محمدعلی طالبی سال
۱۳۳۷ در تهران متولد شد او دانشآموخته سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران
است و فعالیت هنریاش را از سال ۱۳۵۶ بهعنوان دستیار کارگردان در تلویزیون و کارگردان
فیلمهای مستند آغاز کرده است. فیلمهای او در جشنوارههای جهانی چون برلین، کن جونیور،
شیکاگو، سان دنس، نیویورک، مونترال، تورنتو، توکیو، سیدنی، یونان، آمستردام و لندن…
حضورداشتهاند. فیلم «چکمه» او برنده جایزه گلدنگیت از سیوهفتمین دوره فستیوال سانفرانسیسکو
و جایزه تماشاگران فستیوال وین و جایزه فیل طلای فستیوال هندوستان شده است. فیلم «باد
و مه» در شصتویکمین دوره فستیوال فیلم برلین سال ۲۰۱۱ برنده جایزه سینمای عدالت و
همبستگی شده است. فیلم «تیکتاک» جایزه جشنواره کودکان و نوجوانان شیکاگو در دوازدهمین
دوره را دریافت کرده است؛ او همچنین جایزه فیل نقرهای بهترین کارگردانی را از فستیوال
هندوستان کسب کرده است. فیلم «تو آزادی» موفق به کسب پلاک بهترین فیلم از مرکز بینالمللی
فیلمهای کودکان و نوجوانان شده و همچنین دو جایزه زیتون طلای فستیوال المپیای یونان
را کسب کرده است. فیلم «علفزار» ساخته دیگر طالبی، در سال ۲۰۱۱ برنده فیل طلای بهترین
فیلم از فستیوال کودکان هند شد و دیگر فیلمهای طالبی همچون «کیسه برنج«، «بید و باد»
و «تو آزادی» موفق به دریافت جوایز متعدد بینالمللی از جشنوارههای کودکان و نوجوانان
ایران، اتریش، رَن فرانسه، فرانکفورت، المپیای یونان، هندوستان، بانکوک، ماردل پلاتا
آرژانتین، زلین چک و… شده است. تمام اینها در کنار جوایزی است که در جشنوارههای
داخلی دریافت کرده است. فیلمهای محمدعلی طالبی نگاهی انسانی و عاطفی به زندگی کودکان
و نوجوانان دارد و به نقد چالشهای اجتماعی و تربیتی در این زمینه میپردازد. در
این گفتوگو به بهانه پایان ساخت جدیدترین فیلمش «ویولونیست» نگاهی به کارنامه او
انداختیم و پای صحبتهایش درباره وضعیت سینمای کودک در ایران نشستیم.
شما کارگردانی بودید
که با ساخت فیلمهایی جذاب برای کودکان وارد کار سینما شدید اما در ادامه کارهای خود
بیشتر به سمت ساخت آثاری در مورد مسائل کودکان در جامعه و روشهای تربیت کودکان پرداختید؛
دلیل این تغییر دیدگاه و مسیر فیلمسازی برای شما چه بود؟
همیشه سعی کردم بهعنوان
فیلمسازی اجتماعی نگاهی واقعبینانه به مسئله کودکان در اجتماع داشته باشم و تمام فیلمهایم
به نوعی حامل این دیدگاه است ولی در طول مسیر فیلمسازیام سعی کردم همراه با کودکان
که رشد میکنند، مسائل جدید آنها را نیز نمایش دهم و فیلم اخیرم «ویولونیست» و چند
ساخته دیگری که در دست تولید دارم، بیشتر درباره مشکلات و مسائل جوانان است.
این تغییر دیدگاه
به دلیل این بوده که حس کردید مسائل کودکان بیان شده و حالا نوبت مشکلات جوانان است
یا اینکه شما مخاطب اولیه آثار خود یعنی کودکان دهه ۶۰ را مدنظر داشتهاید که حالا
بزرگ شدهاند و باید مشکلات جدید آنها را در فیلمهایتان بیان کنید؟
مسئله همین است؛ شما
در دورانی مسائل بچهها را میبینید و با لمس این مسائل دربارهشان فیلم میسازید.
