داود خیام متولد ۱۳۶۲ در
مشهد است. او مدرک کارشناسی کارگردانی سینما از دانشگاه سوره دارد و کارگردانی و
نویسندگی آثار کوتاه «آکواریوم»، «راههای فرعی» و «چله» را بر عهده داشته است.
فیلم سینمایی «ماحی» اولین تجربه او در سینمای بلند است. تندیس بهترین فیلم
داستانی از چهارمین جشنواره فیلم مستقل خورشید، تندیس بهترین فیلم داستانی و
بهترین کارگردانی برای فیلم «چله» از سیودومین جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه
تهران و جایزه ویژه هیاتداوران برای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از نخستین
جشنواره فیلم موج کیش، بخشی از جوایز اوست.او یکی از پنج داور سیوسومین جشنواره فیلمکوتاه تهران بود و فیلم «ماحی»
اولین تجربه ساخت فیلم سینمایی او بود.
نظر شما در
مورد جشنواره فیلمکوتاه تهران چیست آیا این جشنواره توانسته است جوابگوی
فیلمسازان کوتاه باشد؟
به نظر من
نگاه جشنواره فیلمکوتاه تهران به سینما خیلی جدیتر از جشنواره فیلم فجر است، چون
فیلمکوتاه از حواشی بسیار دور بوده و شرکتکنندگانش کسانی هستند که ایدههای خود
را با تمام اعتقادشان جلوی دوربین میآورند، به این جهت که مرزبندی برای فیلمکوتاه
منطقیتر است و کارگردان را از سانسور دور میکند.
در کشورهای ما
جشنوارهای بسیاری با موضوع فیلمکوتاه برگزار میشود، اما بعد از مدتی با تغییر
مدیریتها در آن سازمان برگزارکننده یا کمبود بودجه، آن جشنواره دیگر برگزار نمیشود
و عمرش به همان یکی، دو سال ختم میشود، همی امر سبب شده بیشتر جشنوارههای ما یک
دورهمی باشند و کمتر به سطح جشنواره و ماندگاریاش فکر کنند. به نظر شما علت آن
چیست؟
ما در برگزاری
جشنوارها اشتباهات زیادی داشتهایم. هیچ جای دنیا دبیر جشنواره هر سال عوض نمیشود.
چرا همیشه قصد داریم همه چیز را از صفر شروع کنیم، این مشکل کلان مدیریتی است و
لزوما در جشنوارههای فیلمکوتاه، فجر و… دیده نمیشود. بنده تمام فیلمهایم را
با بخش خصوصی کار کردهام. به این دلیل که بخش خصوصی دست مرا باز میگذارد. ما
باید بگذاریم مدیران، فیلمسازان و دیگر عوامل سینما بهمرور و در طی سالیان همدیگر
را بشناسند. برای مثال چند جشنواره بزرگ دنیا بالای ۱۰ تا ۱۵ سال است که دبیرهایشان
را عوض نکردهاند یا فلان مسئول جشنواره برلین سالهاست در جای خودش قرار دارد و
فلان فیلمساز ما را میشناسد، پس با رصد فیلمهای او و رشد احتمالیاش میتواند
فیلمساز ایرانی را بهتر به جشنواره برلین معرفی کند، اما این رویه در جشنوارههای
ما وجود ندارد.
چگونه میشود
فیلمسازان خوب را در عرصه فیلمکوتاه شناسایی کرد و روی آنها سرمایهگذاری کرد؟
فاصله داشتن فیلمکوتاه
از نگاههای ایدئولوژیک باعث شده با اندیشههای شفافتری از سوی جوانانی که در این
حوزه فعالیت میکنند آشنا شویم. در نتیجه این امر، حامیان جدی سینما میتوانند
استعدادهای جوان را از بین فعالان عرصه فیلمکوتاه کشف و شناسایی کنند.
