آقای گودرزی شما تاکنون چهار فیلم کارگردانی کردهاید که تمام آنها
در ژانر طنز جا گرفته است و برخلاف فیلمهایی که معمولاً در این ژانر ساخته میشوند،
شما همیشه تلاش کردهاید عناصر اجتماعی را هم در داستان خود بگنجانید و به فیلمهای
خود بار کمدی اجتماعی بدهید و هیچ فیلم شما از نگاه اجتماعی خالی نبوده است. این نگاه
و طرز فکر چگونه در «ما خیلی باحالیم» تبلور پیدا کرده و شما چه بخشی از مسائل اجتماعی
را در این فیلم برجسته کردهاید؟
حرف شما صحیح است و من همیشه سعی کردهام که فیلم آبرومند و خوشساختی
بسازم. از تماشاگر گدایی خنده نکنم و تحت هر شرایطی کاری نکنم که تماشاگر بخندد یا
فروش فیلم بالا برود و اینها همه در چهارچوب ذهنی من بهعنوان یک کارگردان از پیش
تعیین شده است. همانطور که شما اشاره کردید در تمام آثارم ازجمله همین فیلم «ما خیلی
باحالیم» اگرچه خود فیلمها معمولا بهشکل کمدی موقعیت ساخته میشود اما تلاش کردهام
معمولاً یک معضل اجتماعی را با دید طنز به تصویر بکشم. در مورد فیلم آخرم باید بگویم
که به نظر من جوانان کشور ما چند دغدغه اصلی دارند و این دغدغهها و آرمانها ربطی
به محل زندگی آنها در تهران یا شهرستان ندارد. همه میخواهند فوتبالیست شوند یا همه
در رویای بازیگری هستند یا اینکه دوست دارند پشت میکروفون بروند و خواننده بشوند.
این مسئله بهشکل عجیبی میان جوانان فراگیر است، فوتبال که از قدیم در بین جوانان محبوب
بود و بازیگری و خوانندگی هم چند سال است تبدیل به دغدغه ذهنی بسیاری از جوانان شده
است. خود من هم بهشخصه با جوانان زیادی برخورد داشتم و درخواستهای خود را در این
جهت در فضای مجازی به من میرسانند و جالب اینجاست که هر چه استعداد شخص مقابل کمتر
است اصرار برای حضور در این جایگاه بیشتر است! درواقع این دغدغه را در فیلم «ما همه
باحالیم» پررنگتر کردیم و این اتفاق در بازنویسی فیلمنامه به کمک یزدان فتوحی رخ داد
و در داستان دو جوان شهرستانی که سودای این دو علاقهمندی یعنی بازیگری و خوانندگی
را دارند و فکر میکنند بقیه حقشان را خوردهاند که موفق شدهاند و حالا نوبت آنهاست.
با به چالش کشیدن این مسئله و شخصیت قهرمانان قصه، آنها را وارد فضای داستان کردیم
که در این مسیر با ماجراهایی روبهرو میشوند که ما در قالب این ماجراها هم پیام خود
را میدهیم و هم برای تماشاگر جذابیت ایجاد میشود.
درباره بازنویسی فیلمنامه صحبت کردید. آیا میتوانم بپرسم نسخه اولیه
«ما خیلی باحالیم» چه تفاوتهایی با فیلمی داشت که در حال حاضر آن را بر پرده سینما
میبینیم؟
خط اصلی داستان فیلم چندان تغییری نکرد و خلاصه داستان فیلم از اول نیز
همین مسئله آمدن دو جوان به تهران برای رسیدن به موقعیت بازیگری و خوانندگی است که
براساس همین داستان هم پروانه ساخت را گرفته بودیم اما من این شرط را گذاشته بودم که
فیلمنامه را دوبارهنویسی کنیم چون فیلمنامه اولیه از سلیقه من خیلی دور بود و بهنوعی
من هم با شرایط خاصی به کار اضافه شدم و قرار شد کار را بسازم به همین خاطر این شرط
را گذاشتیم که با وفاداری به نسخه اول فیلمنامه که آن را به ارشاد ارائه دهیم فضاها
را کمی تغییر دهیم و جنس بعضی از افراد عوض شود چون در فیلمنامه اولیه، آدمها از
جنسی بودند که مورد پسند من نبودند یا شاید هم بلد نبودم دربارهشان فیلم بسازم و پس
از بازنویسی به این نسخه فیلمنامه رسیدیم. این سومین تجربه بازنویسی من با یزدان فتوحی
است که قبلاً در «ثبت با سند برابر است» هم باهم همکاری داشتیم. یک فیلمنامه هم به
نام «زنگزده» داریم که متاسفانه مدتهاست آن را نوشتهایم اما نتوانستیم پروانه ساخت
برایش بگیریم.