حالا بسیاری از این بچهها بزرگ شدهاند، چند نفر از بازیگران فیلمهای من حتی ازدواج
کردهاند و به ما میگویند بیا فیلم دیگری از وضعیت فعلی زندگی ما بساز. بزرگ شدن بچهها
معضلات جدیدی برایشان بههمراه میآورد و مدتی است که علاقهمند شدهام مشکلات این
گروه سنی را به تصویر بکشم. احتمالا تا چند سال آینده فیلمهای بیشتری درباره بچههای
دهه ۶۰ که حالا بزرگ شدهاند در آثارم خواهید دید.
کودکان متولد دهه
۷۰ و ۸۰ هم در جامعه ما هستند و آنها هم با مسائل و مشکلات ویژه خود دست به گریبانند؛
چرا شما در کنار کودکان دهه ۶۰ که مخاطبان اصلی آثارتان بودند، بهسراغ فیلمسازی در
مورد کودکان این دههها نمیروید؟
شاید بهنوعی بتوانم
بگویم که یکی از فعالترین فیلمسازان کودک نوجوان هستم و کموبیش فیلمهای کودک میسازم
اما چند سال است که روی موضوعات نوجوانان متمرکز شدهام و دوست دارم در این فضا کار
کنم که در کارنامه کاری خود هم به تکرار نیفتم. از طرفی میبینم هنرمندان و جوانان
علاقهمندی وجود دارند که در مورد مسائل کودکان فیلم میسازند و امسال هم در جشنواره
کودک چند نمونه خوب آن را دیدیم؛ بنابراین ترجیحم فعلا فیلمسازی درباره جوانان
است.
با وجود پرکاری شما
در عرصه سینمای کودک معمولا بسیاری از فیلمهای شما به اکران عمومی نمیرسند یا اکرانهای
محدودی را به خود میبیند؛ دلیل این مسئله را در چه میدانید؟
اگر منظور از فیلمهای
کودک فیلمهایی مثل «کلاه قرمزی» و «شهر موشها» است که برای تفریح و سرگرمی ساخته
میشوند، این سینما برای من چندان جدی نیست و دوست ندارم، چون این سینما را دنبال
نمیکنم. در یک دوره زمانی هم به دلایل خاصی من فیلم «شهر موشها۱» را ساختم و هرگز
آن نوع سینما مدنظرم نبوده است. این روزها فیلمهایی که برای کودکان میسازند بیشتر
به بهانه کودک است و مسائل کودکان را بیان میکند، مخصوصا در برخورد با خانواده و جامعه
چندان هم به دنبال اینکه فیلمی بسازم تا کودکان با دیدن آن شاد شوند نیستم؛ بهتبع
چنین فیلمهایی هم کمتر اکران میشود، چون اکران این فیلمها سودی برای پخشکنندگان
یا سازندگان آن بههمراه ندارد. در کشورهای دیگر هم نمایش این آثار به شکل سینماتک
یا در اکرانهای محدود انجام میشود ولی بهطورکلی چه در ایران و چه در خارج از کشور
به این مسئله که فیلمهایی مختص مسائل کودکان نمایش داده شود توجه زیادی نمیشود اگر
هم فیلمهایی با این موضوعات نمایش داده میشود بیشتر آنها آثار آمریکایی و با محوریت
خانواده و نه نوجوان است و اصولا سینمایی درباره کودکان، نه مجالی برای اکران دارد
و نه دغدغهای برای نمایش این گونه آثار در میان است.
گویا برای اکران فیلمهایتان
با گروه هنر و تجربه مذاکراتی داشتهاید؛ نتیجه این مذاکرات به چه صورت بوده است؟
دو سال پیش وقتی
فیلم «ویولونیست» را ساختم، آن را در اختیار گروه هنر و تجربه گذاشتم که از آن استقبال
بسیار خوبی بهعمل آمد و در یکی از بخشهای غیررقابتی جشنواره فیلم فجر هم شرکت کرد.
