از پنجم شهریورماه ساعت ۲۱ نمایش «هزار شلاق»
نوشته ناصر حبیبیان، با کارگردانی احسان ملکی به سالن استاد ناظرزادهکرمانی
تماشاخانه ایرانشهر آمده است. مسعود شاکرمی، محمد صدیقیمهر، سعید زارع، داوود معینیکیا
و الهه زحمتی در این نمایش ۵۰ دقیقهای به ایفای نقش میپردازند. این نمایش که در سیوسومین
دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر حضور داشت. این نمایش در این جشنواره موفق شد تندیس
نمایشنامهنویسی، تندیس موسیقی و تقدیر کارگردانی را بهدست آورد. همچنین این
نمایش توانست تندیس جشن بازیگر و موفقترین و موثرترین گروه در عرصه تولید تئاتر
در جشنوارههای ملی و بینالمللی در سال۹۳ را از سوی خانه تئاتر دریافت کند. «هزار
شلاق» نخستین اجرای عمومی خود را در سال۹۴ در تماشاخانه سنگلج تجربه کرد و عنوان
پرمخاطبترین نمایش در سال۹۴ را از آن خود کرد. «هزار شلاق» زندگی اسبی سیصدساله به
نام «کرنگ» را روایت میکند که در طول این تاریخ وفاداری او به صاحبانش زندگی متفاوتی
را برای او رقم میزند. این اثر نمایشی نگاهی دارد به تاریخ معاصر ایران و از زبان
یک اسب با نام «کرنگ» وقایع و اتفاقاتی را که از ابتدا تا انتهای حکومت قاجار در ایران
رخ داده بهتصویر میکشد. بهبهانه اجرای دوباره این نمایش در سالن استاد ناظرزادهکرمانی
با احسان ملکی گفتوگو کردهایم.
همه ما درباره لطفعلیخان، فاجعه کرمان و…
شنیدهایم و در تاریخ درباره این اتفاقها خواندهایم اما هرگز شاهد نمایشی که تا
این اندازه دورههای مختلف را به ما نشان دهد، نبودهایم. چرا ساختن این نوع از
آثار چندان مورد توجه قرار نمیگیرد؟
متاسفانه همیشه در فضای تئاتر بسیار سطحی و گذرا درباره
داستانهای تاریخی صحبت میشود. معمولا این آثار تاثیرگذاری لازم را ندارند و ما
به گفتن مباحثی میپردازیم که همه از آنها مطلع هستند. بهعنوانمثال همه ما
داستان لطفعلیخان را میدانیم اما اینکه چطور این داستان را ارائه دهیم، بسیار
اهمیت دارد. معمولا با شیوههای تکرار شده این داستانها روایت میشوند. درنتیجه
جذابیت جدیدی وجود ندارد. ما تمام تلاش خود را به کار بستیم که روایت این اتفاقهای
تاریخی با شیوهای نوین اتفاق بیفتد. خوشبختانه بازخوردی که از مخاطبان به ما رسیده،
این است که بهعنوان یک کار جدید به این نمایش نگاه شده است.
ویژگی نمایش «هزار شلاق» استفاده از فانتزی
است. در این نمایش میبینیم که اتفاقی تاریخی از دیدگاه کرنگ؛ اسب لطفعلیخان
روایت میشود؛ درباره این نوع روایت و استفاده از فانتزی در نمایش بگویید.
در نخستین مواجههام با نمایشنامه «هزار شلاق» همین نوع
نگاه نویسنده برای من جذاب بود. از سویی دیگر ناصر حبیبیان با قلم توانمند خود
اثری را نوشته است که هم درباره تاریخ و هم برگرفته از تاریخ است. باتوجه به نگاه
تاریخیای که در نمایش جریان دارد، سعی کردیم در شیوه اجرا به تاریخ هنرهای نمایشی
نگاهی داشته باشیم و از آنها الهام بگیریم. درواقع شیوه اجرایی «هزار شلاق» هم
درباره تاریخ نمایش است و هم برگرفته از آن. در نتیجه در هر دو زمینه به فرمی جدید
از فانتزی رسیدهایم. «هزار شلاق» روایت تاریخ دوهزار ساله ایران است. در این نمایش
از مستندات تاریخی تاثیر گرفته شده است اما ما خود را به تاریخ مقید نکرده و سعی کردیم
نوعی معاصرسازی را در این نمایش بهکار ببریم. این نمایش درواقع مواجهه سنت با مدرنیته
است و یک زاویه دید جدید به تاریخ ایران دارد.
