مایکل بیکارگردان بزرگی است؛ نمیتوان منکر این مسئله شد. فیلمهای
او به معنای واقعی سرگرمکننده و به اصطلاح خوراک پاپکورن خوردن و فیلم دیدن
هستند. مایکل بی استادانه فیلمهایش را میسازد ولی نه مثل یک استاد با معلومات
بالا و دانش فراوان که بتوان از آن هنر یا علم آموخت، بلکه مثل استادی شاداب و
باحال که میتوان رویش حساب باز کرد که کلاسش خوش میگذرد ولو اینکه چیز خاصی از
آن کلاس یاد نگیرید. شاید فقط یکی دو دیالوگ یا یک سکانس از لحظات کلاس تفریحی در
ذهنتان باقی بماند و بس. با سری فیلمهای رباتهای مبدل هم همینگونه باید برخورد
کرد. اگر با عشق و علاقه به هنر و سینما به سمت چنین فیلمی آمدهاید، میتوان گفت
که مشکل از شماست نه از عوامل فیلم! مایکل بی و یاران پشتصحنهاش هیچگاه ادعا
نکردند که فیلمی با بار هنری و صحنههای جاویدان و بهاصطلاح اسکاری برای سینما میسازند.
سر منشأ این روباتهای مبدل صرفا چند اکشن فیگور (همان آدم اسباب بازی) است که
شرکتی موسوم به هازبرو آنها را تولید میکند. آیا واقعا باید از چند اکشن فیگور
که حالا بر ابعاد پرده نقرهای سینما جانی تازه گرفتهاند و هیبتی غولآسا به آنها
داده شده انتظاری بیشتر از اثری صرفا سرگرمکننده داشت؟
داستان در این سری فیلمها از شماره نخست تا به آخرین قسمت
آن که با نام شوالیه تاریکی به اکران درآمده عملا مفهوم خاصی ندارد. نبرد دو جبهه
خیر و شر که بین دو دسته روبات بهنام آتوباتها و دسپتیکانهاست در همه این فیلمها
تکرار و تکرار شده است. تفاوت هر فیلم با نسخه قبلی در بزرگتر بودن ابعاد جنگ و
همچنین تعداد بیشتر کاراکترهای روباتیک فیلم بوده است. اینکه بازیگران انسان فیلم
هم هرازگاهی در فیلم عوض میشوند یا کلا حذف میشوند اصلا مهم نیست. چرا که برخلاف
میل کارگردان این آدمهای فیلم بیشتر شبیه آدمک اسباب بازی هستند تا روباتهای عظیمالجثه
صحنههای نبرد. مارک والبرگ و آنتونی هاپکینز دو بازیگر خوب سینمای هالیوود هستند.
هر دو هم در آخرین فیلم روباتهای مبدل نقشآفرینی کردهاند. اینکه استاد هاپکینز
به چه علت در چنین فیلمی بازی میکند به ما ربطی ندارد ولی نشان میدهد که استودیو
حاضر است چنان خرج فیلم کند تا بزرگی مثل او را وارد دنیای سینماییاش کند. دیگر
بازیگران فیلم که کاملا تصنعی بازی میکنند و توگویی برای اولینبار است که دوربین
را دیدهاند. بازیگران نامآشنا با خیرهشدن احمقانه و با حالتی گیج و منگ به پردههای
سبز اطرافشان، از پایه هنر بازیگری را زیر سوال بردهاند.