با اینکه گفتهاید و در آثارتان هم مشخص است که قصد دارید همیشه تفاوت
را در آثارتان با سایر آثار کمدی داشته باشید اما نگاهی گذرا به گروه بازیگران فیلم
نشان میدهد که شما از همان بازیگران حرفهای و امتحان پس داده در ژانر کمدی استفاده
کردهاید. چقدر از این مسئله بهخاطر مهارت این بازیگران در ژانر کمدی است و چه مقداری
از آن به خاطر فشار روی شما برای فروش فیلم در گیشه بوده است؟ فشار روی شما برای انتخاب
بازیگران بود یا مجبور به ایجاد تعادل بین این دو موضوع برای ساخت فیلم شدید؟
مهمتر از هر دوی این عوامل این است که ما در سینمای ایران با کمبود بازیگر
مواجه هستیم. در حال حاضر بسیاری از پروژهها متوقف هستند یا با تأخیر کلید میخورند
فیلم «ما خیلی باحالیم» بهجای بهار امسال، قرار بود در زمستان سال گذشته ساخته شود
اما بهعلت نبود بازیگر مناسب مجبور شدیم آن را در بهار بسازیم. حالا وقتی وارد ژانر
کمدی میشویم باز هم یکسری از بازیگران ریزش میکنند چون قطعاً برای فیلم کمدی باید
بازیگری را انتخاب کنید که عامل طنازی در او وجود داشته باشد و مناسب نقشهایی که
برای آن بازیگر در نظر گرفتید هم باشد. بنابراین میتوانم بگویم تنها فشاری که در کار
بوده حساسیت خود ما بوده تا به جنس مناسبی از بازیگران برسیم که بتوانند به فیلم کمک
کنند و آوردهای برای فیلم داشته باشند ولی همانطور که قبلا اشاره کردم یکی از مهمترین
دغدغههای فیلمسازی این روزها، انتخاب بازیگر است. یعنی پیدا کردن بازیگری که به درد
فیلم بخورد، جذاب باشد، فروش در گیشه را تضمین کند و همه اینها عوامل محدودکننده هستند.
شما سالهاست که در سینما بهعنوان دستیار و برنامهریز حضور دارید و
در کارنامهتان کارگردانی چهار فیلم در ژانر کمدی دیده میشود، میتوانیم شما را جزو
فیلمبینهای حرفهای هم حساب کنیم. به نظر شما سطح سینمای کمدی ایران در چند سال
اخیر چگونه است؟خیلیها سخن از فاصله گرفتن ما از کمدیهایی از جنس «اجارهنشینها»
میکنند، عدهای هم ادعا دارند کمدیهای ما بهروز هستند. نظر خود شما در این مورد
چیست؟
مسئله درست مثل تیم فوتبال است. هیچ تیمی زمین نمیرود که بخواهد
بازنده باشد و همه برای برنده شدن به میدان میروند. کمدی ساختن هم دقیقاً چنین وضعیتی
دارد و همه به امید اینکه فیلم خوب، پرفروش و سالمی بسازند وارد این کار میشوند.