البته با این شیوه اجرا، کار پنج بازیگر نمایش
بسیار دشوار بود چون در تمام مدتزمان اجرای نمایش روی صحنه بودند و از سوی دیگر نقشدرنقش
بودن نمایش هم دشواریهای خود را دارد؛ درباره این شیوه اجرایی بگویید.
سعی کردم بازیگرانی را انتخاب کنم که توانایی لازم برای این
نوع اجرای نمایش را داشته باشند. بسیاری از چهرهها که مخاطبان خاص خود را هم
دارند برای حضور در «هزار شلاق» ابراز امیدواری کرده بودند اما من افرادی را
انتخاب کردم که توانایی لازم برای این شیوه بازی را داشته باشند. در بحث بازیها از بازیگران خواستم
تکنیکال بازی کنند، البته از نمایشها و سبک بازیهای ایرانی الهام گرفتم تا «هزار
شلاق» در قالب یک فضای مولتی مدیایی روی صحنه برود. نمایشنامه «هزار شلاق» ۱۲ شخصیت
دارد اما من آن را به پنج بازیگر کاهش دادم. فضایی مینیمال در کل فضای کار وجود
دارد؛ در طراحیلباس، گریم، صحنه، نور و… هم این را در نظر گرفتهایم. این نوع
نگاه با شرایط امروز ما کاملا همخوانی دارد. امروزه تلفنهمراه کاربردهای بسیار
زیادی دارد و ما تمام فعالیتهای روزمره خودمان را با این دستگاه انجام میدهیم.
در تئاتر هم باید به این سمت برویم و بهصورت موجز، مختصر، کوتاه و فشرده حرف خود
را انتقال دهیم و روی مخاطب بیشترین تاثیر را بگذاریم. همچنین از ابتدا قصد داشتم
از تکنیک نمایشهای ایرانی استفاده کنم در نتیجه ۱۲ شخصیت را میان پنج بازیگر
تقسیم کردم و تلاش کردیم از شیوههای مختلف نمایش ایرانی به شیوهای استفاده کنیم
که بازیگران فرصت تعویض نقش را داشته باشند. در طراحیلباس هم به نشانهگذاری
اکتفا کردیم. با یک منتشا، سبیل و… تغییر شخصیتهای نمایش را نشان دادیم. تنها
فصل مشترک پنج بازیگر نمایش این است که تمامشان کرنگ هستند.
در طراحیصحنه با اسبی بزرگ مواجه هستیم که میچرخد
و به فضاهای مختلفی تبدیل میشود. این اسب میتواند هم به نمایش ارجاع داشته باشد
و هم داستانهای اساطیری؛ شما با چه کارکردی این اسب را روی صحنه در نظر گرفتید؟
روحاله امامی؛ طراحصحنه نمایش «هزار شلاق» از دوستان و
همکاران قدیمی من است و آشنایی کامل از یکدیگر داریم. باتوجه به فضایی که در متن
است و اینکه شخصیت محوری نمایش، کرنگ است، از روحاله امامی خواستم دو نکته را در
نظر بگیرد؛ چون قصد دارم از تکنیک نمایشهای ایرانی استفاده کنم، به فضای ایرانی
نیاز دارم و باید صحنه قابلیت چرخیدن داشته باشد. همچنین چون به بحث نقالی هم ورود
میکنیم باید امکاناتی در صحنه وجود داشت که بتوانیم با فضا و پردهای در صحنه
مواجه باشیم که از دل کرنگ بیرون بیاید. امامی این اسب را هنرمندانه طراحی کرد.
این اسب به اسب تروا شباهت دارد که همه اتفاقهای تاریخی از دل اسب روایت میشود.