شما فیلمساز
کوتاهی هستید که چندین جایزه هم در این زمینه گرفتهاید و در دوره جشنواره فیلمکوتاه
تهران بهعنوان داور حضور داشتهاید، از نظر شما آیا ساخت فیلمکوتاه میتواند پلهای
برای ساخت فیلم بلند باشد؟
فیلمکوتاه
ساختن در سینمای ایران بهدرستی تعریف نشده و به همین خاطر از پشتوانه خوبی
برخوردار نیست. اگرچه آخرین کار من یک اثر بلند سینمایی بوده اما همچنان دوست دارم
فیلمکوتاه کار کنم و اعتقادی به اینکه بعد از فیلم بلند دیگر سراغ کار کوتاه
نروم، ندارم.
البته کارگردانان
بسیاری هم هستند که بعد از موفق شدن در حوزه فیلمکوتاه، شروع به ساخت فیلم بلند
میکنند و دیگر سراغ فیلمکوتاه نمیروند، علت آن چیست؟
شاید ظاهرا
فکر کنید این افراد به فیلمکوتاه پشت کردهاند اما این طور نیست. در درجه اول
انگیزه هر کارگردانی برای تولید فیلم سرمایه است و در حال حاضر سرمایهگذاران برای
فیلم بلند راحتتر از فیلمکوتاه قدم برمیدارند.
متاسفانه این مسئله
ریشهدار است و اگر از بنیان به آن بپردازیم به این نتیجه میرسیم که ارزش فیلم
کوتاه میان مردم ایران جا نیفتاده است و دلیلش هم کاملا فرهنگی است. بهعنوان مثال
سینمادوستان ما قطعا فیلمکوتاههای رومن پولانسکی را دیدهاند اما آیا کسی میداند
اصغر فرهادی چه فیلمهای کوتاهی ساخته است؟ یا مثلا در رابطه با آثار عباس
کیارستمی باید گفت متاسفانه اگر مسئله بیماری و اتفاقات بعد از آن نبود این
کنجکاوی برای شناختن کیارستمی هرگز در اذهان شکل نمیگرفت.
سینمای ایران
به واسطه اصغر فرهادی که یکی از فیلمسازان عضو انجمن سینمای جوانان ایران در دفتر
خمین بود، توانست اسکار فیلم بلند را بگیرد. آیا این اتفاق خوب میتواند در فیلمکوتاه
هم رخ دهد و یک فیلمکوتاه هم جایزه آکادمیک اسکار را بگیرد؟
چراکه نه!؟
اصلا چه کسی فکر میکرد اصغر فرهادی جایزه اسکار بگیرد! در کشور ما یک هنرمند
همیشه کار هنری خود را انجام میدهد ولی این مدیر فرهنگی است که میتواند به این
هنرمند و خلق هنر او جهت بدهد، جلوی انحراف سینما را بگیرد و جوانان و فیلمسازان
را تشویق به خلق آثار نو و جهانیپسند کند که این جریان خیلی مهم است.
فیلمهای کوتاه
ساخته میشوند و در چندین جشنواره هم شرکت میکنند ولی در همین حد میمانند و در
رسانههای جمعی مثل تلویزیون و سینماها دیده نمیشوند و این میتواند انگیزه
فیلمسازان کوتاه را کم کند، برای دیده شدن فیلمهای کوتاه چه میشودکرد؟
در سالهای
اخیر سینمای «هنر و تجربه» فرصت مناسبی را برای دیده شدن فیلمهای کوتاه فراهم
کرده اما این کاقی نیست، چون در بحث اقتصادی تاثیری ندارد و صرفا از جنبه فرهنگی و
معرفی فیلم حائز اهمیت است. من معتقدم کارگردانان این بخش و جشنواره فیلمکوتاه
تهران نیاز به حمایتهای جدیتر دارند تا انگیزه حامیان و سرمایهگذاران را برای
فعالیت در این حوزه بالا ببرند.
مشکلات ساخت فیلمکوتاه
در ایران چیست؟
قصههای زیادی
برای کار کوتاه نوشته شده که همه آنها به دلیل مشکل بودجه امکان تولید پیدا نمیکنند
چون سرمایهگذار خصوصی کم است و ارگانها نیز غالبا سیاستهای خودشان را دارند و
ممکن است برای همه ایدهها و سلیقهها پشتیبان خوبی نباشند و همین موضوع کار را
برای برخی فیلمسازها سختتر میکند.
