رویا شریف تهیهکنندهای است که از سال۹۰ فعالیت خودش را در سینما
آغاز کرد. بهجز یک فیلم، تمام آثارش در ژانر کمدی بوده و نگاهی متفاوت و دغدغهمند
به فیلم کمدی در ایران دارد. به بهانه جدیدترین کاری که تهیه کرده یعنی «ما خیلی
باحالیم»، گفتوگویی با او داشتیم که شریف در این گفتوگو درباره دیدگاه خود نسبت
به سینمای کمدی، اکران این فیلم و برنامههای کاری خود صحبت کرد.
خانم شریف بهجز فیلم «اکباتان» که شما آن را تهیه کردهاید، بقیه فیلمهای
شما در مقام تهیهکننده یا حتی مجری طرح، فیلمهای کمدی بودند. علاقه شما به فعالیت
در ژانر کمدی از کجا میآید؟ آیا این را نیاز جامعه میدانید که فیلم کمدی ساخته شود
یا علاقه شخصی شماست که در این سبک تهیهکنندگی کنید؟
من اعتقادی دارم و آن این است که در تمام دنیا بهخاطر پیشرفتهایی که
بشر کرده، مشکلات هم بیشتر شده و مسائل و مصایب زندگی پررنگتر شده اند. بهخصوص در
ایران که امکانات تفریحی در آن به نسبت سایر کشورها کمتر وجود دارد. من احساس میکنم
مردم به شادی نیاز دارند و جامعه ایرانی تشنه شادی سالم است و باید حتما افرادی باشند
که شادی را بهشکل سالم و آنچه با آیین و مذهب و عرف جامعه تطابق دارد به مردم تزریق
کنند. مثلا اگر خانوادهای هستند که دغدغههای دینی هم دارند با خیال راحت فرزندان
خود را به سینما بفرستند و بدانند فیلمهایی وجود دارند که شوخی رکیک در آن نیست و
از نظر طنز و کمدی فیلمهای سالمی هستند که میتوانند یکساعتونیم یک خانواده را بخندانند.
رویکرد من برای کار در سینما همین است یعنی بهطور خلاصه تزریق شادی بهشکل سالم به
جامعه ایرانی، ضمن اینکه خودم هم حس میکنم همیشه به خندیدن نیاز هست و شخصا بخشی
از روز را به خواندن مطالب طنز اختصاص میدهم و در منزل هم شخص شادی هستم و سعی میکنم
اطرافیان خود را بخندانم و در محافل خانوادگی همیشه سراغ من را میگیرند چون وجود من
در محافل خانوادگی خنده میآورد. همه اینها بهخاطر همین احساس است که فکر میکنم
باید این نیاز به خندیدن را که در جامعه هست تامین کنم. چند روز پیش من در خیابان رانندگی
میکردم و در اوج ترافیک در حال خوردن یک بیسکویت بودم که خانمی جلوی ماشین من پیچید
و با وجود اینکه ایشان خلاف کرده بود از ماشین با عصبانیت پیاده شد و داشت شروع به
فریاد کشیدن میکرد که ناگهان گفتم بیسکویت میخوری؟ همین کلام من باعث خنده ناگهانی
این خانم شد و وقتی ایشان آرام شد به من گفت من از جای دیگری ناراحتی داشتم و به همین
خاطر این اتفاق افتاد و از من عذرخواهی کردند و رفتند. این مسئله کوچک نشان میدهد
مردم ما به هر اندازه به شادی نیاز دارند. من از ۱۱سال پیش که به ایران آمدم و شروع به فیلمسازی کردم بهجز
همان فیلم «اکباتان» که شما به آن اشاره کردید فهمیدم خیلی خوب است که بتوانم با یک
فیلم شاد مردم را بخندانم و پیام مهمی در فیلم باشد مثلاً در فیلم «مجرد ۴۰ساله» که در آن بهعنوان مجری طرح، شریک
و بازیگر حضور داشتم، بحث ازدواج مطرح شد و به این امر توصیه میشد و درنهایت دیدیم
که شخصیت اصلی فیلم بالاخره عشق را پیدا کرد درواقع این فیلم یک نوع تشویق به ازدواج
بود. یا در فیلم «عملیات مهد کودک» که تهیهکننده آن بودم و ازجمله فیلمهای موفق کودک
بود سعی کردم این پیام را بگنجانم که بچهها گذاشته از نیازهای مادی احتیاج به توجه
معنوی دارند و درواقع با این پیام «عملیات مهدکودک» تبدیل به فیلمی برای کودکان و بزرگسالان
شد؛ فیلمی که ستارههای کمدی زیادی هم در آن حضور داشتند. پیام این فیلم برای کودکان
هم این بود که اگر والدینتان به شما توجهی نمیکنند گرفتار مشکلات روزگار و معیشت
هستند. اگر بخواهم باز هم به کارنامهام اشاره کنم فیلم «در مدت معلوم» هم با این رویکرد
ساخته شد که افراد تنها نیاز به روابط صحیح و سالم در اجتماع دارند و اینکه توجه به
نیازهای جنسی جوانها نیازمند نگاه درست و سالم است. در همین فیلم «ما خیلی باحالیم»
سعی کردیم این پیام را با زبان طنز منتقل کنیم که باید به داد آدمهای تنها برسیم.