انگار تمام تاریخ ما در اسب نهفته است که میتوان درباره اسب و نشانهشناسی آن در
فرهنگ ساعتها حرف زد! از سویی دیگر اتفاق بسیار خوبی که در طراحیصحنه ما رخ داد
این بود که سازه کاملا جمع میشود و در یک جعبه یک در دو متر بستهبندی میشود و
میتوان آن را جابهجا کرد بسیار سبک است.
باتوجه به پرتابل بودن طراحیصحنه آیا برنامهای
برای اجرای نمایش «هزار شلاق» در شهرستانهای دیگر هم دارید؟
بله؛ رایزنیهایی با مسئولان هنرهای نمایشی شهرستانهای
رشت، زنجان، کردستان، بیجار و… داشتهایم. ما خواستههای خود را اعلام کردهایم
و قرار است یک شرکت، تور اجرای نمایش در استانهای مختلف را برنامهریزی کند.
در این نمایش از شیوههای نمایش ایرانی استفاده
کردهاید و از سویی دیگر زمان اجرای نمایش شما با برگزاری هجدهمین جشنواره نمایشهای
آیینیوسنتی همزمان شده بود. چه شد که در این جشنواره شرکت نکردید؟
احساس کردم به دلیل حضور «هزار شلاق» در جشنواره بینالمللی
تئاتر فجر، نمایش فرایند حضور در جشنواره را پشتسر گذاشته است و اعضای گروه هم با
من موافق بودند که به حضور در جشنواره فجر اکتفا کنیم. البته شاید اگر در قالب
جشنواره هم حضور پیدا میکردیم، استقبال بیشتری از نمایش صورت میگرفت.
چه شد که تصمیم گرفتید نمایش «هزار شلاق» را اینبار
در تماشاخانه ناظرزادهکرمانی اجرا کنید؟
اغلب نمایشها این فرصت را دارند که بازتولید شوند. اغلب
دوستان، از ما میخواستند که «هزار شلاق» را دوباره روی صحنه ببریم چون معتقد
بودند باید برای مخاطبان فرصت دوباره دیدن را در سالنهای تماشاخانه ایرانشهر یا
مجموعه تئاتر شهر فراهم کنیم. برای اجرای عمومی ترغیب شدیم و با مدیران تماشاخانه
ایرانشهر گفتوگو کردیم و با تغییراتی که در متن و گروه بازیگران به وجود آمد، این
نمایش را روی صحنه بردیم. درواقع این نمایشنامه دوباره توسط ناصر حبیبیان که مشاور
کارگردان این نمایش هم هست، بازنویسی شد. همچنین دو بازیگر این نمایش درگیر پروژههای
دیگری بودند که توسط دو بازیگر توانای دیگر، جایگزین شدهاند.
زوم:
تئاتر را برای تئاتر کار میکنیم
این نمایش پرمخاطبترین نمایش تماشاخانه سنگلج
در سال۹۴ شده بود؛ میزان استقبال مخاطبان در این دوره اجرا چگونه بوده است؟
میزان استقبال از «هزار شلاق» به نسبت سایر نمایشهایی که
در این مجموعه اجرا میشوند، خوب بوده است البته به آن میزانی که در تماشاخانه
سنگلج از این نمایش استقبال شده بود، در این دوره نبوده است. این روزها تئاتر از
نظر بحث مخاطب چندان شرایط مناسبی ندارد. البته زمان اجرا هم چندان مناسب نیست و
معمولا در ماه پایانی تابستان مردم به مسافرت میروند. از سویی دیگر اجرای نمایش
ما با زمان برگزاری هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینیوسنتی همزمان شده بود.
متاسفانه در تماشاخانههای ما، باب شده است که از بازیگران چهره تلویزیونی و سینما
استفاده میکنند. درنتیجه افرادی که سالها در تئاتر بودهاند و معروف نیستند،
دیده نمیشوند. اعضای گروه من همه در حوزه تئاتر شناخته شدهاند، تحصیلکرده این
حوزه هستند و سالهاست تئاتر کار میکنند. من به خودم و گروهم افتخار میکنم چون
تئاتر را برای تئاتر کار میکنیم. امیدوارم مخاطبان فارغ از اینکه در نمایشی چهره
حضور دارد یا ندارد، تئاتر ببینند.
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است