کشمکشهای روزمره،
درگیریهای هرروزه، افتوخیزهای مادام و پیدرپی؛ این است قصه زندگی انسانهایی
که همگی در همین نزدیکی هستند و با ما همسایه در سریالی به نام «سایه بان» از شبکه
دو سیما که برادران محمودی آن را تولید کردهاند. محمدرضا غفاری یکی از بازیگران
این سریال است. آرمان کاراکتری است که غفاری پساز یکدهه دوری از مدیوم تلویزیون
آن را ایفا کرده است. گپوگفت با محمدرضا غفاری را در ادامه مشاهده میکنید.
آخرین حضور شما در تلویزیون دهسال پیش با
بازی در سریال «آشپزباشی» بود و حالا بعداز یکدهه در سریال «سایهبان»؛ علت این
دوری و فاصله چندساله از قاب تلویزیون چه بود؟
دلیل خاصی نداشت؛ بعداز سریال «آشپزباشی»
در سینما مشغول بهکار بودم؛ چراکه به نقشهایی که پیشنهاد میشد علاقه داشتم ؛
مضافبر اینکه جلوی خودم را هم برای بازی کردن در سریال و حضور در تلویزیون
نگرفته بودم؛ در عینحال عقیده دارم که بهطور مداوم نبایست در تلویزیون فعالیت
کرد، نه اینکه تلویزیون بد باشد نه؛ اما فکر میکنم این رخدادن اتفاق چندسال یکبار
بهتر باشد؛ درمجموع همیشه برای من اولویت، حضور در کاری است که در وهلهاول احساس
کنم خودم بابت آن خوشحالم و بعد فیلمنامه و گروه خوب است؛ بنابراین کاری را میکنم
که باعث خوشحالیم شود وآنزمان است که مدیوم سینما و تلویزیون خیلی تفاوتی ندارند.
این تفکر که باید چندسال یکبار در
تلویزیون باشید باعث نمیشود
در این مدیوم کمرنگ شوید و در نتیجه تعداد پیشنهادات هم کم شود؟
نه؛ من بازیگر خیلی پرکاری هم نبودم؛
در طول ۱۲-۱۳سال که فعالیت
بازیگری دارم سالی یکیدو فیلم سینمایی کار کردهام؛ بنابراین کاری نمیکنم که
صرفا فقط دیده شوم، زیرا این موضوع جذابیت زیادی برای من ندارد، به همیندلیل
ترجیح میدهم با کاری که ازنظر من خوب
است و با معیارهای من سازگاری دارد، دیده شوم.
باوجود این گزیدهکاری و حساسیت در
انتخاب، جزو بازیگرانی هستید که هیچوقت حذف نشدهاید؛ چهطور میشود که متداوم
حضور داشته باشید اما متداول نه؟(برخی از بازیگران از هراس فراموشی و کنار گذاشتهشدن،
در کارهای بسیاری حضور دارند).
من نمیتوانم خط مشخصی را ترسیم کنم و
طبق آن بگویم که مسیر تعیین شده توسط من درست است اما می توانم روش خودم را که فکر
میکنم صحیح است حفظ کنم؛ یکباره اتفاقی رخدادن و دیدهشدن، بهعنوان مثال بازی
در چهارسریال تلویزیونی و پنجفیلم سینمایی در سال بدونتوجه به کیفیت کارها در
حیطه علاقه من نیست. مانند صفحههای فراوانی که هرروزه در فضای مجازی دیده میشوند؛
درکل کیفیت برای من خیلی مهمتر است تا اینکه برای دیدهشدن به هردری بزنم، آنهم
به این دلیل که در درجهاول خودم را بهعنوان یک انسان خوشحال کند؛ نه اینکه
احساس کنم دارای یک شغل روزمره و روتین هستم که برای دوری از بیکاری باید در فیلم
یا سریالی بازی کنم که صرفا دیده شوم. خدارا شکر که همهچیز دستبهدست داده، یعنی
شانس این را داشتم که با گروهها و کارگردانهای خوب کارکنم؛ درواقع کارگردانهای
خوب افتخار حضور در کارهایشان را به من دادهاند.
