به گزارش صبا، خوشبختانه این روزها خبرهای خوبی از دنیای انیمیشن و تولیدات ایرانی به گوشمان میرسد و برخلاف گذشته حالا انیمیشنهای مختلفی به اکران راه پیدا کردند و توسط مردم نیز دیده میشوند. انیمیشن «امین و اکوان» یکی از آنهاست که در حال حاضر روی پرده سینما رفته اما نکته قابل اعتنا آن است که این اثر توسط یک کارگردان زن ساخته شده و این برای نخستین بار است که یک کارگردان زن به عرصه ساخت انیمیشنهای بلند ورود کرده و توانسته آن را در معرض دیده عموم قرار دهد و اکران کند. با زحل رضوی کارگردان انیمیشن «امین و اکوان» که سابقه خوبی در این حوزه دارد به بهانه ساخت و اکران این انیمیشن به گفتوگو نشستیم و از محتوا، فرم و سختیهای فعالیتش در این عرصه صحبت کردیم.
اول از طرح قصهای که برای انیمیشن «امین و اکوان» در نظر گرفتید شروع کنیم. ظاهراً از یکی از داستانهای آقای آذریزدی و یکی از داستانهای «هزار و یک شب» است. چرا به این سمتوسو رفتید و این دو قصه را انتخاب کردید تا بر مبنای آنها انیمیشنی بسازید؟
البته نمیتوان گفت دو قصه هستند چون آقای آذریزدی درواقع «هزار و یک شب» را بازنویسی کردند. در اصل اثر ایشان بهنوعی اقتباس محسوب میشود و من هم از هر دو قصه الهام گرفتم. اما داستان اصلی یک کار کاملاً جدی برای مخاطب بزرگسال است که با از بین رفتن شخصیت منفی قصه هم تمام میشود و پایانش خشن است. درنتیجه باید متناسب با مخاطب کودک تغییراتی در آن لحاظ میشود و به همین دلیل هم من شخصیتهای جدیدی به آن اضافه کردم و پایان دیگری را هم برایش در نظر گرفتم.
چه دلیلی داشت که به سراغ این قصه رفتید؟
راستش این بهنوعی ادای دین به دوران کودکی خودم بود. وقتی من کمسن بودم تعداد محدودی کتاب برای مطالعه وجود داشت؛ مثل «قصههای خوب برای بچههای خوب». یکی از این قصهها به نام «مرد و نامرد» که نوشته آقای آذریزدی بود از همان زمان در ذهنم ماند و خیلی دوستش داشتم و بعد از شروع فعالیت حرفهای مجدداً آن را خواندم و دیدم میشود با یک بازنویسی در قالب یک انیمیشن به آن پرداخت. ازجمله تغییراتی که در داستان اتفاق افتاد؛ شخصیتهای حیوانی؛ قسمت مربوط به ازدواج، کاراکتر آهنگر و بزاز و… بود که خودم به داستان اضافه کردم و در نسخه اولیه نبود.
باتوجه به اینکه تعداد انیمیشنهایی که به اکران رسیدهاند طی سالهای اخیر بیشتر شده است؛ باید گفت نکتهای در بسیاری از آنها مشترک بوده و آن الهام گرفتن از داستانهای کهن ایرانی است. آیا دلیل اینکه شما و برخی همکارانتان به سمت این داستانها میروید وجوه فانتزی بیشتری است که در این آثار دیده میشود یا اساساً در بخش فیلمنامههای انیمیشن ضعیف هستیم و ناگزیر به سمت این آثار کشیده میشویم؟
من اینطور فکر نمیکنم. البته نمیخواهم کار خودم را با انیمیشن دیگری مقایسه کنم اما من خودم را در این عرصه خیلی توانمند میبینم که بتوانم یک فیلمنامه اورجینال بنویسم و غالباً هم این کار را میکنم. در سریالهایی هم که کار کردم ازجمله «کلاغها» و «دشت تمشک» قصه همه قسمتها (بهجز یک قسمت که اقتباسی بود) اورجینال هستند. اگرچه من عقیده دارم بعضی رویدادها و کاراکترهای قدیمی ما هستند که باید در این حوزه حفظ شوند و فقط نیاز به خلق مجدد و بازپروری دارند؛ مثل کاراکتر عمونوروز یا شب یلدا. چون واقعاً بچهها به این مضامین نیاز دارند. در حال حاضر بیشترین خوراک تصویری که عاید بچههای ما میشود؛ بابانوئل و داستانهای مربوط به آن میشود. البته نمیتوان آنها را از تماشای این برنامهها منع کرد اما باید در کنارش داستانهای مربوط به سرزمین و فرهنگ خودشان را هم ببینند.
ما در سینمای رئال داستانی در این سالها کارگردانهای خانم زیادی داشتیم که توانستند آثار جریانساز خلق کنند اما در سینمای انیمیشن فکر میکنم شما اولین خانمی هستید که انیمیشنی را روی پرده سینما بردید.
