شانس‌ زندگی‌ هنری‌ام این بود که میلاد کی‌کرام من را باور کرد | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۳۵
نیما اقلیما:

شانس‌ زندگی‌ هنری‌ام این بود که میلاد کی‌کرام من را باور کرد

مهم است که کسی به توان شما را در لحظه‌ای باور کند و من این شانس را داشتم که میلاد کی مرام مرا باور کرد و از کنارم راحت رد نشد و این کمک کرد که بتوانم فیلمم را بسازم.

نیما اقلیما
تنها فیلم‌اولی جوانی است که امسال در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. البته غیر از
اقلیما، امسال علیرضا مقصودی را هم داریم که با فیلم اولش در فجر حضور پیدا کرده و
جالب است که طبق قرعه‌کشی، فیلم هر‌دوی آن‌ها برای اهالی مطبوعات در یک‌روز اکران
می‌شود. اما مقصودی به‌عنوان فیلمنامه‌نویس در سینمای ایران مویی سپید کرده است و
اقلیما خیلی جوان‌تر به‌حساب می‌آید. البته اقلیما هم با‌وجود جوان‌تر بودنش، در
پشت‌صحنه تئاتر و سینمای ایران کم زحمت نکشیده است. او در «امیر» به‌نوعی شرح این
رنج‌ها را هم حلول داده است و بدون اشاره‌ی مستقیم، از سرنوشتی می‌گوید که در‌صورت
عدم‌توفیق برای ساخت فیلمش، ممکن بود به آن دچار شود. قهرمان فیلم «امیر»، فیلمبردار
مراسم عروسی است
.

آقای اقلیما!
به‌عنوان یک فیلم‌اولی چه مسیری را طی کردید که به این‌جا رسیدید و امروز شما را
در جشنواره فجر می‌بینیم؟

مسیری که به‌لحاظ
کاری طی شد، بسیار طولانی بود و پر فراز‌و‌نشیب. من از سال‌
۸۳ کار را شروع کردم و تا الان ۱۳‌سال است که به‌صورت حاشیه یا متن، در جریان کار بوده‌ام.
این مسیر برای خود من کشف و شهودی بود و در این مسیر جوری حرکت کردم که نگاهم را
به تجربه‌هایم نبندم؛ جوری‌که فقط چارچوب کار را ببینم و همیشه سعی کردم که از
تجربیاتم استفاده کنم و بتوانم چیزی را کشف کنم. اما در بحث فیلمسازی، از فیلمبرداری،
تدوین، صدابرداری، تولید و همه را تجربه کردم تا رسیدم به کارگردانی؛ من حتی تجربه
کار کردن در تئاتر را هم داشتم
.

‌‌چطور شد که
موفق شدید بالاخره فیلمتان را بسازید؟

مهم است که
کسی به توان شما را در لحظه‌ای باور کند و من این شانس را داشتم که کسی مرا باور
کرد و از کنارم راحت رد نشد و این کمک کرد که بتوانم فیلمم را بسازم
.

آقای کی‌مرام
را می‌گویید؟

بله

‌اگر چنین
شانسی سر راهتان قرار نمی‌گرفت آیا از مسیر سینما خارج می‌شدید؟

‌ برای خیلی
از دوستان ما این اتفاق افتاده و امروز کارهایی می‌کنند که فقط در ظاهر شبیه
سینماست
.

مثلا
تیزرسازی؟

تیزرسازی که
نمونه‌ی خوبی است. مثلا بعضی از دوستان در کار فیلمبرداری و تدوین مراسم عروسی
افتاده‌اند و همان‌طور که می‌دانید شخصیت اصلی این فیلم هم کارش همین است
.

با‌توجه به
آنچه اشاره کردید، اجازه بدهید بپرسیم چقدر از خودتان در شخصیت «امیر» هست؟ مخصوصا
این‌که اسم یک مرد، اسم فیلم است
.

‌‌همه آثار
سینما را که نگاه کنید یک بخش‌عمده‌ای از تجربه زیستی صاحب‌اثر در آن‌ها هست و
فیلم «امیر» هم حتما یک چنین‌چیزی را دارد. البته موقعیت‌های دراماتیک هم به آن
اضافه شده و این‌گونه نیست که همه‌چیز عین‌به‌عین، واقعیت داشته باشد. قطعا بخشی
از آن تجربه زیستی من، دراماتیک شده تا سینمایی شود
.

الگوی شما
برای ساخت فیلم چه بود؟ از چه‌چیزهایی الهام گرفته‌اید؟

ما در‌طول
تاریخ سینما فیلم‌های شخصیت‌محور زیادی داشته‌ایم. چه در سینمای ایران و چه جهان. اما
من الگوی ذهنی مستقیمی نداشتم.