صفرهای منتقدان و صفرهای فروش میلیاردی
صحبت از بودجه سینمایی این سری فیلم شد. بودجههای هنگفت
روباتهای مبدل با وجود نقدهای دائما منفی نشانگر یک چیز است. فروش زیاد هرباره
فیلم و خندیدن کارگردان به ریش منتقدان. به یاد ندارم مجله یا روزنامه معتبر
سینمایی از هیچکدام از فیلمهای «روباتهای مبدل» تعریف کرده باشد ولی از آن سو
این را هم بهخاطر نمیآورم که هیچکدام از فیلمها تاکنون سوددهی کلانی برای
استودیو نداشته باشند. ممکن است بگویید اوضاع با این فیلم آخری فرق کرده و فروش
نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلاری فیلم بسیار کمتر از چهار نسخه قبلی است. بهخصوص که
بودجه فیلم کماکان بسیار بالاست و نزدیک به ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار برآورد شده
است. قانون نانوشتهای هم در هالیوود وجود دارد که تا فیلمی سهبرابر بودجه فروش
نکند عملا به سوددهی واقعی نمیرسد. حالا باید گفت که قسمت آخر روباتهای مبدل یک
شکست تمامعیار محسوب میشود؟ جواب ساده و کوتاه ولی با کمی توضیح است: مسلما خیر!
درست است که فیلم «آخرین شوالیه» فروشی که استودیو انتظار میکشید را به ارمغان
نیاورد اما باید به یاد داشته باشیم سری روباتهای مبدل یک برند است. با هربار
اکران این فیلم در دنیا اسباب بازیها و اکشن فیگورها و بسیاری وسایل دیگر از آن
به بازار عرضه میشوند. اسباب بازیهایی که قیمت کمی هم نسبت به سایر محصولات همردهشان
ندارند و فروش همین وسایل جانبی باعث سوددهی کلان استودیو و شرکت فیلمسازی میشود.
بهطوری که در نیمههای اکران نسبتا ناموفق فیلم پنجم یونیورسال خبر از ساخت اسپین
آفی براساس دنیای ترانسفورمرز داد. فیلمی با محوریت شخصیت بامبل بیکه تاکنون در
این ۵ فیلم یکی از رباتهای گروه خیر ماجرا بوده و بهنوعی قهرمان داستان است.
تصاویر شلوغ برای فرار از دروغ
روباتهای مبدل در قسمت جدید کار جدیدی هم نمیکنند. اگر
تریلرها و تبلیغات فیلم را دیدید و منتظر یک تغییر شگرف در روند داستان هستید باید
خدمتتان عرض شود که احتمال قریب به یقین ناامید میشوید. تریلرهای فیلم روباتهای مبدل
با ظاهری گولزننده پیش از اکران خبر از یک فیلم جدید با روند داستانی تاریک و
بزرگانهتری میدادند. قرار بود اپتیموس پرایم شخصیت اصلی این سری فیلمها بر علیه
دوستان خود بشورد و تبدیل به نقش منفی ماجرا شود. قرار بود طرفداران و غیرطرفداران
از تغییر جهت دادن رباتی به این قدرتمندی بترسند و استرس غلبه بر او را داشته
باشند. ولی تمامی این صحنهها در طی سکانسهایی کوتاه که جمعا به ۱۰ دقیقه هم نمیرسد
حلوفصل میشود. روباتهای مبدل اینبار تکراریتر از همیشه بهنظر میرسند ولی
تکرار آنها هم باز جذابیتهای خودش را دارد! جذابیتهای بصری!
جلوههای ویژه فیلم حرف اول و آخر را در دنیای سینمای امروز
میزند. بهتر است هر فیلمی را که تا به امروز دیدهاید و از دیدن صحنههای سینماتیک
آن که توام با کامیپوتر و جلوههای ویژه بسیار هیجانانگیز بوده، فراموش کنید.
