مهم‌ترین خصوصیت چگینی اهمیتش به آراستگی ظاهر بود | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۲
میثم رشیدی‌مهرآبادی:

مهم‌ترین خصوصیت چگینی اهمیتش به آراستگی ظاهر بود

مهم‌ترین خصوصیاتی که استاد چگینی را در نگاه من برجسته کرد، اهمیت دادنش به آراستگی ظاهر بود؛ آن هم در اواخر دهه 50 و اولین سال دهه 60 که خوش‌تیپی امری ناپسند به شمار می‌آمد

میثم رشیدی‌مهرآبادی اولین کتابش را سال
۸۲ و در ۲۳ سالگی درباره شهید سید‌اسداله لاجوردی برای مرکز اسناد انقلاب نوشت و پس
از آن چند عنوان دیگر با محوریت انقلاب و دفاع مقدس شکل گرفت. او بیشتر از آن‌که به
فکر نوشتن باشد، به خواندن اهمیت می‌داد ولی گاهی حس‌و‌حال نوشتن در درونش می‌جوشید
و به‌قول خودش نمی‌توانست جلویش را بگیرد. کار خبرنگاری را از اواسط دوران دبیرستان
با کلاس‌های خانه روزنامه‌نگاران جوان آغاز کرد و شروع علاقه‌اش به نوشتن از همان سال‌ها
شکل گرفت. روزنامه‌نگاری و خبرنگاری را تا همین امروز ادامه داده است و بی‌شک این حرفه،
تاثیرات زیادی بر نحوه نوشتن و خواندنش داشته است؛ خودش در این‌باره می‌گوید «شاید
قلمم تند و تیزتر شده و دیگر برای خواندن هر کتابی، وقتم را هدر ندهم.» با او
درباره کتاب اخیرش یعنی کتاب «خیابان تبریز؛ زندگی شهید چگینی» گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

چرا بین این همه شهید، زنده‌یاد چگینی را
انتخاب کردید؟

مدیرکل وقت بنیاد شهید قزوین، آقای شهروش
به‌خاطر حساسیت‌هایی که روی دو نفر از شهدای این شهر وجود داشت از من و یکی از دوستانم
جناب انبارداران دعوت کرد که به آن‌جا برویم و قراردادی برای نوشتن کتاب زندگی این
بزرگواران امضا کنیم. قرعه شهید چگینی به‌نام من افتاد و نوشتن کتاب شهید انصاری هم
روزی دوست خوبم شد. آشنایی اولیه ما این‌گونه اتفاق افتاد. سال‌ها از شهادت استاد چگینی
می‌گذشت و خاطرات او در ذهن دوستان و شاگردانش خیلی کمرنگ شده بود. به هر حال با کمک
یکی از دوستان ساکن در قزوین، ضبط خاطرات را شروع کردیم و نهایتا کتاب شکل گرفت. در
این بین مشکلات زیادی پیش رو بود که یکی یکی رفع می‌شد تا این‌که کتاب از سوی بنیاد
شهید به چاپ رسید اما کیفیت بسیار پایینی داشت. این کتاب که اصلا نظر من را جلب نکرده
بود، عاملی شد تا بار دیگر قلمم را بردارم و با گفت‌وگوهای جدیدی که درباره استاد چگینی
گرفته بودیم، کتاب جدیدی بنویسم و با هزینه شخصی چاپش کنم. برای طرح جلد هم سرکار خانم
کمرروستا زحمات زیادی کشید و این بود که کتاب «خیابان تبریز» با وضعیت نسبتا قابل قبولی
به چاپ رسید.

معمولا شهدای برجسته نقاط مشترک شخصیتی
زیادی دارند که داستان زندگی آن‌ها را شبیه هم می‌کند. آیا شهید چگینی موارد متفاوتی
در زندگی داشته است که بشود با توسل به قلم آن‌ها را برجسته و داستان را جذاب‌تر کرد؟
برای ایجاد این‌گونه جذابیت‌های داستانی با چالش‌هایی هم مواجه بودید؟

یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی که استاد چگینی
را در نگاه من برجسته کرد، اهمیت دادنش به آراستگی ظاهر بود؛ آن هم در اواخر دهه
۵۰ و اولین سال دهه ۶۰ که می‌دانیم، خوش‌پوشی و خوش‌تیپی امری ناپسند به شمار می‌آمد
و اساسا پرداختن به ظاهر به‌مثابه عدم پرداختن به باطن تعبیر می‌شد. این معلم فهمیده
با همین روش توانسته بود شاگردان و جوانان زیادی را پای حرف و بحثش بنشاند و با آن‌ها
از قرآن صحبت کند. نکته بعدی در زندگی شهید چگینی، توجه بیش از حد به تربیت فرزندان
و حفظ چهارچوب خانواده بوده است. او در این زمینه هم موفقیت‌های زیادی داشته و روش‌های
جالبی برای تربیت پسرانش اتخاذ می‌کرده که در جای خودش بسیار خواندنی و شنیدنی است.