از‌نظر فضای
رنگی و فضای بصری مثل قاب‌بندی‌ها خیلی فضای خاصی را انتخاب کرده‌اید. به‌عنوان
کسی که از او در ذهن علاقه‌مندان سینما هنوز سابقه‌ای وجود ندارد، انتخاب این فضای
خاص بصری ریسک به‌حساب نمی‌آمد؟

برای من این
مهم بود که این صرفا یک ژست زیبایی‌شناسانه نباشد و در خدمت کلیت فیلم باشد و تلقی
یک ایده‌ی زیبایی‌شناسانه متفاوت به‌دست بدهد
.

شما بین مستند
بودن و زیبایی‌شناسی فیلمیک، چطور بالانس ایجاد کردید؟

وقتی فیلمی در
ژانر اجتماعی است، قطعا مؤلفه‌های سینمای رئال در آن وجود دارد. مؤلفه‌های سینمای
رئال هم این است که شما کدهایی را به مخاطب بدهید که در زندگی روزمره با آن‌ها
برخورد می‌کند، اما شاید چنین چیزهایی را یادش رفته و شما یک تلنگری می‌زنید تا به
یاد بیاورد. مثلا وقتی آستینتان بالا است، شما یک دستی می‌زنید که برگردد سر جایش.
یا وقتی که می‌خواهید چیزی بخرید، بقیه پول را از طرف مقابل می‌خواهید؛ فقط باید
این‌ها یک بُعد دراماتیک پیدا کند

«امیر» فیلمی
مردانه است؟

‌نه، به‌نظر
من نه زنانه است و نه مردانه و اصولا طیف خاصی را مدنظر ندارد
.

به‌لحاظ
اجتماعی چطور؟ مثلا چه طبقه بخصوص یا گروه اجتماعی ویژه‌ای را شامل می‌شود؟

به‌لحاظ طبقه‌ی
اجتماعی، طبقه متوسط جامعه را شامل می‌شود و منظور متوسط رو به‌بالا و رو به‌پایین
نیست؛ فیلم از خود طبقه متوسط به معنای کلی آن استفاده می‌کند؛ چون اتفاقاتی که در
فیلم هست، مستقیما از آن بستر اجتماعی می‌آیند اما قابلیت بسط دارند چون نیاز زمان
ما، همین مسائل اجتماعی است و هر طبقه با آن درگیر است
.

شانستان در
فجر را چقدر می‌بینید؟ این‌که می‌خواهند یک فیلم‌اولی را کنار فیلم‌هایی قرار دهند
که هفت یا هشت‌میلیارد خرجشان شده است، امکان دارد برای کسی‌که نامش به‌تازگی برای
بقیه آشنا می‌شود و اثرش را با
۶۰۰‌میلیون تومان جمع کرده است، دشواری‌هایی به‌وجود
بیاورد. شما به این مسئله اعتراضی ندارید؟

من به پیچیدگی‌های
این مسائل هنوز وارد نیستم. شاید من اگر امکانات بیشتری داشتم، می‌توانستم فیلم
بهتری ارائه دهم. به‌هرحال یک بخشی از فیلم شرایط مالی آن است اما یک بخشی هم این
است که بتوانیم عوامل را با فیلم همراه کنیم و بتوانیم خلاقیت تیم را برانگیخته
کنیم؛ طوری که گروه فیلم را مال خودشان بدانند. اگر «امیر» امروز این‌جاست، حاصل
تلاش گروه است
.

این‌که با
بازیگرانی کار کردید که قبلا دیده نشده‌اند، آیا از‌لحاظ فروش فیلم ریسک نبود؟

‌ این بچه‌ها
به‌شدت بازیگران توانمندی هستند. بازیگران ما با‌هم هارمونی دارند. یعنی شاید شما
یک چهره جدیدی
ببینید،
اما چهره جدیدی است که به‌نظر شما ناآشناست و قبلا در تئاتر فعالیت‌های دامنه‌دار
و مؤثری داشته
.

منظورتان از
هارمونی بازیگران چیست؟

یعنی فیزیک،
بیان و توانایی‌های افراد طوری انتخاب شده که هارمونی داشته باشد بنابراین شما آن‌ها
را در‌کنار هم و به‌عنوان یک کل واحد می‌پذیرید. این‌که وجود هنرپیشه‌ها به‌درد
فیلم بخورد، به‌نظرم اهمیت بیشتری نسبت‌به حضور ستاره‌ها در آن دارد


یگانه عرب

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۴۶/۹۵۶/۵۷۴/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۲/۶۷۲/۲۱۷/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۴۱/۲۵۷/۱۲۶/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳/۰۲۶/۳۸۸/۰۰۰
  • استاد
    ۸۲۳/۸۰۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۳/۸۹۷/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۱۷۱/۸۵۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۰۵/۰۲۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۰۳/۱۵۵/۰۰۰