بله، من اولین خانم در این عرصه هستم و این کار بسیار دشواری بود و هست. ضمن اینکه؛ این فیلم یک اثر مستقل است و سختیهای خاص این مسیر را هم داشت. وقتی میخواهید برای جذب سرمایه اقدام کنید آنقدر مانع بر سر راه وجود دارد که بعضی مواقع فکر میکنید این راه کاملاً مسدود است. در همین زمینه خانمهای زیادی را داریم که با فیلمهای کوتاه انیمیشن به جشنوارههای جهانی رفتند و حتی جوایز متعددی هم دریافت کردند اما نتوانستند وارد حوزه فیلم بلند شوند. چون واقعاً کار سادهای نبوده و یک روند فرسایشی است.
باتوجه به این نکته که خودتان هم اشاره کردید یعنی مستقل بودن انیمیشن «امین و اکوان»، در این سالها جذب سرمایه در بخش خصوصی به چه صورت بوده است و به نظرتان چقدر از بودجهای که هزینه شده از طریق اکران بازخواهد گشت؟
بعید میدانم که کل سرمایه برگردد. چون متأسفانه پخشکننده موفق نشد برای اکران هیچ یک از سرگروهها را مجاب کند و درنتیجه فیلم بدون سرگروه؛ در بخش آزاد اکران شد. موفقیت این فیلم خیلی منوط به همکاری آموزش و پرورش است و البته تا این لحظه هم خیلی از این کار حمایت کردهاند. چراکه اگر این اتفاق نیفتد طبیعتاً بازگشت سرمایه هم نخواهیم داشت.
یکی از نکات مهم درخصوص انیمیشنها مسئله موسیقی و در اصل موزیکال کردن آثار است. به نظر شما این موضوع چقدر میتواند در جذب مخاطب مؤثر باشد؟
یکی از تخصصهای من اساساً ساخت موسیقی برای کودکان است. در سالهای گذشته به هر حال محدودیتها در این زمینه بیشتر بود اما بهمرور شرایط در این زمینه بازتر شد. چون مخاطب کودک مثل بزرگسالان نمیتواند بنشیند و کل داستان را بهشکلی مستمر دنبال کند و موسیقی یک فاصله در ذهن مخاطب خردسال به وجود میآورد که باعث میشود بعد از یک توقف کوتاه مجدداً به داستان برگردد. درواقع موسیقی یک وسیله تمرکز است که باعث میشود کودک دوباره پیگیر قصه شود در غیر این صورت روند ماجرا را گم میکند.
حال و هوای کلی این اثر تا حدودی یادآور فضای کارهایی مثل «شکرستان» و سریال «پوریای ولی» است، این شباهت فرمی کارها تعمدی بوده یا اتفاقی پیش آمده است؟
درخصوص «شکرستان» که باید بگویم بیشتر بهخاطر فضاسازی کار است که به هر حال به ایران قدیم ارجاع داده میشود. خانههایی با پنجرههای رنگی و نشانههایی از این دست و برخی وجوه بصری و معماری آثار را به هم شبیه میکند. مسئله اشتراکات میان کاراکترها هم بیشتر به بودجه محدود این پروژهها برمیگردد؛ چون ما محدودیتهای زیادی در تولید داشتیم درنتیجه از خیلی بخشها چشمپوشی کردیم. در پروژههای انیمیشن خارجی یک گروه سیصدنفره و با تجهیزات کامل در تولید مشارکت دارند و طبیعی است که نتیجه کار هم متفاوت خواهد بود.
در حال حاضر مشغول کار جدیدی هستید؟
فعلاً نه. چون خیلی برایم مهم است که اول از همه ببینم چه بازخوردی از مخاطبانم دریافت میکنم تا قدم بعدی را براساس آن بردارم. البته این کار تا الان در جشنوارهای در جمهوری چک هم به نمایش درآمده و واکنشهای مثبتی از مخاطبان کودک دریافت کرده است. راستش خودم هم فکر نمیکردم که این بچهها انیمیشنی را که زبانش هم برایشان بیگانه است دوست داشته باشند و بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. البته برایشان دوبله همزمان میشد و طیف سنیشان هم بین ۷ تا ۱۲سال بود. میخواهم بگویم که چنین فضاهایی احتمالاً برای خود ما که ایرانی هستیم و با آثار کهن سرزمینمان آشنا هستیم یادآور کارهای دیگر است اما برای مردمان دیگر خیلی تازگی و جذابیت دارد. اما به هر ترتیب من دوست دارم دفعه بعد که مخاطب کار جدیدی از من میبیند احساس کند به تماشای اثر بهتری نشسته است و در همین راستا میتوانم یک قولی به مخاطبان بدهم که هر وقت اسم من را در هر کاری دیدند بدانند که آن کار پایانش خوش است و قطعاً تلاش خواهم کرد که فضای شاد و بانشاطی را به نمایش بگذارم.