همه از رفقای خود هواداری می‌کنند | پایگاه خبری صبا
امروز ۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۱۱
محمدرضا عباس‌نژاد:

همه از رفقای خود هواداری می‌کنند

این سوال بزرگ برای ما پیش می‌آید که چه کسی پاسخگوست. همه از رفقای خود هواداری می‌کنند و من به‌عنوان یک فیلمساز کودک این سوال را دارم که باید ندای تظلم‌خواهی خود را به کجا ببرم؟

محمدرضا عباس‌نژاد؛ کارگردان «افسانه گل‌آباد» را شاید خیلی‌‌ها
به چهره بشناسند. همان سرکار کارزونی شیرین‌زبان در سری دوم سریال «کارآگاه علوی»
که سال‌هاست علاوه بر بازیگری به‌عنوان دستیار و برنامه‌ریز در پروژه‌‌های سینمایی
حضور دارد و «افسانه گل‌آباد» اولین کار بلند سینمایی اوست. به بهانه صحبت در مورد
این فیلم با او تماس گرفتیم اما این حرف‌ها بیشتر تبدیل به گلایه‌‌های تلخ عباس‌نژاد
از شرایط بد اکران فیلمش شد که به گفته او عملا فیلم را نابود کرده است؛ فیلمی که
به گفته او با سختی‌‌های بسیار ساخته شد اما هیچ حمایتی هم ندید.

آقای عباس‌نژاد شما چهره شناخته‌شده‌ای برای بسیاری
از مخاطبان سینما و تلویزیون هستید اما شاید خیلی از این مخاطبان سابقه کاری کامل شما
را به‌خصوص در زمینه کارگردانی ندانند، لطفاً بگویید که از چه زمانی وارد عرصه هنر
شدید؟

اگر بخواهم دقیق بگویم از سال۶۵ با حضور در تئاترهای مدرسه‌ای
در شیراز کارم را آغاز کردم و در جشنواره‌‌های مختلف تئاتر در همان استان حضور داشتم.
از سال۶۷ بود که به تهران آمدم و در پشت‌صحنه سریال‌‌های مختلفی مانند «مهر و ماه»
و «این شرح بی‌نهایت» که به کارگردانی آقای حمید لبخنده بود مشغول کارآموزی شدم و به‌نوعی
حضورم را در عرصه هنر آغاز کردم. بعد از آن در سریال نوروزی «دردسر» که محصول سال۶۹
بود برای اولین بار به‌عنوان بازیگر جلوی دوربین رفتم. در ادامه فعالیت‌هایم در سریال
«پدرسالار» به‌عنوان بازیگر و صحنه‌آرا حضور داشتم و در سریال «شیخ مفید» هم به‌عنوان
دستیار کارگردان حاضر بودم. در سریال «به سوی افتخار»، «در قلب من» و سریال «کهنه‌سوار»
حضور داشتم و درواقع عضوی از تیم آقای مقدم و خواجوی بوده‌ام. پس از آن سریال‌‌های
مختلفی را در طول زمان کار کردم که در همان زمان با بازی در سریال «کارآگاه علوی» چهره
من تا حد زیادی بین مخاطبان تلویزیون معروف شد بعد از سریال «شیخ مفید» به همراه یکی
از دوستانم طرحی را که ایشان نوشته بود به‌صورت فیلمنامه درآوردیم و اولین تله‌فیلم
خودم را در سال۷۹ برای تلویزیون ساختم اما با وجود این‌که فیلمنامه را با دوستم به‌شکل
مشترک نوشته بودیم اسم من تنها به‌عنوان کارگردان در عنوان‌بندی آن فیلم درج شد زیرا
طرح اولیه متعلق به من نبود و در آن زمان تلویزیون حساسیت‌های خاصی در این مورد داشت.
پس از آن به‌عنوان دستیار و برنامه‌ریز در سریال‌‌های مختلف کار کردم و در کنار آن،
شروع به ساخت تیزرهای تلویزیونی تبلیغاتی و موزیکال کردم. ضمن این‌که بعضی از قسمت‌های
برنامه «دوربین مخفی» در شبکه۵ به تهیه‌کنندگی آقای امیرحسین قهرایی را هم کارگردانی
کردم در کنار این کار کارهای دیگر هم می‌کردند که یکی از آن‌ها ساخت یک اپیزود از سریالی
تاریخی و چهارقسمتی برای شبکه اصفهان بود در این میان فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی
هم بازی می‌کردم و تصمیم گرفتم که وارد کار تولید فیلم سینمایی شوم.