بهغیر از بازیگری شغل دیگری دارید؟
من نقاشی میکشم اما نقاشی منبع درآمدی
برای من محسوب نمیشود؛ فقط باعث میشود حال خودم بهتر باشد. ترجیح میدهم دایره زندگی
خود را کوچکتر نگهدارم تا بنا به دلایل مالی مجبور نباشم در هرکاری بازی کنم.
راجعبه سریال «سایه بان» صحبت کنیم؛
اینکار در نوع خود خوب است، فیلمنامه نگاه دارد، داستان مخاطب را همراه خود میکند
و… نکته برتر و مثبت سریال ازنظر شما که نقش پررنگی هم در آن دارید چیست؟ تا به
الان از خروجی کار و بازی خود راضی هستید؟
اصلیترین اتفاقی که باعث شد من بازی در
سریال را بپذیرم کارگردانهای اینکار بودند؛ یعنی آقایان جمشید و نوید محمودی؛
کارهای قبلی آنها را دیده بودم؛ انسانهای خوبی که احترام بسیاری برای آنها قائل
هستم. چندسالی بود که علاقمند بودم یکسریال کار کنم و هنگامیکه از جانب این
عزیزان پیشنهاد کار مطرحشد با علاقه زیاد از آن استقبال کردم؛ من نمیتوانم بگویم
از نتیجه کار راضی هستم یا نه، اما میتوانم اینطور بگویم که تمام مدتی که برای
ساخت «سایهبان» کارکردیم، فضای کار خیلی برایم جذاب بود و تصور میکنم وقتی از
زمان فیلمبرداری تا اینحد لذت ببرید قطعا نتیجهکار هم دلنشین خواهد بود. برادران
محمودی کارگردانهای بی نظیری هستند و از کارکردن با آنها لذت بردم. در حالحاضر
خیلی خوشحالم که این سریال را کار کردم.
هماهنگ وهمسو شدن با نگاه دو کارگردان
سخت نبود؟
نه به هیچوجه؛ «سایهبان» جزو دلنشینترین
کارهایی است که تا بهحال انجام دادهام؛ دو برادری که یکدیگر را بهخوبی میشناسند
و تهیهکننده و کارگردان کار هم هستند؛ این دو برادر، سبکی که در آن کار میکنند
را بهخوبی میشناسند و همین، برای
من بس بود.
خودتان قبول دارید که کاراکتر آرمان و
نقشتان در «سایهبان» نسبت به نقشهایی که تاکنون بازی کرده اید کنشمندتر بوده و
حتی اگر کمی جلوتر برویم ممکن است مخاطب نسبتبه او زاویه هم بگیرد؟ (نسبت به کنشهای
غیر مثبت کاراکتر نه شخصیت محمدرضا غفاری).
کاراکتر آرمان از من دور نبود؛ یک پسر
امروزی که منهم هر روز آن را زندگی میکنم و در کوچه و خیابان او را میبینیم؛
ترجیح میدادم بعد از چندسال که در سریالی حضور دارم با چنین نقشی ظاهر شوم؛ یعنی
در قالب یک جوان امروزی؛ در فیلمهایی که در چندسال اخیر کار کردم سعی داشتم نقشهای
متفاوتتری داشته باشم اما آرمان خیلی از من دور نبود، البته قضاوت در مورد نتیجه
و خروجی این کار برعهده من نیست.
هنگام ورود به عرصه بازیگری بسیار جوان
بودید؛ پیشآمد که درگیر گنگبازی شوید؟ چقدر چنین مسئلهای برای آینده یک بازیگر
تعیینکننده است؟
من حتی به این موضوع فکر هم نکردم؛ من
در مدت فعالیتم ۱۵فیلم سینمایی و ۲سریال کارکردم، آنهم با افرادی که از
قبل، هیچ آشنایی با آنها نداشتم.