خانم مریم امیرجلالی در این فیلم کاراکتر یک شخصیت تنها را بازی میکنند و ما میخواستیم
این پیام در فیلم باشد که اینگونه افراد تنها میتوانند به جوانان نیازمند کمک کنند.
به نظر من در تمام دنیا زبان کمدی بهترین زبان برای بیان مطالب شماست یعنی شما میتوانید
بهترین پندها و توصیهها را با زبان کمدی منتقل کنید و این مسئله شاید به قدمت اختراع
خط در بین بشر است. زبانی که مستقیم پند نمیدهد بلکه در لفافه مطلب را بیان میکند
و مردم هم آن را میپذیرند. این رویکرد کلی من در عرصه تهیهکنندگی بوده و خودم هم
تمامی فیلمهای کمدی را میبینم و سعی میکنم از آنها لذت ببرم.
همانگونه که گفتید سعی دارید هم از عنصر طنز در فیلمهایتان بهره ببرید
و هم پیامی را در کنار این خندیدن به مخاطب برسانید. فکر میکنید چقدر بخش اجتماعی
کار توسط مردم فهمیده میشود؟ چون آنچه این روزها در سینمای ما بیشتر مورد توجه است
فیلمهای اجتماعی تلخ هستند اما شما فیلمهای اجتماعی کمدی میسازید. فکر میکنید چقدر
این وجه اجتماعی توسط بیننده دیده و درک میشود؟ آیا این ترس را ندارید که بینندهها
بدون دیدن و فهمیدن پیام اجتماعی فیلم، تنها از بخشهای و فضای کمدی آن بهره ببرند؟
ما از روز اول با دقت زیادی نگارش فیلمنامه را انجام میدهیم و در درجه
اول فکر ما این است که آیا حرفی که قصد زدن آن را داریم با زبان کمدی قابل بیان است
یا خیر؟ وقتی روی فیلمنامه زیاد کار میکنیم درصد ریسک در این زمینه پایین میآید.
در چند کار اخیری که آنها را نوشتهایم بیش از چند ماه روی فیلمنامه کار شد و این
در مورد تمام فیلمهایی که در آن نقش داشتم اتفاق افتاد. روی فیلمنامهها کار میشود
تا زبان کمدی باعث نشود پیامی که قصد انتقال آن به مخاطب را داریم ناگفته بماند. برای
مثال در فیلم «ما خیلی باحالیم» شخصیت خانم
امیرجلالی که فرد خوبی است بهخاطر تنهایی به اشتباه میافتد و گره اصلی داستان حول
محور تنهایی است که پیام اصلی فیلم ماست یا مثلاً پیام دیگر این فیلم کمک رساندن به جوانان است. خوشبختانه فیلمها خوب
نوشته شده است چون خود من هم وقتی وارد سینما میشوم حتی برای فیلم خودم با نگاه یک
بیننده آن را میبینم و اولین مشتری فیلمهای کمدی هستم که اکران میشوند. آنجا همه
چیز را کنار میگذارم و سعی میکنم از فیلم لذت ببرم و در عین حال به این فکر میکنم
که با وجود این خنده که بر لب داریم پیام فیلم چیست و قرار است ما چه چیزی یاد بگیریم
و چه چیزی ببینیم.