از همان ابتدا قصد داشتید «افسانه گل‌آباد» را
بسازید؟

«افسانه گل‌آباد» اوایل
به‌شکل یک کار عروسکی نوشته شده بود چون حدود بیست تا سی عروسک در اختیار من بود و
من به خودم گفتم حالا که این عروسک‌‌ها در دسترس است با این‌ها داستانی بنویسم اما
نسخه اولیه داستان سبک و سیاق متفاوتی داشت و قصه حسنی که در فیلم به آن اشاره می‌شود
در نسخه اولیه خیلی کم‌رنگ‌تر بود و نگاه زیست‌محیطی بر کار غالب بود. این اتفاق هشت
سال پیش افتاد اما قصه اولیه فیلم مربوط به ۱۲سال قبل است که تئاتر آن را مدتی با دیدگاه
زیست‌محیطی به نام «قصه درخت تنها» کارگردانی کردم تا این‌که در ادامه قصه و همه چیز
آن تغییر کرد و رسید به «افسانه گل‌آباد». تهیه‌کننده فیلم آقای میرفخرایی آمد و پس
از این‌که رضایت خود را از سناریو ابراز کرد گفت من مایل به تولید این فیلم هستم. کار
را برآورد کردیم و تصمیم گرفتیم کار از حالت عروسکی خارج شود و فیلم زنده بسازیم چون
بودجه زیادی هم نداشتیم و انجام کار عروسکی هزینه زیادی دارد. درنهایت ۱۰روز قبل از
شروع پیش‌تولیدمان من فیلمنامه را کاملا بازنویسی کردم و پس از اخذ مجوز کار را انجام
دادیم. سال۹۳ بود که «افسانه گل‌آباد» ساخته شد آن‌هم در سخت‌ترین شرایطی که برای یک
تهیه‌کننده و کارگردان ممکن است پیش بیاید. اول از همه این‌که هیچ سازمان حتی تلویزیون
و شهرک سینمایی غزالی از ما حمایت نکرد. عبارت «با تشکر از» در انتهای تمام تیتراژها
نوشته می‌شود اما واقعیت این است که هیچ‌کدام از نهادها و ارگان‌ها به ما کمک نکردند.
در شهرک سینمایی تا دیدند بازیگران ما لباس‌‌های تاریخی پوشیدند آمدند و به ما گفتند
کار شما الف ویژه است و باید هزینه‌‌های خود را با تعرفه الف ویژه پرداخت کنید! من
نمی‌فهمم که این دوستان از کجا می‌فهمند کار ما در چه سطحی است؟ آیا فیلمنامه فیلم
را خواندند و برچه اساسی رتبه‌بندی می‌کنند؟ حتی برای یک نمایی از فیلم من که روی پشت
بام می‌گذرد دو میلیون تومان خسارت از ما گرفتند که چرا شما بالای پشت بام رفته‌اید
و درواقع برای یک تهیه‌کننده مستقل همه چیز را سه‌برابر حساب کردند؛ کسی که همه هزینه‌‌ها
را از جیب خودش داده و بدون هیچ حامی مالی این کار را کرده است. طبیعی است که با چنین
وضعیتی و بودجه محدود کار نمی‌توانیم از خیلی از عوامل یا امکاناتی که مدنظرمان است
استفاده کنیم و قطعا ما دوست داشتیم فیلم خیلی بهتر از این ساخته می‌شد. همکارانمان
در این فیلم زحمت زیادی کشیدند و شرایط سختی را طی کردند و تلاش ما این بود که حداقل
موارد نقصان و مشکلاتی که داشتیم در فیلممان کمتر دیده شود.