مایکل بی همانطور که گفته شد هیچ که بلد نباشد در این یک زمینه استاد است و چنان
از صحنههای CGI برای طرفداران فیلم میسازد که تمامی قهرمانان دنیاهای
ابرقهرمانانه مارول و دیسی جلویش سر خم میکنند. همین تعدد صحنههای انفجار و
جلوههای ویژه در فیلم پنجم گاها باعث دلزدگی مخاطب میشود. بهترین حالتی که میتوان
برای توصیف سکانسهای این چنینی در فیلم جدید روباتهای مبدل بیان کرد شیرین کاریهای
بیش از حد آن است. جلوههای ویژه زیادند، فیلم مثل باقلوای بسیار شیرینی میماند
که از شدت مزه آن نمیتوانید همهاش را بخورید و هضم کنید. به نظر میرسد مایکل
بی، خودش هم فهمیده که دنیای این روباتها لااقل در این سری که او میسازد به سر
رسیده و تنها برگ برندهای که توانسته از خود رو کند، تمسک به ساخت چنین سکانسهای
عظیم با گرافیک بالایی بوده است. این صحنهها قطعا برای طرفداران پروپا قرص این
سری فیلمها بسیار خوشایند است ولی مخاطب عادی سینما را همانطور که گفته شد فراری
میدهد.
کارگردان اهمیتی نمیدهد که شما جذب داستان شدهاید یا نه، بلکه
تنها قصد دارد با تصاویر شلوغ حواس شما را پرت کند تا گافهای داستانی و سوتیهای سینمایی
فیلم را از چشم خود پنهان کنید. باید اعتراف کنم که در این کار موفقیتآمیز عمل
کرده و مخاطب را واقعا جذب این صحنهها میکند. البته بدون هیچ پیشزمینه داستانی
قوی و بهیاد ماندنی. روباتها در فیلم جدید حالا بیهویتتر از قبل هستند و فقط بزرگتر
و مهیبتر ساخته میشوند. البته در بین روباتهای غولپیکر، یک آدم آهنی خدمتکار با
صداپیشگی «جیم کارتر» (که در سریال «داون تاون ابی» نقش سرپیشخدمت خانه را داشت) داریم
که از بین بقیه کاراکترهای جدید دلنشینتر است.
حرف آخر
تجربه فیلم پنجم از سری روباتهای مبدل، چیزی است که مدام مابین
مکانها و حتی زمانهای گوناگون جابهجا میشود و آنقدر در به تصویر کشیدن محیطهای
مختلف سنگتمام میگذارد که در پایان فیلم متوجه میشوید امکان ندارد بتوانید تمامی
چیزهایی را که بهتصویر کشیده شده را یکجا به یاد آورید! از جنگهای قرون وسطایی و
نابود شدن اهرام ثلاثه مصر با استفاده از اجرام فضایی بزرگ گرفته تا رفتن به یک سفینه
غرقشده در اعماق آب و جنگیدن در مکانی معلقشده مابین زمین و آسمان، چیزهایی هستند
که از قضا تنها بخشهایی از سکانسپردازیهای فیلم را تشکیل میدهند و در هنگام تماشای
اثر با آنها روبهرو میشوید. سورپرایز بزرگی که برای عاشق سینه چاک ترانسفورمرز
در لحظات آخر فیلم هم گنجانده شده، نوید از ساخت دنبالهای عظیم برای این دسته از
علاقهمندان میدهد. معرفی هرچند کوتاه ولی کاملا حماسی یکی از بزرگترین آنتاگونیستهای
دنیای این روباتها که تا پیش از اکران هیچ سخنی از آن به میان نیامده بود قطعا به
مذاق هوادران خوش خواهد آمد.
از آنجایی که تصمیم مایکل بی از کنارهگیری پروژه این فیلمها
این بار جدی است و مارک والبرگ هم در کنار او خداحافظی خود را نسبت به روباتهای مبدل
اعلام کرده، به نظر میرسد که اکثرا فهمیدند که فیلمهای روباتهای مبدل نیازمند
یک خط داستانی جدید هستند. خطی که همانطور که گفته شد قرار است با ساخت اسپین آفهایی
پیرامون مجموعه آینده این سری را رقم بزند بلکه اثری از هویت و محتوا هم در کنار
این زرقوبرق درخشان دیده شود.
آرش پارساپور
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است