«کمدی انسانی» فیلمی برخلاف جریان رایج سینمای ایران است | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۳۶
آرمان درویش:

«کمدی انسانی» فیلمی برخلاف جریان رایج سینمای ایران است

«کمدی انسانی» برای من جذاب بود که همه این‌ها در کنار هم باعث شد این فیلم از نظر من برخلاف سایر فیلم‌های رایج سینمای ایران باشد و من ترجیح بدهم که در آن بازی کنم.

آرمان درویش یکی از جوان‌ترین بازیگران سینمای ایران است که
در همین ابتدای کارش نشان داده قصد دارد گزیده‌کار باشد و در هر کاری بازی نکند. او
که این روزها با «کمدی انسانی» ساخته محمدهادی کریمی بر پرده سینما است در این گفت‌وگو
از روند حضورش در این پروژه و تکنیک بازیگری‌‌اش گفت و درباره جایگاه «کمدی انسانی»
در جدول اکران هم صحبت کرد.

آقای درویش در فیلم «کمدی انسانی» نقش قهرمان اصلی
داستان از مقطعی به بعد بر عهده شماست. تقریباً از میانه فیلم تا انتهای آن شما را
در قامت این قهرمان می‌بینیم و بخش اصلی مسائلی را که قرار است این قهرمان تحمل کند
را نیز در این بخش‌‌های فیلم می‌بینیم. چه نکته جذابی در پروژه «کمدی انسانی» بود که
شما ترغیب شدید تا در آن بازی کنید؟

مثل کارهای دیگر، ابتدا فیلمنامه به من پیشنهاد شد و پس از آن
که فیلمنامه را خواندم با محمدهادی کریمی کارگردان فیلم در مورد آن صحبت کردم. گفت‌وگوهایی
باهم داشتیم که طی آن مواردی را که من در مورد فیلم به ذهنم رسیده بود با وی مطرح کردم
و او بعضی از این موارد را پذیرفت و بعضی را نه، ولی در کل «کمدی انسانی» برایم فیلم
جالبی بود. من خیلی گزیده‌کار هستم و ترجیح می‌دهم در هر کاری بازی نکنم و اگر هم در
فیلمی بازی کنم معمولاً با دوستان خودم کار می‌کنم و شخصی که سر هر کاری برود
نیستم، اما وقتی فیلمنامه «کمدی انسانی» را خواندم اولین نکته‌ای که در آن نظرم را
جلب کرد این بود که تا آن‌جا که حافظه من یاری می‌کند این اولین فیلمنامه در سینمای
ایران است که از تولد تا مرگ یک انسان را نشان می‌دهد و اگر نمونه دیگری در سینما ایران
داریم حداقل حافظه من یاری نمی‌کند. پس از آن نکته جالب دیگر این بود که دیدم هیچ‌کدام
از شخصیت‌‌ها اسم ندارند یعنی داستان به‌شکلی نوشته شده که تنها شخصیت اجتماعی این
اشخاص را در داستان ببینیم و آن‌ها نمادهایی از طبقات اجتماعی باشند این دو عامل مهم‌ترین
عوامل جذابیت فیلمنامه «کمدی انسانی» برای من بود. علاوه بر آن پاساژهای حسی متفاوتی
برای شخصیت هم در این داستان در نظر گرفته بودند و اتفاقات متعددی برای او در تهیه
روند فیلم پیش می‌آید. او بوکسور می‌شود تبدیل به سرسپرده نظام می‌شود و هیچ اراده‌ای
از خودش ندارد؛ حتی اگر بخواهد ازدواج کند یا از زنش جدا شود و این مسئله از کودکی
تا میانسالی‌‌اش ادامه داشت. این یک عامل جذاب دیگر برای من بود که همه این‌ها در کنار
هم باعث شد این فیلم از نظر من برخلاف سایر فیلم‌های رایج سینمای ایران باشد و من ترجیح
بدهم که در آن بازی کنم.