شما گفتید که سال۹۳ فیلم ساخته شد. چه شد که فیلم
سه سال در نوبت اکران ماند؟

بهانه‌‌های زیادی برای عدم اکران فیلم وجود دارد؛ اولا پخش‌کننده
یا نوبت خود را برای اکران رزرو کرده یا دنبال فیلمی می‌گردد که از بابت فروش آن فیلم
خیلی مطمئن باشد. کار کودک در اوج موفقیت خود بیش از دو میلیارد تومان تابه‌حال فروش
نکرده است به همین خاطر پخش‌کننده به‌دنبال فیلم بهتری می‌گردد. ضمن این‌که متاسفانه
شرکت پخش ما همکاری لازم را با ما نداشته است. ما یک گروه فیلمسازی مستقل بودیم و من
در تمام دوران‌‌های مختلف می‌دیدم که تمامی مسئولان زمانی که جشنواره وجود دارد همه
بالای سکو می‌روند و از یک هفته قبل از آن در حمایت از آثار کودک سخنرانی می‌کنند
و کودک را فردای جامعه و فرهنگ می‌دانند. سوال من از آن‌ها این است که چه حمایتی از
«افسانه گل‌آباد» انجام داده‌اند؟ متاسفانه به نظر می‌آید روی ما تست انجام می‌دهند.
چهارم بهمن اکران ما آغاز شده و از همان زمان برف شدیدی شروع به باریدن کرده است. ساعت‌‌های
اکران من هم دقیقا در ساعت‌‌هایی است که کودکان نمی‌توانند به سینماها بیایند. من
۱۴ نامه حمایتی از آموزش و پرورش گرفتم اما حتی یک مدرسه هم تاکنون شاگردانش را با
گذشت یک ماه از اکران فیلم به دیدن آن نیاورده است. در دومین هفته اکران فیلم به‌علت
شدت آلودگی هوا مدارس تعطیل می‌شود. آیا به نظر شما صبح روزی که برای سلامتی شهروندان،
شهر تعطیل شده و همه باید در خانه باشد می‌توان از خانواده خواست که کودک را
بردارند و همگی باهم به دیدن فیلم مخصوص کودک در سینما بیایند؟ تمام سانس‌‌های اکران
«افسانه گل‌آباد» در سینماهایی که دارد از صبح آغاز می‌شود و تا عصر به پایان می‌رسد
و اگر خیلی زور بزنیم یک اکران در ساعت۱۹ بگیریم. بعد هم جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
در این جشنواره هم دوستان و همکارانی که در چند ماه پیش فروش میلیاردی خود را کردند
به بهانه جشنواره فیلم فجر، فیلم مجانی برای اکران در اختیار مردم قرار می‌دهند. این
کارشان لطمه زیادی به فروش فیلم من می‌زند. این چه حمایتی است که قرار است از یک فیلم
کودک انجام شود؟ این چه سیاست‌گذاری است که برای اکران در نظر گرفته شده است؟ به شهرداری
مراجعه کردم و از آن‌ها برای تبلیغات کمک خواستم، پرسیدم چرا بنرهای ما نصب نمی‌شود
که جواب دادند برف آمده و مردم اولویت دارند و حرف آن‌ها هم صحیح است. در مورد تبلیغات
تلویزیونی باتوجه به این‌که خودم در کار تبلیغات هستم و اطلاع کامل از سیاست‌‌های تلویزیون
دارم سعی کردم به‌شکلی که متناسب باشد و هیچ‌کدام از مواردی که در فیلم ممکن است برای
اهالی تلویزیون شبهه‌برانگیز باشد وجود نداشته باشد، یک تیزر برای فیلم ساختم و آن
را برای پخش در اختیار تلویزیون گذاشتم اما به‌دلیل این‌که در یک سال اخیر تلویزیون
مشغول حمایت از صنعت تولید است و تیزرهای مراکز صنعتی کوچک را پخش می‌کند باکس خالی
در تبلیغ‌‌ها وجود ندارد که بخواهد به کسی بدهند! تمام باکس‌های خالی هم برنامه‌‌های
گران‌قیمت میان سریال‌‌های روزپخش دارند و چون ما کار کودک هستیم تیزر ما را به‌شکل
موردی در شبکه پویا مخصوص کودکان پخش می‌کنند. تمام این موارد را در کنار هم بگذارید
و ببینید چه حمایتی از فیلم می‌شود؟ در این میان فیلمساز فرهیخته‌ای مانند آقای حاتمی‌کیا
می‌آید و جایزه‌‌اش را می‌گیرد درحالی‌که تمام سران نظام در هر ادواری از ایشان حمایت
می‌کنند بعد ایشان می‌گویند که من شکایت خود را از دست ایشان به خدا می‌برم و معلوم
است ایشان هم از شرایط ناراضی است آن‌هم درحالی‌که با بهترین بودجه مشغول کار هستند.
خود من مخاطب ایشان هستم و ایشان را مایه افتخار مملکت می‌دانم اما نارضایتی ایشان
را در کنار نارضایتی من قرار دهید و ببینید که ما چگونه باید گلایه کنیم؟ ضمن این‌که
همه توافق‌‌های اصلی پشت پرده انجام می‌شود و از همین حالا به شما می‌گویم که برای
ایام نوروز تنها یک کار کودک اکران خواهد شد که از سه ماه پیش مشخص است و مالکان آن
تاکید داشتند اگر یک کار کودک هم‌زمان با این فیلم اکران شود فیلم
را برای اکران نوروز نمی‌دهند. وقتی وضعیت این‌گونه است نمی‌توان
از عدالت صحبت کرد. مسئولان سینمایی چه جوابی دارند که به من بدهند؟ متاسفانه فیلم‌های
دیگری هم که در حال اکران هستند از این شرایط اکران گلایه دارند و همه آن‌ها قربانی
عدم سیاست‌گذاری و مدیریت صحیح در اکران شده‌اند. این در کنار این مسئله است که هیچ‌کدام
از رسانه‌ها هم سراغی از «افسانه گل‌آباد» نگرفتند که فیلم شما چگونه است. همه این‌ها
دست به دست هم می‌دهند که کسی به‌راحتی همه چیز خود را ببازد. به تهیه‌کننده که به
سختی هزینه‌‌ها کار خود را جمع کرده، در جایی که انتظار دارد مثل بقیه فیلم‌ها به فیلم
او پرداخته شود کسی توجهی به کارش نمی‌کند. اگر مردم سینمارو نبودند فیلم‌های روی پرده
آن‌قدر فروش نداشت. مردم به سینما می‌روند اما دولت چه حمایتی می‌تواند از من و امثال
من کند؟ من هیچ کمکی از دولت نگرفتم اما در زمینه اکران هم کمکی به من نشد.

