مهرداد خوشبخت در سال۶۵
یعنی هنگامی که حدودا ۱۷سال سن داشت، با بازی در یکی از فیلمهای شهریار بحرانی
پا به عرصه سینما گذاشت و درادامه تجربههای مختلفی را در شاخههای گوناگون
سینمایی، اعم از تدوین و نویسندگی و کارگردانی، در کارنامهاش ثبت کرد. او تدوینگر یکی از سنگینترین
پروژههای سینمای ایران طی سالهای اخیر بود و علاوهبر تدوین، بهنوعی عضو گروه
کارگردانی «بهوقت شام» هم بهحساب میآمد. با مهرداد خوشبخت دربارهی «بهوقت شام»،
جلوههای ویژه آن، تدوین آن و دربارهی خود ابراهیم حاتمیکیا گفتوگویی انجام
دادهایم که ازنظر میگذرانید.
آقای خوشبخت چطور شد که تصمیم گرفتید در پروژه آقای حاتمیکیا بهعنوان
تدوینگر حضور داشته باشید؟
من پیش از آنکه کارگردانی را شروع کنم، تدوینگر بودم و بعد کارگردانی
را شروع کردم. البته اول قرار نبود من این فیلم را تدوین کنم. آقای حاتمیکیا
دعوتم کردند و ما همدیگر را خیلی نمیشناختیم اما او کارهای من را دیده بود و میخواست
آن تجربه (کارگردانی یونیتدوم برای صحنههای شلوغتر) را بهکار ببندد که من قبلا
هم یک تجربه اینچنینی در پیشتولید «ملک سلیمان» با آقای بحرانی داشتم. اما وقتی «ملک
سلیمان» به تاخیر افتاد، این همکاری دیگر ادامه پیدا نکرد. اینبار آقای حاتمیکیا
من را دعوت کرد و گفت قرار است چهکاری انجام شود و درضمن گفت که در صحنههای
اکشن قرار است با پروژه همکاری کنم چون زمان فیلمبرداری زیادی نداشتند و قرار بود
فیلم به جشنواره برسد. بنابراین همهچیز باید سریعتر انجام میشد و باید یک
راهکار پیدا میکردیم. راهکار ما هم این شد که جلسات متعددی گذاشتیم تا من به
سلیقه آقای حاتمیکیا نزدیک شوم و حضور سهیل دانش اشراقی، بهعنوان کسیکه استوریبرد
میکشید موثر بود. ما در صحنههای حادثهای، برای تکتک پلانها استوریبرد داشتیم. بهدلیل بعضی شرایط اجرایی، امکان اجرای تمامی آن
کارهای پیشبینی شده فراهم نشد و ما همه آن صحنهها را نتوانستیم تفکیک و اجرا
کنیم. البته یکچیزهایی را من کمک کردم و اجرا کردیم و در اواخر پیشتولید بود که
آقای حاتمیکیا دید تدوینگرهایی که به آنها فکر کرده بود آزاد نیستند و سلیقه برخی
تدوینگرهای دیگر را هم نمیپسندد. این شد که تصمیم گرفت کار تدوین «بهوقت شام» را
هم به من بسپارند و تدوین به شکل همزمان انجام شد و بهنظرم خیلی بهتر شد.
گفته میشود که آقای حاتمیکیا سرصحنه خیلی پلان میگیرد، دلیل این
مسئله چیست؟ آیا او میز تدوین را از قبل پیشبینی نکرده؟
ما استوریبرد داشتیم و آقای حاتمیکیا کارگردان تکنیکالی است و از
همه تجربیات قبلی خود در اینجا استفاده کرد تا یک فیلم حادثهای خوب بسازد. اما یک
فیلم اکشن که بستر قصهی آن حادثهای باشد، تعداد پلانهای بیشتری نسبتبه یک فیلم
ملودرام میخواهد و نیاز به تعداد دوربینهای بیشتری دارد. چون این فیلمها هزینههای
زیادی دارند، مثلا زمان انفجار یک ماشین بهتر است بهجای اینکه آن اتومبیل چندبار
منفجر شود، یکبار این اتفاق بیفتد و با چنددوربین گرفته شود. این باعث میشود که
تعداد پلانها بیشتر شود و خب همین در تدوین وقت بیشتری میگیرد. چون وقتی تعداد
پلانها زیاد شد، انتخاب و بررسی آنها زمانبر است.
فیلمبرداری این پروژه حدود چهارماه طول کشید. وقتی فیلمبرداری تمام شد، آیا تدوین
آن هم تمام شده بود؟
تقریبا چهارروز بعد از فیلمبرداری تدوین اولیه تمام شد و چندنفر
فیلم را دیدند. بعد با هم بحث کردیم و دوباره فیلم دستکاری شد و از زمان آن کم
کردیم. تغییراتی در سکانسها هم ایجاد شد.
خودتان از فیلم راضی هستید؟
بهنظرمن جزو فیلمهای خوب اکشن در سینمای ایران است و هزینهای که
در آن شده، از بین نرفته؛ چون گاهی هزینه میشود اما از بین میرود اما اینجا
هزینهای که شده کاملا دیده میشود.
فکر میکنید مخاطبان چقدر این فیلم را میپسندند؟
در همین جشنواره، دوبار که فیلم را با مردم دیدم، متوجه شدم که میپسندیدند
و چند سینما هم برای آن سانس فوقالعاده گذاشتهاند.
فکر میکنید در گیشه هم موفق باشد؟
بله، آقای حاتمیکیا همیشه مخاطبان خود را دارد ولی این فیلم احتمالا
بهخاطر اکشن بودن و خوشساخت بودن، یکدرصدی به مخاطبانش اضافه شود و فیلم
تاثیرگذاری است.
There are no comments yet