چه چالش‌‌هایی به‌عنوان یک بازیگر هنگام بازی در
این فیلم داشتید چون شما در این فیلم هم نقش یک بوکسور را ایفا می‌کردید و از طرفی
شخصیت پیچیده‌ای هم برای شما طراحی شده بود کمی در مورد آماده‌سازی جسمی و روحی خود
برای این نقش به ما بگویید.

وقتی این فیلم به من پیشنهاد شد زمان طولانی حدود شش‌ماه پیش‌تولید
این فیلم به طول انجامید من از همان ابتدا که فیلمنامه را خواندم و پس از توافقات اولیه
که با آقای کریمی داشتیم شروع به تمرین‌‌های سنگین بوکس کردم و برای مدت شش ماه هر
روز سه ساعت تمرین می‌کردم برای این‌که شخصیتم در فیلم باورپذیر باشد و بیننده احساس
کم‌فروشی و کم‌توانی از طرف بازیگر نکند یا حس کند اگر کس دیگری می‌توانست این نقش
را ایفا کند هیچ تفاوتی در فیلم ایجاد نمی‌شد. باورپذیری عنصر لازم در این فیلم بود
و به همین دلیل من این تمرینات سنگین را انجام دادم و این بخش جسمانی قضیه بود. از
نظر ارتباط با شخصیت، باید بگویم اگر فیلمنامه‌ای به من پیشنهاد شود و بار اول به دلم
بنشیند کار تمام است وگرنه کار را رد می‌کنم. اما در صورت قبول یک فیلم، بیش از ۱۰
یا ۱۲بار فیلمنامه را می‌خوانم آن هم به‌صورت مداوم، اما نه به قصد این‌که فیلمنامه
را حفظ شوم و دیالوگ‌‌های آن را بخوانم بلکه فیلمنامه را به‌شکل یک داستان می‌خوانم
تا اتمسفر و جهان ذهنی فیلم را به‌خوبی درک کنم و در ذهن خودم جهان فیلم را ببینم تا
بدانم شخصیتی که قرار است نقشش را ایفا کنم کجای این جهان قرار می‌گیرد و کنش و واکنش‌هایش
به چه شکل است. خیلی از بازیگران در فیلم‌هایشان به‌شکل تکنیکی کار می‌کنند مثلاً یک
خاصیت فیزیکی به شخصیت می‌دهند یا تن صدایی را برایش در نظر می‌گیرند اما شیوه بازی
من این‌گونه نیست و بیشتر از آنچه به خود و شخصیتم فکر کنم به فیلم فکر می‌کنم. احساس
می‌کنم این فیلم است که من را هدایت می‌کند. برای مثال کن لوچ هرگز به بازیگر خود فیلمنامه
نمی‌دهد و یک بار سر صحنه به یکی از بازیگرانش که بازیگر اصلی هم بود برگه‌ای که دیالوگ‌هایش
را در آن نوشته بود داد و گفت تو در این صحنه
کشته می‌شوی و بازیگر از شوک این‌که قرار است بمیرد ناراحت می‌شود. آن کاری بود که
کارگردان با بازیگر انجام می‌داد تا به نفع فیلمش باشد اما من این کار را با خودم انجام
می‌دهم. وقتی برای فیلم «پشت دیوار سکوت» به دفتر آقای جوزانی جهت مذاکره رفتم اصلاً
فیلمنامه فیلمش را نخواندم چون من به او اعتماد داشتم و پس از دیداری که برای اولین
بار در دفترش داشتیم، شخصیت جذاب وی من را گرفت و من دوست داشتم با او کار کنم و به
همین دلیل اصلا فیلمنامه را نخواندم و در هر سکانس در آن فیلم از سایر بازیگران وضعیت
سکانس را می‌پرسیدم یعنی همان تکنیک کن لوچ را روی خودم پیاده می‌کردم با این تفاوت
که او براساس فیلمنامه رج می‌زند ولی ما در ایران براساس بازیگران یا لوکیشن رج می‌زنیم
و بنابراین کارم بسیار سخت بود، آن‌هم در حالتی که چندان اطلاعی از موضوع فیلم نداشتم.
همان‌طور که گفتم گفت‌وگویی که من با آقای جوزانی داشتم در مورد همه چیز بود به‌جز
«پشت دیوار سکوت» بیشتر در مورد سینما، تاریخ و سایر موارد متعدد باهم صحبت کردیم و
همان‌طور که گفتم شخصیت او به‌گونه‌ای بود که مرا برای حضور در آن کار ترغیب کرد. در
مورد «کمدی انسانی» هم این‌گونه بود من بارها و بارها فیلمنامه را خواندم چون لایه‌های
زیرین زیادی در داستان این فیلم وجود دارد. شخصیت پسر که من نقش او را ایفا می‌کردم
هیچ اراده‌ای از خودش نداشت و درعین هیبتی که داشت کاملاً منفعل بود به قول مثل قدیمی
«دل موش، پوست پلنگ» بود.