حمایت خوبی از این فیلم شد و هنوز هم این فیلم در گروه هنر و تجربه درحال اکران است.
از نظر من هنر و تجربه به عنوان مثبتترین جریانی که تلاش کرده تا نوعی دیگر از سینما
را به مردم معرفی کند، مشغول فعالیت سازندهای است اما در کنار کارتلهای سینمایی و
برجسازهایی که سینما را در اختیار گرفتند، تا حدی میتواند ایستادگی و مقاومت داشته
باشد. این مردم خود کشور ما و بهخصوص قشرهای دانشجو روشنفکر هستند که باید هنگام اکران
فیلمهای متفاوت با حضورشان در سالنهای سینما از آنها حمایت کنند چون با این کار
از یک جریان فرهنگی در کشور حمایت میکنند. اما وقتی همین اقشار به دیدن فیلمهای طنز
سخیف میروند که هیچ بار فرهنگی و هنریای هم ندارد، باید بدانند که درحال لطمه زدن
به یک جریان اندیشمند در کشور ما هستند.
شما از پیشگامان سینمای
کودک هستید و درطول فعالیت حرفهای خود، انواع فیلمها را در این گونه سینمایی و فراز
و فرودهای آن را دیدهاید. اکنون پس از گذشت این سالها، وضعیت سینمای کودک را چه در
زمینه فیلمهایی که برای کودک ساخته میشود و چه در زمینه فیلمهایی که با موضوع کودک
ساخته میشود، چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من حرکت مثبتی
در سینمای کودک نسبت به دورانی که تولیدات مستمری در سینمای کودک داشتیم انجام نمیگیرد
و این یک جریانی است که دیگر نمیتواند در سینمای کشور یا معادلات اکران ما تاثیرگذار
باشد. این نوع فیلمها بیشتر برای جشنوارهها و خارج از ایران و گاهی با برخی از حمایتها
ساخته میشود. متاسفانه جریانی که زمانی وجود داشت و بسیاری از فیلمسازان خوب ما در
آن فعالیت میکردند، دیگر وجود ندارد و انگیزه هم برای ساخت فیلم در بعضی از مدیران
ما که در واقع متولی اصلی ساخت این آثار هستند پیدا نمیکنید. میدانید که بودجههای
این دست از آثار از بالا میرسند و این انگیزهها در مدیران بالادستی هم نیست که بخواهند
از چنین سینمایی حمایت کنند.
این عدم حمایت و نبود
انگیزه، در آینده چه خطری برای سینمای ما یا برای بچههای ما خواهد داشت؟
خطری ندارد؛ چون مشکل
بچههای ما مسئله سینما نیست.آنچه بچههای ما را تهدید میکند بیکاری والدین یا اعتیاد
برادر و خواهر آنهاست و مشکلات کودکان بسیار مهم تر و برتر از سینماست؛ در واقع
ما محصولی نداریم که بخواهیم آن را به کودکان ارائه دهیم. بعضی فکر میکنند نبود خوراک
فرهنگی مشکل بچههای ما است! درحالیکه مشکلات واقعی بسیار زیربناییتر است و بچهها
کنار این مشکلات با یکسری شعار روبهرو هستند و حرفهایی میشنوند که ربطی به زندگی
مردم ندارد بههمین خاطر اصلا کاری به فیلم و سینما ندارند؛ در یک مجموعه از نابسامانیها
بچهها ترجیح میدهند بهجای فیلم دیدن به خیابان بروند.
به نظر شما سینمای
کودک یا فیلمسازی برای کودک در سینمای ایران در نهایت چه سرنوشتی پیدا میکند؟
طبیعتا حیات این
سینما در سینمای جشنوارهای یا نمایش بهصورت سینماتیک ادامه پیدا خواهد کرد. مگر
ما برای دریاچه ارومیه جز نگریستن به آن و دیدن خشک شدنش چه میتوانیم بکنیم؟ این اتفاقی
است که برای سینمای کودک هم خواهد افتاد و فعلا نمیتوان برای آن کاری کرد.
علی ظهوریراد
There are no comments yet