رزیتا غفاری بازیگر و کارگردان عرصه سینما و
تلویزیون، تحصیلات خود را در رشته کارگردانی سینما به پایان رساند. او که در سریال
و فیلمهای زیادی همچون «شوکران»، «تبریز در مه» و… به ایفای نقش پرداخت با توجه
به پیشنهاداتی که در زمینه برنامههای کودک داشت اولین تجربه خود در عرصه کودک را
با بازی در فیلم سینمایی «یکی بود یکی نبود» در مقابل ایرج طهماسب کسب کرد. غفاری
در گذشته، چند فیلم کوتاه انیمیشن را کارگردانی کرده است و همین امر مزید بر علت
شد تا پس از مدت طولانی ای دوری از فعالیتهای کودک، در چهار سال اخیر، ساخت
برنامه عروسکی «ماماهوت» را برای قشر بزرگسال از گروه خانواده شبکه دو سیما بر
عهده بگیرد؛ بنابراین همین امر فرصت کافی برای پذیرفتن نقش در فیلمنامهها را به
او نمیداد که در نهایت موجب کمرنگ شدنش در مقابل دوریبن شد؛ غفاری در یک
سالی که از اتمام این برنامه گذشت دوباره خونی تازه در رگهای فعالیتش ریخت، چنانکه
دوباره شاهد حضور پررنگش در سریالهای تلویزیونی هستیم؛ متن زیر گفتوگویی
است که «صبا» با این هنرمند ترتیب داده است و شما در ادامه میخوانید.
دلیل کمرنگ شدن شما طی چند سال اخیر در قاب تصویر
چه بود؟
در چهارسال اخیر برنامه عروسکی «ماماهوت» را برای
قشر بزرگسال، در گروه خانواده شبکه دو سیما کارگردانی کردم، از آنجاییکه این
برنامه وقت زیادی را از من میگرفت نمیتوانستم بازی در کارهای پیشنهادی را از
سوی کارگردانها قبول کنم.
بعد از پایان این برنامه پیشنهادی را پذیرفتید؟
پخش برنامه عروسکی «ماماهوت» یک سال است که به
پایان رسیده، در طی این زمان، فیلمها و سریالهای پیشنهاد شده به من، از نظر
فیلمنامه چشمگیر و قوی نبودند، بنابراین نظرم را جلب نمیکردند؛ تا اینکه در دو
ماه اخیر به طور کاملا اتفاقی سه فیلمنامه به من پیشنهاد شد که آنها را قبول کردم؛
خیلی از مخاطبان عزیز از کمرنگ شدنم در قاب تصویر گله میکردند و همیشه دلیل کمکار
شدنم را از من میپرسیدند بنابراین تصمیم گرفتم با حضور در کارهای جدید با مردمم
در ارتباط باشم و دینم را نسبت به آنها ادا کنم.
در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
تازهترین فعالیتم در عرصه هنر، بازی در سریال
«هاتف» به تهیهکنندگی نعمت چگینی بود و البته سریال «روزهایبهتر» اپیزود «کهنه
سرباز» به کارگردانی علیرضا محمودزاده، که پخش آن در چند روز اخیر به پایان رسید. همچنین
قرارداد سریال «بازی نقابها» به کارگردانی سیروس حسنپور را بستهام؛ در طی این
دو ماه همزمان با فعالیتم، نقشآفرینی در چهار فیلمنامه دیگر به من پیشنهاد شد،
متاسفانه به خاطر مشغلهکاری و زمان محدودی که داشتم قادر به پذیرفتن آنها نبودم.
قبول نکردن پیشنهادات فقط به خاطر مشغلهکاری و
زمان محدودتان بود یا فیلمنامههای پیشنهادی از کیفیت خوبی برخوردار نبودند؟
اتفاقا فیلمنامههای پیشنهادی خیلی خوب بودند، به
طور مثال یک کار به کارگردانی محمدرضا ورزی بود که میبایست نقش اصلی سریال، یعنی
همسر کریمخان زند را بازی میکردم اما متاسفانه به دلیل مشغله کاری و زمان
محدودم آن را نپذیرفتم.
برایمان در مورد نقش و بازی خود در سریال «بازی
نقابها» بگویید.
سریال «بازی نقابها» جلوه زیبایی از نمایی تاریخی
در خطه بندر ترکمن را به تصویر میکشاند، نقشی که در این مجموعه قرار است ایفا کنم
را خیلی دوست دارم چراکه نسبت به فعالیتهای
دیگرم متفاوت است. در حال حاضر آزیتا حاجیان مقابل دوربین است، بهزودی نوبت شروع
بازی من فرا میرسد.
برای شما همکاری با گروه « بازی نقابها » چه ویژگیهایی
دارد؟
گروه «بازی نقابها» بسیار خوب هستند؛ از آنجاییکه
با تهیهکننده این سریال، علی مهام تجربه همکاری داشتم از بودن در این مجموعه لذت
میبرم.
