نادر فلاح با نقشهای کوچک وارد سینما شد و کمکم او را بهعنوان
بازیگری توانا در اجرای نقشهای مکمل شناختیم. اکران جدیدترین فیلمش «سد معبر»
بهانه گفتوگو با او در مورد این فیلم و برنامههای او در سالی است که گذشت.
آقای فلاح اولینبار که شما را دیدیم در فیلم «چند
کیلو خرما برای مراسم تدفین» بود و از آن زمان تا به حال با بازی خود در سینما تبدیل
به یکی از مهمترین نقش مکملها در سینمای ما شدهاید و در یکی دو سال اخیر به سمت
نقش اصلی هم حرکت کردهاید. این سیر در کارنامه بازیگریتان چه مقداری با انتخاب شما
و آگاهانه و چه مقداری براساس شانس و اقبال شما بوده است؟
من از زمان بازی در «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» نقش مکمل
بازی کردم اما سالهای بین آن فیلم
و بازی بعدی من در سینما فاصله افتاد تا اینکه دوباره با فیلم «بیپولی» یک بار دیگر
بهعنوان بازیگری که میتواند نقشهای مکمل و نقشهای فرعی را بازی کند در سینما
مطرح شدم. من باید خودم را به سینما معرفی میکردم و بازیگری بودم که هیچ امکاناتی
بهجز اینکه بخواهم خودم را با بازی در نقشهای کوچک معرفی کنم در آن زمان نداشتم و باید در این نقشها بازی
میکردم اما تمام انرژی خود را میگذاشتم تا در همان چند سکانس که به من پیشنهاد میشود
و سینما به من فرصت میدهد با تمام وجود بازی کنم و این باعث شد کمکم بهعنوان بازیگری
که در نقشهای مکمل و فرعی کوچک بهخوبی بازی میکنند معرفی شوم تا اینکه نقش عبدالسلام
در «چند متر مکعب عشق» را بازی کردم که برای من اتفاق بزرگی در کارنامه بازیگری بود
و آن زمانی بود که تصمیم گرفته بودم دیگر نقش فرعی بازی نکنم و به نقشهای اصلی فیلمها
توجه کنم. این فیلم موقعیتم را در سینما کمی تغییر داد و از آن به بعد در سالهای اخیر
در کنار نقشهای مکمل نقش اصلی هم بازی میکنم و «سد معبر» فیلمی است که یکی از نقشهای
مکمل خوب را در آن بازی کردم.
حضور شما و حامد بهداد در جلوی هم و تفاوت نوع بازی
شما بهخاطر نوع شخصیتهایتان خیلی جذاب بود و تاثیر خوبی هم روند داستان میگذاشت.
در مورد پیوستن خود پروژه بگویید.
دو سال قبل از اینکه پروژه «سد معبر» بخواهد کلید بخورد من
تئاتری یکنفره بازی میکردم به نام «هر کسی یا روز میمیرد یا شب، من شب و روز»
که در سالن انتظامی خانه هنرمندان اجرا میشد. محسن قرایی
که از قبل با نقشهای کوچک در سینما مرا میشناخت بازی مرا در آنجا دید و آنجا به
من گفت که میخواهم یک سینمایی کار کنم و یکی از نقشهای فیلم را برای تو در نظر گرفتهام
و این اولین گفتوگوی من با کارگردان بود. پس از آن باهم در یک دفتر سینمایی رفتیم
و صحبتهای اولیه را انجام دادیم اما کار به هم خورد پس از آن به دومین دفتر سینمایی
رفتیم که در آنجا هم کار تولید نشد تا اینکه سرانجام به محسن کامیار برخوردیم و با
کمک او این کار ساخته شد و در هر سه دفتر من همراه کارگردان بودم. از ابتدا قرار بود
این نقش را بازی کنم حتی در بار سوم در حال پیشتولید فیلم «دریاچه ماهی» بودیم و گفتم
نمیتوانم در این کار بیایم اما در دفتر کار «دریاچه ماهی» هم عوض شد و در فاصلهای
که بین تعویض دو دفتر تهیهکنندگی برای این فیلم به وجود آمد در فیلم «سد معبر» بازی
کردم.
باتوجه به آنچه تعریف کردید این حدس را میزنم که
شاید بخشی از ویژگیهای بازیگری شما در کاراکتری که نگارش شده لحاظ شده باشد.
حتما محسن قرایی میدانست که من میتوانم نقش فردی را از طبقهای
که از نظر اقتصادی توان چندانی ندارد را بازی کنم و به همین خاطر میخواست در این
فیلم باشم.
