانهای «اوج» یا تلویزیون در جریان باشند و این ایده قبل
از ورود آنها نوشته شده بود؛ بنابراین این سوژه متعلق به هیچ سازمان و ارگانی نبود.
بعد از آنکه قرار شد قصه سینمایی به سریال تبدیل شود، برای حمایتهای مادی و
معنوی تعامل سهگانهای بین تلویزیون و «اوج» به وجود آمد و حضور «اوج» باعث شد که
ما از تجارب آنها در امر جنگ داعش و سوریه با معرفی مشاوران زبده استفاده کنیم.
در گفتوگویی
که بهتازگی داشتهاید گفته بودید که ممیزیها در «پایتخت۵» در حد صفر بوده است؟
اما همزمان با سانسورهای تلویزیون برخی از بازیگران و عوامل نیز در فضای مجازی
به این سانسورها اعتراض کرده بودند؛ و البته طی پخش نیز سکانسهایی از سریال حذف
شده بود! آیا تلویزیون بخشهایی از سریال را سانسور کرده بود یا این اتفاق طبق
نظر مدیران سازمان هنری رسانهای «اوج» بود؟
من باز هم میگویم
که «پایتخت۵» نسبت به دیگر سریالهایی که من ساختهام دچار کمترین ممیزی شده است،
چون هم سازمان صدا و سیما، هم سازمان هنری رسانهای «اوج» سریال را دوست داشتند و تلاش کردند
که با کمترین حذفیات و کمترین صدمه به روی آنتن برود؛ البته ملاحظاتی وجود دارد که
ما گاهی ندیده میگیریم و یا موضوعاتی وجود دارد که در موقع ساخت قابل پخش است ولی
در زمان پخش در چند ماه بعد، ممکن است قابل پخش نباشد که این موارد آنقدر جزیی است
که به نظرم قابل بحث نیست.
با اینکه گفتهاید
که قصد تبلیغات گردشگری ترکیه را نداشتهاید؛ اما ناخواسته این اتفاق افتاده است و
مخاطبان و گاه هنرمندان این تبلیغات را عامدانه میدانند؛ آیا از پیش به این تناقضها
فکر کرده بودید؟ واضحتر اینکه چرا بهطور هدفمند به این موضوع نپرداختید و با
مسئولان ذیربط در ترکیه برای جذب اسپانسر اقدام نکردید تا لااقل بخشی از هزینهها
تامین شود؟
شما یا تابهحال
خارج از کشور نرفتهاید و جاذبههای گردشگری آنها را ندیدهاید؟ یا اینکه تعریف
شما از جاذبههای گردشگری بسیار اندک و کوچک است؛ آیا نشان دادن دو پیادهرو، چند
درخت و اتوبوسی برقی و یک هتل، جاذبههای گردشگری است؟ جاذبههای گردشگری ترکیه
چیزهای دیگری است که ما نه اجازه نشان دادن آنها را داریم و نه در فرهنگ و مذهب
ما جایی دارند. از سوی دیگر ما زیباییهای شمال مازندران را بهمراتب بیشتر و
جذابتر نمایش دادیم تا جایی که صحنههای پریدن بالن که در نوشهر فیلمبرداری شده
را همگان تصور کردهاند که در ترکیه گرفتهایم! به نظرم ارزیابی درستی نیست. ترکیه
را ما ناامن، محل بمبگذاری، محل خفت کردن و چاقوکشی و دزدی نشان دادهایم؛ از طرف
دیگر حجم مسافرانی که سالانه به ترکیه، تایلند و امارات… میروند را ببینید، همه
اینها قبل از ساخت «پایتخت» بهعنوان یک واقعیت تلخ وجود دارد.
چه شد که با سازمان
هنری رسانهای «اوج» همکاری کردید؟ و باتوجه به نگاه سیاسی و جناح مسئولان این
موسسه، نگران حواشی و اتفاقات جنجالی پس از پخش نبودید؟
دلایل همکاری
با اوج بسیار روشن است. اول اینکه تلویزیون سال گذشته در بحران شدید مالی به سر
میبرد و همانگونه که میدانید بسیاری از سریالها به خاطر بیپولی یا متوقف
شدند، یا در آستانه تعطیلی قرار گرفتند! و «پایتخت۵» باتوجه به سنگینی و سختی قصهای
که داشت، نیازمند حمایت مالی بود تا بتواند در شمال و بالن و ترکیه و جنگها و
داعش با کیفیت کار کند.
پیشنهاد
همکاری با سازمان هنری رسانهای «اوج» را چگونه به شما داده شد و از طرف چه شخص یا
اشخاصی؟
پیشنهاد
همکاری با «اوج» توسط خود «سیمافیلم» به ما داده شد و ما هم استقبال کردیم؛ زیرا
«پایتخت» نیاز به توپ و تانک و ادوات جنگی و… غیره داشت و سازمان هنری رسانهای «اوج»
بیدریغ این امکانات سختافزاری را در اختیار ما گذاشت. دوما، «پایتخت» هیچ تجربهای
در زمینه کار خارج از کشور و سوریه و داعش و جنگ نداشت. سازمان هنری رسانهای «اوج»
صدها فیلم مستند ارزشمند از سوریه و داعش و مدافعان حرم در اختیار ما گذاشت.
