رسول نجفیان بازیگر و نویسنده در گفتوگو با «صبا» درباره
لزوم برگزاری نمایشگاه مطبوعات وتاثیرات آن گفت: در این خصوص باید پایهایتر صحبت
کنیم، جامعهای که سواد و در نتیجه معرفت در آن رونق داشته باشد، بهواقع جامعهای
است که همه چیز آن درست خواهد شد. وضع اجتماعی، جرم و جنایت، بزهکاری و… ملاکی
برای میزان آگاهی و فرهنگ آن جامعه است. هر جامعهای که آگاهی داشته باشد و دور از
جهالت و نادانی باشد، جامعه آرامی است و اتفاقا این ماجرا مربوط به این نیست که
این جامعه ثروتمند باشد و نفت داشته یا بر عکس هیچ نداشته باشد؛ ثابت شده است
جوامعی که رفاه اجتماعی و فرهنگ بالا دارند نیز از آرامش برخوردارند، بنابراین
جوامعی که این موارد در آنها وجود ندارد، دچار مشکل هستند.
نجفیان از شکلگیری فرهنگ گفت و افزود: به سراغ این مسئله
برویم که فرهنگ از کجا شکل گرفته است، فرهنگ از خانواده که کوچکترین شکل یک
اجتماع است تا جوامع و شهرها شکل میگیرد؛ همانطور که ما همیشه به فکر تن و بدن
بچهها، سلامت و تمیزی، آنها هستیم و امکان ندارد هیچگاه به نظافت کودک رسیدگی
نکنیم به همین اندازه باید به مسئله کتابخوانی و فرهنگ اهمیت بدهیم. من خیلی متاسف
میشوم که نظافت را واجب میدانیم (که البته بهدرستی واجب است) اما پاکیزگی
فرهنگی هنوز برایمان وجهی پیدا نکرده است؛ کتابخوانی یکی از استحمامهای فرهنگی
است. من بدین جهت اسم از استحمام میآورم که امکان ندارد شما در هیچ جای دنیا کسی
را بیابید که نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد.
او ادامه داد: استحمام فرهنگی آنقدر ضرورت دارد که جامعه
باید از دوران کودکی و خردسالی با فرهنگ
کتابخوانی آمیخته شود؛ این فرهنگ باید طوری مدیریت شود که گویی به گونه درستی
انجام شده و عمیق بوده است؛ در نتیجه طبیعی است که یکی از ستونهای این اتفاق،
نمایشگاه کتاب، ارزان بودن کتاب و در دسترس بودن آن است و من از اصطلاح اعتیاد
صحبت میکنم و میگویم معتاد کردن کودک به مطالعه، اعتیاد بسیار خوبی است. من
بسیار خوشحالم که خودم در هفته دو یا سه کتاب را میخوانم، اگر شب کتابی در دسترس
نباشد یا فراموش کرده باشم، نمیتوانم بخوابم و این را بدون شعار و بزرگنمایی میگویم.
هیچ وقت هم به فرزندانم نگفتهام که مطالعه کنند، بلکه خودشان دیدهاند و عادت
کردهاند، این نتیجه همان اقداماتی است که راجع به آن صحبت کردیم.
رسول نجفیان بعد از صحبت درباره مطالعه و فرهنگ کتابخوانی
بیان کرد: پا به پای این قضیه، مقولهای وجود دارد که به فرهنگ رونق میدهد و آن
هم مطبوعات است. یعنی رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری که هماکنون بهعنوان
مطبوعات از آن یاد میکنیم، تا شنیداری و دیداری باید مکمل فرهنگ مطالعه و کتابخوانی
باشند که چه در وجه تولیدات هنری و چه در وجه تولیدات مقالهای و وجوه دیگر، باید
آنقدر مدیریت وجود داشته باشد که حتی با دیدن یک تکه روزنامه هم برای خواندن آن
راغب باشیم.
او خاطرنشان کرد: من هرگاه در جایی بهصورت اتفاقی تکهای
روزنامه میدیدم، آن را برداشته و میخواندم و اگر در قسمتی از آن نکته جالبی وجود
داشت، بسیار استقبال میکردم. مطبوعات باید از این قضیه حمایت کنند که نیاز به
استحمام فرهنگی داریم، کتاب و مطبوعات، نویسندگان، هنرمندان و مدیریتهای فرهنگی
یک جامعه تمیزی روح و روان را خواهند ساخت. در سفری که به پاکستان داشتم یکی از
دانشمندان میگفت: اینکه بگوییم ایرانیان نفت دارند و خیلی خوشبختند، درست نیست،
این چاههای نفت روزی تمام میشوند، اما حافظ، مولانا، انوری، فردوسی، بایزید
بسطامی، عطار و… ثروتهای معنوی شما هستند. اینها همان حمامهای فرهنگی هستند
که با استحمام در آنها، فرزندانمان با فرهنگ بار میآیند، در نتیجه جنگ در دنیا تمام
خواهد شد و کینهها از بین خواهد رفت. عواملی که باعث رونق این امور میشود، کتاب،
مطبوعات و نمایشگاه هستند، هر چهقدر هم رسانههای مکتوب منتشر شوند باز هم کم
است.
رسول نجفیان به ارتباط و تعامل رادیو وتلویزیون و مطبوعات
اشاره کرد و گفت: میگویند دیگر کسی تلویزیون نمیبیند و مردم سریالهای ترکی را
تماشا میکنند، بله؛ تعارف که نداریم، در حال حاضر اکثر مردم دارای ماهواره هستند
و البته اشکالی ندارد، روزهای اول همیشه همینطور است، همه چیز تداخل پیدا میکند،
اما مانند آب چشمه است، گلآلودگی آن موقت است، البته قربانی هم میدهد اما بعد
صاف و زلال میشود؛ هر نوع رسانهای که در فرهنگ و معنویت بدمد، برنده است و آن
جامعه برجسته خواهد بود؛ در جامعه ما باید تا جای ممکن از فردوسی، مولانا و…
صحبت کرد. باید از این افراد حرف زد. ما ملت با فرهنگی هستیم که برای دنیا حرف
داریم؛ ملت ما ملتی کهنسال و بهمثابه آن پیری است که مریدان فراوان دارد. من متاسف
میشوم که در گوشه و کنار بعضی صحبتها را مبنی بر خوب نبودن بزرگانی چون حافظ و
مولانا میشنوم.
نجفیان خاطرهای از دوران کودکی خود بازگو کرده و گفت:
خاطرم هست دانشآموز کلاس سوم دبستان بودم، پول زیادی نداشتم کیهان بچهها را که
هفتهای یکمرتبه چاپ میشد، بخرم، پسر فراش مدرسه کیهانبچههای کهنه را کرایه میداد،
من آنها را کرایه میکردم و یک ساعته هر چهارنسخه را میخواندم، و دوباره تعداد
دیگری را کرایه میکردم. اولین کتابی که من خواندم در سن ۱۵ سالگی «سگ ولگرد»
نوشته چخوف بود. در نتیجه از آن زمان عادت کردم و دوست دارم که همیشه مطالعه داشته
باشم. در خلوت و تنگناهای مالی هم من دست از کتاب خواندن و مطالعه برنداشتم.
او در پایان تاکید کرد: فکر نکنیم اینترنت تکنولوژی بدی
است، نه اینطور نیست، موارد بسیار خوب هم در آن یافت میشود؛ اگر تمام اینها به
استحمام فرهنگی تبدیل شوند، نمایشگاه مطبوعات و فرهنگ و امثال آن روح ما را نیز
صیقل خواهند داد.
لی لا سلمانی