سریال «سایهبان» در کنار بازیگران با
تجربه، چهرههای جوانی را هم به این عرصه معرفی میکند؛ فکر میکنید وقت آن رسیده
که نسلی از بازیگران جدید را معرفی کنیم؟ تا چهحد «سایهبان» در این خصوص موثر
واقع شده است؟
در هرصورت همیشه بازیگرانی که کار
اولشان است، وارد میشوند و کار میکنند که خیلی هم خوشایند است؛ برای من چهارچوب
خاصی وجود ندارد، تمام بازیگران کاراولی در «سایهبان» بینظیر ظاهر شدند؛ بهنظر
من بیشتر آن نقش است که اجازه میدهد چه بازیگری را برای آن انتخاب کرد، نقش خیلی
مهم نیست به آن معنی که من بیننده هنگام تماشای فیلم یا سریال باید از آن لذت ببرم.
هنوزهم کششهای لازم در قصههایی مانند
داستان «سایهبان» برای مخاطب وجود دارد؟ بازهم میتوان به چنین مسائلی(مربوطبه
قشری از جامعه؛ قشر کارگر) پرداخت؟ بهنوعی که بیننده را بهتماشا و پیگیری ترغیب
کند؟
هر اتفاقی که در جامعه ما رخ میدهد
قطعا نیاز بازتاب آن در فیلمها و سریالها احساس میشود؛ چراکه همگی در یک شهر و
کشور و با معیارهای شبیه بههم زندگی میکنیم و درنتیجه دیدن آنها همیشه جذاب
است. آنچه در «سایهبان» بهعنوان یک بیننده برای من جذاب است نشاندادن بدون
قضاوت روزمرگی انسانهایی است که هیچکداممان ازآن دور نیستیم؛ «سایهبان» آدمها
را به همان سادگی نشان میدهد، دروغ نمیگوید، زرقوبرق غیرواقعی ندارد، موضوعی
را بیانمیکند که در طول شبانهروز آن را میبینیم؛ این خیلی زیباست که مبحثی به
دروغ بیان نمیشود.
در صحبتهای خود گفتید که بازی در نقشهای
متفاوت برای شما مهم است؛ در همین راستا ذهنیتی که مخاطب با دیدن شما در قالب
کاراکترهای مختلف خواهد داشت چقدر مهم است؟
خوب درآمدن کلیت کار برای من مهم است و
اینکه من نقش متفاوتی را کارکنم؛ برای من مثبت و منفی بودن نقش مهم نیست؛ اما
تکرار آن میتواند باعث منفیشدن آن بازیگر در اجتماع باشد اما من براین باورم که
نقش را کار میکنم و این از همهچیز مهمتر است.
بازخوردهایی که از «سایهبان» گرفتید
چطور است؟
خیلیخوب؛ از کار در این سریال خوشحالم
و همین برای من کافی است. خوشبختانه نظرات اطرافیان هم مثبت است.
بعداز «سایهبان» بازهم در تلویزیون
شما را میبینیم؟
ترجیحمیدهم چندسال کار نکنم تا
دوباره موقعیتی پیشآید.
از کارهای سینمایی خود هم بگویید. از «آباجان»
و تجربه حضور در این فیلم.
من تجربه کار با آقای علیمردانی را در
فیلم «کوچهبینام» داشتم و زمانیکه دوباره به من پیشنهاد کار دادند خیلی برایم
دلنشین بود. «آباجان» فیلمنامهای بسیارخوب داشت؛ کارکردن مجدد با آقای
علیمردانی خیلی جذاب بود همچنین همکاری دوباره با خانم معتمدآریا که جزو بازیگران
مورد علاقه من هستند افتخار بود.