وقتی قرار به انجام کار خوب باشد فیلمکوتاه و
بلند فرقی ندارد فقط پروسه تولید تغییر میکند چون هرچه برای کار بلند استفاده میکنید
در فیلمکوتاه هم وجود دارد اما آنچه که نیازش در سینمای امروز به شدت احساس میشود
موضوع فیلمنامه و متن خوب است که هم در فیلم بلند و هم کوتاه ایجاد مشکل کرده است.
البته نباید فراموش کرد که این معضل امروز همه دنیاست و معطوف به ایران نمیشود.
شاید همین امر یکی از دلایلی باشد که برای کار کوتاه خوب تبلیغ نمیکنند. چه بسا که
ایدههایی خوب هستند اما به این دلیل که در نگارش به مشکل میخورند جذابیتهای لازم
در یک فیلم کوتاه را در آنها نمیبینیم.
فیلمهای
کوتاه رفتهرفته به سمت فیلمهای نیمهبلند پیش میروند و دیگر کمتر شاهد ساختن فیلمهای
دو تا ۱۰ دقیقهای هستیم و بیشتر فیلمسازهای فیلمکوتاه به سمت ساختن فیلمهایی با
مدت زمان بیست تا سی دقیقه پیش میروند، علت اینگونه فیلمسازی چیست؟
مدت زمان فیلم
از دل فیلمنامه بیرون میآید؛ یعنی ممکن است موضوعی در صدثانیه تعریف شود و موضوعی
دیگر سیدقیقه را طلب کند. به نظر من فیلمکوتاه باید تا مرز ۱۵ تا بیستدقیقه
تمام شود؛ یعنی به سمت فرمالیسم برود. البته در جشنواره امسال زمان غالب فیلمها
از این حد بیشتر بود. به این دلیل که بعضی فیلمسازان کوتاه فکر میکنند مانند فیلم
بلند باید رئالیست و قصهگو باشند و این اشتباه است. به این معنا که میخواهند
مضمون فیلم بلند را در قالب فیلمکوتاه بیان کنند. درنهایت بهلحاظ شکل فیلمکوتاه
در جشنواره امسال فیلمهای خوبی را دیدم.
در سال گذشته فیلمهای
کوتاه بسیاری در جشنوارههای جهانی موفق شدند، نظر شما در مورد این موفقیتها چیست؟
آیا این فیلمها توانستهاند سینمای کوتاه ایران را به دنیا معرفی کنند؟
امسال واقعا
در دنیا عالی بودیم و از داشتن جوانان خوشفکر فیلمکوتاهی حالمان خوب است. فکر میکنم
فیلمکوتاه یک جهش چندین ساله را یکباره طی کرد که میتوان از آن بهعنوان فرار به
جلو نام برد. اینها همان جوانانی هستند که ایدههایشان را فکرشده پیش بردند و
امروز در دنیا حرفی برای گفتن دارند.
در فیلمهای کوتاه
تقریبا همه حوزهها، از کارگردانی گرفته تا تدوین و فیلمبرداری و…. جوایز میگیرند
ولی برای رکن اصلی فیلمکوتاه که بازیگران آن هستند، هیچ جایزهای در نظر گرفته
نشده است، علت آن چیست و نظر شما در این زمینه چیست؟
به نکته خوبی
اشاره کردید، این موضوع میتواند ضعف جشنوارهها باشد که به آن توجه نکردهاند.
خوشبختانه سالهای
اخیر در حوزه بازی رشد قابل توجهی داشتیم و فکر میکنم برای بخش بازیگری هم اگر
تندیسی طراحی شود خیلی خوب است چون همین باعث میشود فیلمسازان بلندی که بیننده
آثار کوتاه هستند، بازیگران را مورد قضاوت و ارزیابی قرار داده و در سینمای بلند
از آنها استفاده کنند
داوود خیام
There are no comments yet