فیلم‌های تجاری زیادی این روزها در سینمای ما ساخته
و اکران می‌شوند و «کمدی انسانی» فیلمی است که در عین این‌که تلاش کرده تا جنبه سرگرمی‌سازی
داشته باشد، نمی‌خواهد فیلم بدی باشد و به این منظور ساخته شده که تفکر مخاطب را زنده
کند. به نظر شما این فیلم می‌تواند در این
بازار اکران در رقابت با سایر فیلم‌های تجاری موفق باشد؟

اولین نکته این است که اگر با دیده انصاف به فیلم نگاه کنیم
در زمان کوتاهی که این فیلم اکران شده، فروش خوبی داشته و این خود نکته مثبتی است.
نکته دیگر این‌که می‌دانیم در حال حاضر که به زمان جشنواره نزدیک می‌شویم بدترین زمانی
است که می‌توان در آن فیلمی را اکران کرد. تمام هیاهو‌‌های خبری و اتفاقاتی که در فضای
سینمای کشور می‌افتد متوجه جشنواره فیلم فجر است و منابع خبری هم پر از اخبار جشنواره
هستند. درست است که می‌گویند در زمان جشنواره فیلم‌ها همچنان در حال اکران هستند ولی
ما خوب می‌دانیم که عملا تمام سالن‌‌های خوب به جشنواره اختصاص دارند و این یک روند
۱۰روزه، وقفه‌ای در فروش فیلم‌ها به وجود می‌آورد که باعث افت مخاطبان سینمای آن می‌شود.
اما با این وجود فکر می‌کنم که «کمدی انسانی» بتواند موفق شود آن‌هم به شرط این‌که
مافیا‌‌های اکران فرصت اکران را به این فیلم بدهند و باتوجه به این‌که جشنواره فیلم
فجر در میانه زمان اکران این فیلم افتاده است بعد از جشنواره مقداری زمان اکران فیلم
را تمدید کنند که این فیلم که تاکنون هم توانسته با مخاطبان خود ارتباط خوبی برقرار
کند بتواند سایر مخاطبانش را هم به خودش جلب کند.

در مورد کار بعدی خود را به ما بگویید.

در فیلمی بازی کردم که نمی‌توانم نام آن را بیاورم اما اخبار
آن به‌زودی منتشر خواهد شد. بسیار فیلم زیبایی است. فیلمی عجیب با فضای برگرفته از
رئالیسم جادویی که به نظرم می‌تواند در سینمای ایران جریان‌ساز باشد؛ فیلمی که نمونه
آن را در سینمای ایران نداریم و تلاش زیادی کردیم تا فیلم خوب از کار دربیاید. از تلاش‌های
خودمان همین را بگویم که فقط پنجاه روز در قشم فیلمبرداری داشتیم. امیدوارم فیلم خوبی
شود چون می‌تواند حتی از لحاظ فرمی و ساختاری کار نویی در سینمای ایران باشد که امیدواریم
نتیجه آن روی میز تدوین و زمان اکران چیزی باشد که ما برای زحمت کشیدیم.

علی ظهوری‌راد

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