متاسفانه عدهای میآیند و به اسم کمدی چیز دیگری را به تماشاگر قالب میکنند که همه
ما از آن فیلمها اطلاع داریم اما این فیلمها نه عمر طولانی دارند نه از آنها استقبال
زیادی میشود مثلاً امسال یکی دو فیلم دیدیم که در زمره اینگونه کمدیها قرار میگرفتند،
درحالیکه سالهای قبل بیشتر از این بود. یعنی دقیقاً مانند همان فیلمهای کمدی شانهتخممرغی
که در سوپرمارکتها فروخته میشد و بهعلت استقبال پایین بساطشان جمع شد همین اتفاق
برای فیلمهای دیگر ضعیف هم میافتد. تماشاگر ممکن است در ابتدا فریب بخورد اما این
فریب خوردن تجربهاش را بالا میبرد و دیگر به دام این گونه فیلمها نمیافتد. این
اتفاقی است که در سینما هم میافتد و قطعا تماشاگر فیلم ضعیف را پس خواهد زد. ممکن
است این مسئله مقداری زمان ببرد تا تماشاگر کامل این مسئله را بفهمد اما عدهای در
همین دوره کوتاه سود خود را میکنند و میروند و عدهای هم از ابتدا دستشان برای تماشاگر
رو شده و اقبالی به فیلم آنها نمیشود.
از نظر شما سختترین بخش تولید فیلم کمدی در ایران کجا چیست؟
مسئله اصلی اینجاست که ساخت
فیلم کمدی در ایران بسیار سخت است چون شما عملاً نمیتوانید با هیچ چیزی شوخی کنید، در سینمای کشورهای صاحب صنعت سینما درجه شوخیها
و میزانشان بسیار بالاست درحالیکه این جا در فیلم حتی نمیتوانم با خودم هم شوخی
کنم ممکن است فردا من نوعی از خودم شکایت کنم! حالا حساب کنید بدون فکر جدید و دست
و پا بسته بودن شوخیها و انبوه ممیزیها در برابر تماشاگران ایرانی قرار گرفتهاید
که بهسختی میخندند و اینجاست که میفهمید ساخت فیلم کمدی موفق در ایران چه کار سختی
است. از طرف دیگر کشور ما به اینگونه فیلمها نیاز مبرم دارد جامعه ما جامعه غمگینی
است و نشاط در آن کم است. مردم خندیدن به دردها و مشکلاتشان در سینما را به خیلی از
کارهای دیگر ترجیح میدهند. امیدوارم ارشاد اندکی در ممیزیها تجدیدنظر کند چون کار
را دشوار میکنند و بعد از گذشت چهل سال از انقلاب فکر میکنم که تمام هنرمندان ایرانی
خط قرمزها را بهخوبی میدانند و این که با چوب بالای سر آنها باشیم و درست و غلط
را یادشان بدهیم فقط باعث خودسانسوری در فیلمسازها میشود که تاثیر مستقیم آن در
فیلم میآید و به سینما ضرر میزند آنهم در حالتی که فیلمهای کمدی در کنار یکی دو
فیلم جدی هر سال در آمارهای فروش سینمای ایران رتبههای بالا را به خود اختصاص میدهند
اما نباید این مسئله باعث شود که فیلم کمدی را دمدستی حساب کنند و فکر کنند هر اثر
بیارزشی میتواند کمدی باشد و فروش خوبی داشته باشد بلکه باید مراقبت خوبی روی آنها
بشود تا ماجرای فیلمهای شانهتخممرغی در سینمای ایران تکرار نشود.
دو کارگردان بین بازیگران شما هستند؛ مجید صالحی و مهران غفوریان که هر
دو سابقه کارگردانی دارند. کار کردن با این دو کارگردان چگونه بود؟
گروه بازیگران ما به اندازهای حرفهای هستند که میدانند وقتی بهعنوان
بازیگر در صحنه حضور دارند فقط و فقط نقش بازیگر را ایفا میکنند. در مسائل مربوط به
کارگردان دخالت نمیکنند. البته باتوجه به عقبه هر کدام از اعضای گروه، اگر کسی نظری
در مورد کار داشته باشد و آن را بیان کند قطعاً مورد بررسی قرار میگیرد و در صورت
خوب بودن در کار اعمال میشود.
کار بعدی شما چیست؟
یک درخواست برای پروانه ساخت دادهام که اگر قسمت باشد هفته آینده این
پروانه را میگیرم و به تهیهکنندگی آقای مرتضی شایسته آن را میسازم و موازی با ساخت
این کار همراه با یزدان فتوحی مشغول نوشتن «شیش و بش۲» هستیم.
علی ظهوریراد
There are no comments yet