مشاورانی را به ما معرفی کرد که خود تجربه طولانی در سوریه و عملیات با داعش
داشتند و چندین کمک فکری دیگر نیز به ما کردند. در اینجا باید بگویم که اگر سازمان
هنری رسانهای «اوج» ورود نمیکرد، مردم امسال از دیدن «پایتخت۵» محروم میشدند و
این جای تشکر دارد.
تولید آثار
جنگی با ادوات نظامی از لحاظ تولید کار راحتی نیست، اگر احتیاجی به تجهیزات نظامی
نبود، آیا بازهم با سازمان هنری رسانهای «اوج» همکاری میکردید؟
همانگونه که
عرض کردم، تنها بحث ادوات جنگی نبود. ما بیشتر از تجهیزات نظامی به مشاوره و همفکری
آنها احتیاج داشتیم. ساعتها مذاکره و مشاوره با فرماندهان و مستندسازان سوریه و
مطالعه چندین کتاب درباره داعش، دیدن ساعتها فیلم مستند و… اتفاق افتاد تا
«پایتخت۵» واقعی به نظر برسد و تأثیری که میبیند را بگذارد.
اگر قرار باشد
«پایتخت۶» را بسازید، باز هم با سازمان هنری رسانهای «اوج» همکاری میکنید؟
به نظرم جواب
سئوال روشن است، بله. اگر ایده و سوژهای داشته باشیم که سازمان هنری رسانهای «اوج»
آنرا در چهارچوب اهدافش بداند و ما را حمایت کند حتما با آنها همکاری خواهیم کرد.
آیا قبول
دارید که سریال «پایتخت۵» یکدستی سریهای قبل را ندارد و بهعلت بردن قصه به
سوریه و درگیری و جنگ به اثری چندپاره تبدیل شده است؟
اتفاقا به
نظرم «پایتخت۵» منسجمترین و یکدستترین قصه را بین بقیه «پایتخت»ها دارد. قصهای
که میشود بهراحتی، یکخطی آن را تعریف کرد. شروع و پایان درخشان دارد و مملو از
بچه قصههای جذاب است؛ وگرنه مخاطب با این حجم وسعت پای آن میخکوب نمیشد.
باتوجه به
موضوع جنگ و تلخیهای آن، نگران نبودید که وجه کمدی اثر از دست برود؟
ما سعی کردیم
که لحن طنز و کمدی سریال در همه قسمتها حفظ شود ولی در بخشهایی که مسئله،
بحرانی و تراژیک میشود قطعا باید فضای حادثه را به مخاطب منتقل میکردیم.
بهعنوان
کارگردان، کدام سری از مجموعه سریالهای «پایتخت» را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
تا قبل از «پایتخت۵»، «پایتخت۱» را بیشتر میپسندیدم؛
اما الان با قاطعیت میگویم که «پایتخت۵» محکمترین «پایتخت» است؛ هم بهلحاظ
موضوع و داستان و هم از نظر ساختار و تکنیک فیلمبرداری.
بازخورد مخاطبان
نسبت به سریال «پایتخت۵» چگونه بوده است؟
آنچه را که بهطور
رسمی و غیر رسمی شنیدهایم بیانگر آن است که «پایتخت۵» موفق عمل کرده و مخاطبان
زیادی را بعد از مدتها با تلویزیون آشتی داده است و از نظر بازتاب نتیجه فوقالعادهای
داشته است.
شنیده شده که
قرار است سریال «سنگ پا» را تولید کنید این خبر صحت دارد؟
سریال «سنگ
پا» دو سال پیش به تلویزیون ارائه شد که آنهم براساس طرحی از محسن تنابنده با قلم
خشایار الوند بوده و متعلق به امروز نیست. درضمن، فعلا قرار نیست «سنگ پا» نوشته
یا ساخته شود و در حد شایعه است.
به نظرتان چرا
از سمت دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب مورد حمله قرار گرفتید؟ زیرا آنگونه که
پیداست هر دو جناح نسبت به سریال نقدهای تند و تیزی دارند.
آنچه من در
این مدت دیدم واقعا نقد نبود. قانون نقد میگوید یک اثر را از ابتدا تا انتها
ببینید و بعد درباره کلیت اثر به نقد بنشینید. متأسفانه «پایتخت» بهانه خوبی شد تا
جناحهای سیاسی، شتابزده و عجولانه در همان چند قسمت ابتدایی اظهارنظر کنند و در
عمل دیدند که «پایتخت» متعلق به مردم است و اکثریت آن را دوست دارند. «پایتخت» هم
مثل هر اثر هنری قطعا دارای ضعفها و اشکالهایی است؛ اما آنچه خواندم واقعا نقد
نیست و تسویهحسابهای سیاسی است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است