خیلی از افرادی که در این روزها فیلم خود را اکران کردند از نحوه و میزان
اکران فیلم خود ناراضی هستند، شما چقدر از اکران فیلمتان رضایت دارید؟
من خودم این زمان را انتخاب کردم و فکر میکردم باتوجه به نزدیک بودن
ایام نوروز فروش فیلم بیشتر از این باشد و امیدوارم در ادامه اکران فروش بیشتری را
تجربه کنیم. مسئولان بسیار زیادی به فیلم لطف کردند. هم در وزارت ارشاد و هم شورای
صنفی نمایش در روند اکران این فیلم پشتیبانی خوبی از ما کردند با وجود اینکه این انتخاب
را انجام دادم اما امیدوارم چتر حمایت این دوستان بهخصوص برای یک تهیهکننده مستقل
زن باز بماند و امیدوارم حتی اگر فیلم سرگروه ما هم تغییر کرد به ما این اجازه را بدهند
که از اکران در سینماهای زیرگروه استفاده کنیم. حقیقت ماجرا را بگویم انتظار این حمایتها
از فیلم «ما خیلی باحالیم» را نداشتم و اینجا باید از آقایان داروغهزاده، محمدرضا
فرجی، سیدضیاء هاشمی، غلامرضا فرجی، غلامرضا موسوی، همایون اسعدیان، محمد قاصد اشرفی،
میرزایی، بانکی و سایر اعضای شورای صنفی نمایش تشکر ویژهای داشته باشم. ما میبینیم
که گاهی تهیهکنندهای فیلمش نمیفروشند و عصبانی میشود. خود من هم فکر میکردم فیلم
خیلی بیشتر از این میفروشد اما وقتی این اتفاق میافتد تقصیر کسی نیست، تقصیر خود
فیلم است و من با شجاعت تمام میگویم که فیلم باید کشش جذب مخاطب را داشته باشد. کار
شورای صنفی نمایش تنها کمک کردن است و من نهتنها
برای خود بلکه برای سایر همصنفهایم دیدهام که کمکهای شورای صنفی به چه شکلی بوده
است، ضمن اینکه نباید تشکر از آقای سرتیپی پخشکننده خوب این فیلم را از یاد ببرم
چون وی از همه فیلمهایی که برای پخش در دست دارد حمایت میکند و اینگونه نیست که
فقط فیلمهای پرفروش را پخش کند بلکه او یکی از قویترین تیمهای پخش ایران را دارد
که برای تمام فیلمهایشان فعالیت میکنند. امیدوارم حمایتها از من و فیلم «ما
خیلی باحالیم» ادامه داشته باشد تا در ایام عید هم بتوانیم تعدادی از سالنهای خود
را حفظ کنیم آن هم باتوجه به این نکته که فیلم من یک کمدی سالم است؛ فیلمی که تمام
خانوادهها با خیال راحت میتوانند آن را ببینند و لذّت ببرند و هیچ مشکلی هم برایشان
ایجاد نمیشود.
چه کار جدیدی برای ساخت در دست دارید؟ آیا باز هم یک فیلم کمدی با مضمونی
اجتماعی خواهید ساخت؟
فیلمنامهای به نام «حیثیت» داریم که هنوز پروانه ساخت آن را نگرفتیم
و مشغول تحقیق و نگارش آن هستیم. فیلمنامه در مورد دسترسی کودکان به فضای مجازی است
و داستان قدرتمندی دارد که در ابتدای آن به هفت زبان نوشته میشود: کمک! کودکان را
از هیولای فضای مجازی نجات دهید. امیدوارم این فیلم با استقبال مردم مواجه شود چون
این اولین کاری است بهصورت درام اجتماعی آن را میسازم اما حتی در این فیلم تلخ هم
رگههای کمدی در اوایل فیلم هست. البته حدس میزنم که مخاطبان درنهایت با گریه سالن
را ترک کنند. احتمالا کار تحقیقی این فیلم یک سال طول خواهد کشید و سال آینده تولید
آن را انجام میدهیم. ایده اصلی این ماجرا هم وقتی به من رسید که یک بار در منزل برادرم
دیدم فرزند یکساله او ناآرام است و برای این که او را آرام کنم تبلت خود را در اختیارش
گذاشتم. اما بعد از چند دقیقه دیدم که در حال موتوربازی با تبلت من است و من تعجب کردم
چون خود من نمیدانستم این بازی در تبلت من وجود دارد اما این کودک آن را پیدا کرده بود و با تبلت من بازی میکرد. اینجا
بود که احساس ترس به من دست داد و به مادر این کودک گفتم به نظر میآید انگار بچهها
این مسئله را حتی قبل از تولد یاد گرفتهاند و این خیلی وحشتناک است همین مسئله باعث
شد که بخواهم این فیلم را بسازم دسترسی به فضای مجازی و اینکه هر آنچه در آن پیدا
شود قابل دسترسی برای عموم است خیلی مسئله مهمی است. سعی میکنیم فیلم خوبی بسازیم. امیدوارم این فیلم بهترین کار
تا این بخش از عمر من باشد.
علی ظهوریراد
There are no comments yet