چرا قالب خاطره را انتخاب کردید؟ آیا از نظر شما
این قالب هنوز برای خوانندگان و به‌ویژه جوانان جذابیت دارد؟

اگر قالب خاطره نگاری با قلم شیوا و روان
همراه باشد، جذابیتش کمتر از قالب‌های دیگر نیست. خاطره نگاری به‌علت این‌که سعی دارد
هیچ موضوع حاشیه‌ای و بی‌ربطی را به اصل زمانه و زندگی شخصیت مورد نظر وارد نکند، می‌تواند
جذاب‌تر باشد و اساسا راحت‌تر و بهتر می‌شود به آن اعتماد کرد. با این حال، به
خاطر وجود حساسیت‌هایی درباره کتاب قبلی من درباره استاد چگینی و همچنین به خاطر حساسیت‌های
خانواده و خصوصا برادر شهید در مورد ریزه‌کاری‌های زندگی او، احساس کردم چاره‌ای جز
خاطره‌نگاری مستند و دقیق ندارم. البته سابقه شغلی‌ من در خبرنگاری و روزنامه‌نگاری
هم باعث شده که قلمم با انواع خاطره‌نگاری و گزارش‌های توصیفی و واقعیت‌نما، سنخیت
بیشتری داشته باشد.

باتوجه به این‌که در تمام دنیا اقتباس
از زندگی بزرگان برای ساخت فیلم‌های سینمایی معمول است، فکر می‌کنید آیا این کتاب ظرفیت
اقتباس برای فیلم‌های سینمایی و یا سریال‌های تلویزیونی را دارد؟

بی‌شک افت‌و‌خیزهای زندگی شهید چگینی که
به‌رغم اهمیت به ظاهر و خانواده، هیچ ابایی از مبارزه نداشت و هیچ وقت کلاس‌هایش را
تعطیل نکرد، تعلیق‌های جالبی را می‌سازد که بهترین بستر برای ساخت فیلم سینمایی یا
مجموعه تلویزیونی است. شهید چگینی حتی در تبعید هم کارش را تعطیل نکرد و با این‌که
به شهر محرومی مثل الیگودرز فرستاده شده بود، عزمش را جزم کرد و شاگردان خوبی را در
آن‌جا پرورش داد. البته وجود پیشنهادهای مسئولیت و مناصب دولتی به او هم می‌تواند بهترین
عامل برای پیشبرد خرده داستان‌ها باشد، چون در همان آموزش و پرورش ماند و حتی اجازه
نداد در انتخابات مجلس، یک پوستر از او را روی دیوار منزل و محل کار مردم بی‌اجازه
بچسبانند. دقت بالای استاد چگینی به نکاتی که گاهی از چشمان ما جا می‌ماند، زندگی‌اش
را جذاب‌تر کرده است. مهم‌ترین بخش زندگی او هم همان سکانس شهادت در مقابل منزل است
که می‌توان با ساخت آن، پرده جدیدی از چهره منافقان را کنار زد.

نگارش اثر شما چقدر طول کشید و تحقیقات
به چه صورت بود؟

تحقیقات به‌صورت میدانی از همان سال ۸۳
شروع شد، در گام اول تلاش کردیم لیستی از دوستان، آشنایان و شاگردان استاد چگینی را
تهیه کنیم که همین کار زمان زیادی برد. بعد از آن گفت‌وگوها شروع شد و از مجموع آن،
کتاب اول نوشته شد و بعد از آن، کتاب «خیابان تبریز» به دنیا آمد.

با توجه به رویدادهای زیادی که در این
اثر بیان شده آیا به نظر شما کتاب قابلیت تغییر پیدا کردن به یک رمان با زبان ادبی‌تر
را دارد؟ اگر پاسختان مثبت است بفرمایید که پس چرا آن را به صورت خاطره نوشته‌اید؟

کتاب «خیابان تبریز» حجم کمی از انبوه خاطراتی
است که دوستان و همراهان شهید به خاطر دارند و توانسته یاد شهید چگینی را از صندوقچه
خاطرات این افراد بیرون بکشد. امیدوارم در آینده بتوانم باز هم بر حجم دانسته‌ها از
شهید چگینی اضافه کنم و اطلاعاتم از او به قدری بالا باشد که بشود درباره‌اش داستان
و رمانی بنویسم. بی‌شک نوشتن یک داستان کوتاه یا رمان، خواسته و ناخواسته به اطلاعات
دقیق و بیشتری نیاز دارد که به محض گردآوری آن، می‌شود بنشینم و رمانی با محوریت شخصیت
این معلم بنویسم.

از چاپ‌های مجدد کتاب‌های قبلیتان چه
خبر؟

جا دارد در این فرصت از کتاب قبلی‌ام،
«حاجی فیروز» هم یادی کنم که حاوی خاطرات رزمنده و دیده‌بان جانباز، حاج‌فیروز احمدی
بود که اواخر سال گذشته چاپ شد و در مدت دو ماه به چاپ چهارم رسید. این کتاب هم بر
پایه خاطراتی از زندگی این شخصیت شکل گرفت و به خاطر افت‌و‌خیزهای زیاد زندگی این رزمنده
مورد اقبال خوانندگان قرار گرفت. نکته مهم در رویکرد خوانندگان به کتاب‌های من، همکاری
و لطف دوستان رسانه‌ای بوده که کمک کرده‌اند تا کتاب‌هایم بهتر دیده و معرفی شوند.
چه دوستان روزنامه‌نگار و چه دوستانی که در خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری مشغول هستند
با لطفشان به حقیر و کتاب‌هایم، بستر مناسبی را برای شناختن محتوای کتاب‌هایم آماده
کرده‌اند.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