سریال «سایهبان» با حضور بازیگران باسابقه و البته
بازیگران جوان و تازهوارد به عرصه تصویر، ازجمله کارهایی است که این شبها
بینندگان شبکه دو سیما پیگیر آن هستند. پرداختن به قشر کارگر و مسائل مربوط به آنها
منجر به روایت داستانی شده که ضمن آفریدن قهرمان و همراهی مخاطب به بیان دغدغهها،
آسیبها و روزمرگیهای مردم سطح شهر میپردازد. بهزاد فراهانی در نقش داییخسرو ازجمله
بازیگران «سایهبان» هست که با آن پیرامون این سریال و سایر موضوعات به
گفتوگو نشستیم؛ متن کامل این گپوگفت را مشاهده میکنید.
بازتعریفی
از نقش داییخسرو که در سریال «سایهبان» آن را ایفا کردید ارائه فرمایید.
ممکن است بعضی مواقع او را دوست نداشته باشم اما درکل به او
علاقهمند بودم.
الزاما به نقشی که منفی باشد علاقهمندید؟
کاراکتر باید کاراکتر باشد حالا چه مثبت و چه منفی برای من
فرقی نمیکند. من شخصیت را دوست دارم، منفی و مثبت بودن برای من تفاوتی ندارد؛ اگر
شخصیت منفی، ابعاد لازم برای کاراکتر بودن را دارا باشد برای من فرقی نمیکند.
اتفاقا نقشهای مثبتی که از قبل تعیین شده و خوب و دوستداشتنی هستند را دوست
ندارم اما نقشی که منفی است ولی ابعاد هزارتو دارد، درواقع ابعاد جامعهشناختی و
روانشناختی و مردمشناسی آن تکمیل است، آن را دوست دارم.
مضمون و خط اصلی داستان چقدر مورد توجه شما
قرار گرفت؟
از آنجا که این سریال و قصه آن با اقشار و لایههای زحمتکش
ارتباط داشت من آن را دوست داشتم به بیان دیگر با وجود این ارتباط، بیشتر آن را
دوست داشتم.
«سایه بان» در روایت داستان چقدر تضاد نسلها
و مواقعی مرز بین عشق و نفرت را نمایان میکند؟
شرق، زیر آفتاب زندگی میکند و چون زیر آفتاب زندگی میکند
تپش قلب زیباتر و خون گرمتری دارد و طبیعتا حس عاطفی بیشتری هم خواهد داشت؛ طبعا
اکثر آرزوهای یک پدر مربوط به فرد، شخصیت و درون خانوادهاش میشود؛ اگر این پدر
دوست دارد که دخترش خوشبخت شود، اگر دوست دارد که پسر خواهرش دامادش شود، حق این
انسان شرقی است؛ زیرا انسان شرقی بوی عرفان میدهد؛ بوی صلح، دوستی، عشق و مهربانی
میدهد؛ البته این به آن معنا نیست که در سایر نقاط جهان اینطور نیست اما از نظر
روانشناختی من به این شکل به آن نگاه میکنم. من فکر میکنم عرفان و دلبستگی ما
عام و ملی است و به همه مردم ما مربوط میشود؛ ما هنوز که هنوز است عاشق میشویم،
مهربانی را بلدیم، به پدر احترام فراوان میگذاریم، مادر را بینهایت ارج مینهیم،
خواهر و برادر را مورد ملاطفت قرار میدهیم و… ما دوست میداریم تا دوستمان
بدارند.
کار با دو کارگردان (برادران محمودی) چطور بود؟
کار کردن با شش کارگردان هم خوب است(با خنده).
آیا روند رضایتبخشی در داستانپردازیها و قصههای
سریالها برای رفتن به سمت و سوی مسائل و موضوعات اجتماعی ملموس و قابل باور
داریم؟
زمانی که اقتصاد و پول حرف اصلی را میزنند و زندگی درگیر
پول باشد این موارد هم اصلاح نخواهند شد. زحمتکشان ما شرایط نابسامانی دارند این
غر زدن، ایراد گرفتن و ناامیدی ایجاد کردن نیست؛ بیکاری، فقر و… اذیتکننده
است.
بنابراین تولید سریالی مانند «سایهبان» و حتی
کارهای مشابه در این زمینه تاثیرگذارند.
امیدوارم همان قدر که مردم به سمت این سریال آمدهاند و کار
جلب توجه کرده است مدیریت کلان هنر هم به این زمینهها توجه کنند.
آخرین کاری که در تلویزیون قرار است بازی کنید
چیست؟
برای حضور در یک سریال صحبتهایی کردهام که باید به شمال
بروم. اما الان راجع به آن نمیتوانم صحبت بیشتری بکنم.
لی لا سلمانی
There are no comments yet