برخی از افراد عرصه هنر معتقد بر این هستند که ساخت
و بازی در سریالهای اپیزودی سختتر از مابقی آثار است. شما هم چنین نظری دارید؟
دلیل آن چیست؟
در قالب یک بازیگر این امر را قبول ندارم ولی به
عنوان یک تهیهکننده یا کارگردان بله، معتقدم که ساخت اپیزود با فیلمها و سریالها
خیلی متفاوت است، من در یک سریال چهلقسمتی به مدت ششماه به طور مداوم در مقابل
دوربین حضور داشتم اما بازی در یک سریال کوتاه هفتقسمتی به صورت اپیزود را فقط در
عرض یکماهونیم به پایان رساندم بنابراین برای من به عنوان بازیگر هرچقدر زمان
مصرفی در یک فیلمنامه کوتاهتر باشد به نفع خودم است چراکه راحتتر و با فراغ بال بهتری
به پیشنهادهای بعدیام میپردازم.
شما در سریال «روزهای بهتر» اپیزود « کهنه سرباز»
در مقابل پرویز فلاحیپور قرار گرفتید، از نوع همکاری خود با او برایمان بگویید.
شاید یکی از دلایل مهم پذیرفتن نقشم در اپیزود «
کهنه سرباز»، حضور پرویز فلاحیپوردر این مجموعه بود، به این علت که همیشه شاهد
بازی قوی او در اغلب فیلمها یا سریالها بودم و هستم؛ علاوه بر این مورد همکاری
خوبی را بر روی صحنه تئاتر با جناب فلاحیپور تجربه کردم همه این موارد باعث شد تا
وقتی کارگردان به من گفتند قرار است با این هنرمند همبازی شوم، فیلمنامه را
نخوانده قبول کنم؛ لازم به ذکر است که از همکاری با گروه خوب اپیزود «کهنه سرباز»
نیز لذت بردم.
تا چه حد سعی میکنید خودتان را به نقش مورد نظر در
فیلمنامه نزدیک کنید و بازی در این فیلمها تا چه میزان با شخصیت اصلی شما مطابقت
دارد؟
همه سعیم بر این است تا به نقش مورد نظر در
فیلمنامه نزدیک شوم و احساس واقعی آن را به مخاطب انتقال دهم؛ به طور مثال کاراکتری
را که در سریال «کهنه سرباز» بازی کردم خیلی از شخصیت اصلی خودم دور نبود،
بنابراین تنها به این موضوع فکر میکردم که به صورت طبیعی در مقابل دوربین ظاهر
شوم و با نقشم زندگی کنم اما گاهی یک بازیگر برای نزدیک شدن به برخی از کاراکترها،
باید روی شخصیت اصلی خود فکر و شخصیتپردازی کند تا به گونهای نقشآفرینیاش در
مقابل دوربین به دل بیننده بنشیند.
در سریال « بازی نقابها» مخاطب مرا در نقشی کاملا متفاوت از بازیهای قبلم خواهد
دید.
شما همیشه در قالب نقشهای مثبت بازی کردید، تا به
حال به فکر شکستن این ساختار افتادید؟
بله٬ در حال حاضر در سریال «بازی
نقابها» نقشآفرینی متفاوتی را تجربه خواهمکرد. به عقیده من آدمها در برخی
مواقع در مواجهه با مسائل پیش آمده، خود واقعیشان را نشان میدهند و چیز دیگری
جز این رویدادهای زندگی افراد را نمیسازد.
یعنی دوست دارید در قالب نقشهای دیگر هم ظاهر
شوید؟
بله دوست دارم نقشهای متفاوت و متنوعی را به
تجربه کاریام اضافه کنم اما در مجموع به دلیل اینکه مخاطب مرا در قالب نقشهای
مثبت پذیرفته است، اغلب پیشنهاداتی که از سوی کارگردانها و تهیهکنندهها به من
میشود بازی در همین ژانر است.
شما در طی چند سال اخیر کارگردانی برنامه عروسکی
«ماماهوت» را برعهده گرفتید، چهطور شد که از بازیگری به سمت فضای عروسکی کشیده
شدید؟
برنامه عروسکی« ماماهوت » به طور کامل کارگردانی
نمایشی بود که به صورت سریال، ساخت آنرا بر عهده گرفتم و با توجه به رشته تحصیلیام
که کارگردانی سینما بود و تجربهای که در گذشته در زمینه انیمیشن داشتم، ترجیح دادم
چنینکاری را برای گروه خانواده شبکه دو سیما تولید کنم.
در حالحاضر هم در زمینه برنامهای همانند «ماماهوت» فعالیت میکنید؟
بله، در حال حاضر مشغول نوشتن طرحی هستم که در
فرصتی مناسب آن را پیاده میکنم.
روابط موجود در فضای کار سینما را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هرحال در هر کاری روابط وجود دارد و عرصه
سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست، یعنی برخی از گروههایی که تشکیل میشوند و
در حال انجام فعالیتهای سینمایی هستند سعی بر این دارند تا درفیلمنامههای بعدی
از افراد مشخصشده و محدود خودشان استفاده کنند.