بهسراغ فیلم «زار» برویم. نظرتان راجع
به سینمای وحشت در ایران چیست؟ «زار» تا چهاندازه به استانداردهای این ژانر
(وحشت)نزدیک است؟
فیلمنامه «زار» بسیارخوب بود؛ از همه
مهمتر اینکه کارگردان قصد داشت با هزینه شخصی خود این ژانر را تجربه کند و حضور
در چنینکاری برای من بسیار لذت بخش است؛ تقریبا دوسال از زمان ساخت این فیلم میگذرد،
امیدوارم اکران خوبی داشته باشد. «زار» فیلمی متفاوت است، چه اشکالی دارد که فیلمی
ساخته شود حتی در حد آزمون و خطا که تا بهحال درحد زیادی به آن پرداخته نشده
است.
پس «زار» میتواند نشانگر حداقل استانداردهای
ژانر وحشت باشد؟
من امیدوارم اینگونه باشد؛ حداقل اینکه
فیلمی متفاوت ساخته شده است؛ این موضوع بسیار قابل احترام است. «زار» تمام حد و
توان ما برای انجام چنین کاری بوده است؛ امیدوارم کار دلنشینی شده باشد؛ ما سعیکردیم
بهترین ساخته شود.
گاهی در ظاهر ممکن است ژانر و قالب خاصی
برای کار تعریف شده باشد اما بعداز دیدن کار نظر بیننده تغییر خواهد کرد؛ «زار»
هم درگیر این قضیه شده است؟
نه؛ فیلم «زار» بهواقع در ژانر وحشت
ساخته شده است؛ تعداد چنین فیلمهایی خیلیکم است و کمتر ساخته شده است. من هماکنون
۳۲سال دارم و مایلم در اینبرهه سنی درکنار
فیلمهایی که به آنها علاقمندم در آثار متفاوت هم حضور داشته باشم تا بعد ازاین
که به عقب برگردم کاری متفاوت را در کارنامه کاری خود ببینم. چراکه تجربه آنرا
در زندگی روزمره خود نداشتهاید و قشنگ است که بهواسطه این کارها خود را محک
بزنید.
بازی در سریال «سایهبان» از اینپس چهتاثیری
در روند کاری شما خواهد داشت؟
نمیتوانم برای آینده پیشبینی داشته
باشم؛ خوشحالم بعد از مدتها، کاری در تلویزیون دارم که خودم آن را دوست دارم. سهکار
هم برای جشنواره فجر دارم امیدوارم که بهجشنواره برسند. دو فیلم «زار» و «آخرینبار
کی سحرو دیدی» را هم در نوبت اکران دارم.
پیگیری جشنواره فجر چقدر برای شما اهمیت
دارد؟
بههرحال پیگیری و دیدن فیلمها جذابیت
های زیادی دارند؛ دیدن ماحصل یکسال فعالیت سینمایی خیلیمهم است. من در هشتدوره
گذشته هرسال در جشنواره، فیلم داشتم و همیشه از فجر که جشنوارهای بینالمللی است
و البته سایر جشنوارهها لذت میبرم.
«دروجه حامل» بهمن کامیار و «۴۷» احمد
اتراقچی و علیرضا تبریزی و یک فیلم دیگر از جمله کارهایی است که امسال دارم.
پیشنهاد بازی در سریال تلویزیونی هم
دارید؟
بله؛ خیلیزیاد. اما متاسفانه کارهایی
نبودند که حداقل خودم برای حضور در آنها ترغیب شوم.
محمدرضا غفاری جزو بازیگران بیحاشیهای
است که در فضای مجازی و … سروصدا بهپا نمیکند و بدون حاشیه حرکت میکند؛ شاید
برای بسیاری دیدهشدن دغدغه بزرگی باشد، برای شما این دغدغه وجود ندارد؟
برای من دیدهشدن کاری که انجام میدهم
مهم است. اینکه بخواهم بهواسطه خودم دیده شوم را نمیپسندم. من در تبلیغات و
اکران فیلمهایی که کار میکنم حضور دارم اما بیشتر ازاین نمیتوانم کاری کنم
زیرا کار من کاری است که باید بهواسطه فیلم و سریالی که بازی کردهام دیدهشود
غیر از این در چهارچوب زندگی من نیست.
لیلاسلمانی
There are no comments yet