از بازی خود در مقابل حامد بهداد بگویید. نوع همکاری
و نحوه فعالیتتان در مقابل هم چگونه بود؟
من و حامد بهداد همکلاسی دوران دانشگاه هستیم. او از مشهد آمده
بود و من از کرمان و آنجا هم اتفاقاً مدتی باهم برای تمرین یک تئاتر وقت گذاشتیم که
به سرانجام نرسید و از همان زمان تابهحال باهم رفاقت داشتیم. این فیلم دومین همکاری
من با حامد بهداد بهصورت رودررو است. قبلا یک نقش کوچک در «خانه دختر» برعهده داشتم
و در «سد معبر» باتوجه به رفاقتی که باهم داشتیم بسیار راحت باهم کار کردیم. حامد بهداد
بازیگر توانا و باهوشی است. من بازی او را خیلی دوست دارم در تمرینها هم باهم گفتوگوهای
خوبی داشتیم و درنهایت آن را که در فیلم دیدید به تماشاگر عرضه کردیم.
فیلم دیگری که امسال داشتید «دریاچه ماهی» بود که
فیلم دفاعمقدسی بود و در زمان اکران هم شرایط خوبی نداشت. در مورد نقش خاص خود در
آن فیلم برای ما بگویید چون نهتنها فیلمهای
دفاعمقدسی کم ساخته میشوند بلکه بهخاطر شرایط سخت تولید بازیگران هم بهسختی بازی
در این فیلمها را قبول میکنند.
در فیلم «دریاچه ماهی» خانم مریم دوستی کارگردان و نویسنده این
فیلم کاراکتری را طراحی کرده بود که موقعیت آن را خیلی دوست داشتم. شخصی که از روی
یکسری نشانهها میتوانست چیزهایی را دریافت کنند که آدمهای معمولی از دریافت و
فهمیدن آن عاجز هستند. این موقعیت برای یک بازیگر موقعیت بسیار جذابی است. من هم دوست
داشتم موقعیت این آدم را بهعنوان انسانی که عقایدی برای خود دارد و به عقاید خود احترام
میگذارد بازی کنم و درنهایت هم بازی کردم ضمن اینکه از بازی خود در این فیلم اصلا
پشیمان نیستم گرچه متاسفانه فیلم چندان فیلم موفقی نشد اما مریم دوستی کارگردان این
فیلم تمام تلاش خود را کرد برای اینکه فیلم را درجهیک بسازد و تمام گروه هم زحمت
خود را در کنار او کشید اما اینکه چرا این اتفاق میافتاد دلایل زیادی دارد که خود
خانم دوستی بهتر میتواند در این مورد توضیح دهد.
امسال هم در فیلم بازی کردید و هم بعد از سالها
نمایش هم داشتید. آیا کاری از شما در جشنواره امسال میبینیم؟
امسال دو تئاتر کار کردم یکی بهنام «غسالخانه» و دیگری بهنام
«دریبل» که هر دو تئاترهای خوبی بودند و با گروههای خوبی اجرا شدند. متاسفانه امسال
فیلمی در جشنواره فیلم فجر ندارم چون سال گذشته در یک فیلم سینمایی با مجوز ویدئویی
بهنام «همچنان که میمردم» بازی کردم اما
چون این فیلم مجوز ویدئو داشت و با اینکه در جشنواره ارائه شده، ولی بهدلیل مشکل
مجوز، با حضور آن در سیوششمین جشنواره فیلم فجر مخالفت شد. این فیلم، فیلم خیلیخوبی بود و من امید داشتم این
فیلم در جشنواره شرکت داده شود اما قربانی مسئله مجوز شد و از جشنواره جا ماند بهرغم
اینکه میتوانست یکی از بهترین فیلمهای امسال جشنواره باشد. در فیلم «درخونگاه»
هم بازی کردم که در آنها نقش کوچکی داشتم اما این فیلم هم در لیست فیلمهای بخش مسابقه
نبود در حال حاضر هم در قشم مشغول بازی در یک فیلم دیگر هستم و قطعاً امسال فیلمی در
جشنواره ندارم.
برنامههای کاری شما برای سال آینده چیست؟
درخصوص چند کار صحبت کردهام که هیچ کدام از آنها قطعی نشده
است اما برنامهام این است که حتما در طول سال هم فیلم سینمایی و یک سریال خوب براساس
پیشنهاداتی که به من میشود کار کنم تا در حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون کار داشته
باشم. باید دید چه پیشنهادهایی به سمت من میآید.
علی ظهوریراد
There are no comments yet