اپیزود « کهنه سرباز» تا چه حدی به واقعیت اجتماع امروز نزدیک است؟
درواقع سریال «روزهای بهتر» اپیزود «کهنه سرباز»
یک داستان خیلی معمولی است که هیچ گره خاصی در آن اتفاق نمیافتد؛ بهطوریکه خیلی
از فیلمنامهها به گونهای هستند که خط داستانی آنها بر اساس گرههای ایجاد شده،
موجب نگه داشتن مخاطب پای تلویزیون میشوند و او را برای دیدن گرهگشایی کنجکاو میکند
اما در این مجموعه ما هیچ گره خاصی نداریم؛ درواقع قصه یک بچه مریض را برای مخاطب
به تصویر میکشد که خانوادهاش قصد دارند برای بهبودی، او را به شهرستان ببرند،
خودم بهشخصه خیلی جذب داستانش نشدم؛ به عقیده من، این اتفاق نیست که داستان را
پیش میبرد بلکه لوکیشن زیبایی که در شمال گرفته شد، بازیگران، و تشکیل روابط قشنگ
و عاطفی که بین افراد خانواده وجود دارد
باعث جذب بیننده میشود.
شما به عنوان یک بازیگر و بنا بر اقتضای کاریتان
همیشه در حال سفر هستید، این موضوع باعث اذیت شدن شما نمیشود؟
بهطور حتم گاهی بهخاطر خستگی زیاد راه، در سفرهای
مربوط به شغلم اذیت میشوم؛ اما در مجموع تجربه این گونه سفرها را خیلی دوست دارم
و ازآن لذت میبرم.
درحال حاضر مخاطب تلویزیون کم شده است به نظر شما
ضعف این مورد در چیست؟
به عقیده من، دیدن فیلم خوب حق بیننده است و علت کم
شدن مخاطب تلویزیون را، ضعف فیلمنامه و کارگردان میدانم، با وجود این دو مورد، مخاطب ترجیح میدهد راههای دیگری را
برای دیدن فیلم خوب انتخاب کند.
تا به حال بازی وحضور در کار کودک به شما پیشنهاد
شده است؟
راستش در اوایل فعالیتم در عرصه هنر، خیلی پیشنهاد
کار کودک داشتم؛ اتفاقا در یک برنامهای در زمینه کودک به مدت کوتاهی با ایرج
طهماسب همکاری داشتم ولی به عنوان یک کارگردان و بازیگر، خیلی دغدغه کار کودک را
در خودم نمیبینم اما در مجموع اگر پیشنهادی به عنوان بازیگر در این زمینه داشته
باشم آن را قبول میکنم به دلیل اینکه دوست دارم ژانرهای مختلف را تجربه و به
کارنامه کاریام اضافه کنم.
ایرج طهماسب از پیشکسوتان حوزه برنامه کودک است، تا
چه حدی شاهد وجود چنین افرادی در عرصه هنر هستید و به نظر شما رمز ماندگاری آنها
در چیست؟
افراد متخصصی همچون ایرج طهماسب و… اندک شدند و
رمز ماندگاری این افراد بیشتر به خاطر نوع و قدرت فعالیتشان و وجود گروه منسجمی
است که دارند؛ اما امروزه شاهد چنین چیزی نیستیم؛ اغلب گروهها قدرت کافی برای همکاری با یکدیگر را ندارند.
فکر میکنید دلیل این امر که گروهها قدرت کافی
برای همکاری با یکدیگر را ندارند در چیست؟
به عقیده من، اعتماد و نوع تخصص افراد کم شده است؛
متاسفانه برخی از متخصصان عرصه هنر کمکار یا حتی بیکار هستند و برخی از افراد که
فاقد تخصص لازم هستند کارها را در دست گرفتهاند.
دلیل این امر را ضعف مسئولان میدانید یا عدم تلاش
و پیگیری هنرمندان؟
شاید اگر هنرمندی تلاش نمیکند به این دلیل است که
دلزده شده است. من به عنوان یک بیننده حق دیدن فیلم خوب را دارم؛ بعد از انقلاب رسانه
ملی ایران سیر صعودی خوبی را در پیش گرفت بهطوری که ما در دهه شصت و هفتاد، بهترین دوران تلویزیون را داشتیم؛ اما متاسفانه در
دهه اخیر، عرصه سینما و تلویزیون، اوضاع مناسبی ندارد.
با نگاهی به گذشته درمییابیم که همه اتفاقات
طلایی در یک برههای از زمان رخ داد و پس از آن دیگر تکرار نشد، به نظر شما دلیل
این امر چیست؟
به عقیده من، خیلی چیزها دست به دست هم داده است تا
متاسفانه شاهد چنین اوضاعی در عرصه سینما و تلویزیون باشیم.
شما به عنوان یک بازیگر چه وظیفهای را در مقابل
رسانه و مردم دارید؟
تنها کاری که به عنوان یک بازیگر میتوانم در مقابل
مردمم انجام دهم، این است که در فیلمنامههای ضعیف نقشآفرینی نکنم و در فکر
ساختن یک پروژه خوب باشم.
در یک جمله کلام پایانی خود را بفرمایید؟
ممنونم از شما امیدوارم موفق و پیروز باشید.
شیبا یاقوتی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است