با وجود تمام اتفاقاتی که برای شما و فیلمتان رخ
داده، آیا این رغبت در شما باقی مانده که باز هم کار کودک انجام دهید؟

واقعاً انگیزه‌ای در من باقی نمانده است. همین امروز آقای میرفخرایی
تهیه‌کننده فیلم «افسانه گل‌آباد» با من تماس گرفتند تا فیلمنامه جدیدم را از من بگیرند.
من به ایشان گفتم سناریو در حال پایان است اما خواهش می‌کنم دیگر کار کودک نکنید. ایشان
حرف از جشنواره کودک زدند اما من به یاد آوردم که فیلم ما در جشنواره کودک امتحان خود
را پس داد. من و تهیه‌کننده‌ام باید وسط سالن می‌دویدیم تا از افراد بخواهیم از آوازهای
فیلم فیلمبرداری نکنند. «افسانه گل‌آباد» به‌تنهایی هفت سانس فوق‌العاده در این جشنواره
داشت و هیچ فیلم دیگری به این اندازه در ژانر کودک مورد توجه قرار نگرفت. این سوال
بزرگ برای ما پیش می‌آید که چه کسی پاسخگوست. همه از رفقای خود هواداری می‌کنند و من
به‌عنوان یک فیلمساز کودک این سوال را دارم که باید ندای تظلم‌خواهی خود را به کجا
ببرم؟

علی ظهوری‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۹۲/۶۲۸/۹۳۸/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۹/۱۰۴/۱۸۱/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۶/۶۷۶/۱۱۱/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۰۴/۰۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۷۷/۱۶۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۳۶۵/۰۰۰
  • نفرین آرتا
    ۳۴/۴۳۵/۰۰۰