بهرام بهرامیان کارگردان فیلم
سینمایی «پریناز» است. این فیلم که به لحاظ روانشناختی جز معدود فیلمهایی
است که درست و بدون غلو ساخته شده سالها در محاق توقیف بود و در نهایت در
سینماهای اندکی اکران شد. یکی از ویژگیهای بارز این فیلم بازی بازیگران است و
فیلمی است که به اجزای آن بسیار توجه شده است، تک تک اجزا به درستی در اختیار کلیت
فیلم قرار گرفتهاند و در نهایت به درآمدن کلی فیلم کمک کردهاند. با کارگردان این
اثر هنری که پس از سالها توقیف تاریخ مصرفش تمام نشده است به گفتوگویی
نشستیم که شاهد آن هستید:
از شرایط اکران فیلم بعد از
سالها توقیف راضی هستید؟
ابدا از شرایط اکران راضی نیستم،
اصلا دوست نداشتم «پریناز» در سه تا سالن و در سه سانس اکران شود، تعداد بینندههایش
انگشتشمار شود و هیچ تبلیغی برای فیلم را شاهد نباشیم و بدتر اینکه بلافاصله بعد
از مجوز به شکل هیجانی و هول هولکی اکران شود. این شرایط اکران باعث میشود فیلم
به چیزی که استحقاقش را دارد نرسد، «پریناز» استحقاق این را داشت که در بهترین
سینماها با گروه سینمایی خوب اکران شود و مطمئن هستم که بسیار مورد توجه قرار میگرفت
و مردم از دیدنش لذت میبرند، اما الان با این گروه اکران و سینماهای محدود اساسا
بسیاری از مردم مطلع نمیشوند که چنین فیلمی روی پرده حضور دارد که بروند و ببینند
و با این شرایط تبلیغ حداقل خودشان به یکدیگر توصیه کنند که «پریناز» را در سینما
به تماشا بنشینند، این فیلم میتوانست در گیشه موفق شود اما متاسفانه شرایط اکران
و تبلیغ نداشتن در تلویزیون و بیلبورد باعث میشود به فروش هم لطمه بخورد.
به نظر میرسد شما به محض اینکه
مجوز نمایش گرفتید چشمتان را روی فروش بستید و فقط صرفا خواستید فیلم را اکران
کنید؟
اساسا چرا میخواهیم فیلم اکران
شود؟ به دلیل اینکه دیده شود، اگر قرار باشد که فیلم در دو سینما اکران شود و
دیده نشود چه فرقی با اکران نشدن دارد؟ در سئوال قبلی هم اشاره کردم من ابدا از
شرایط اکران راضی نیستم و مطمئن هستم اگر این فیلم در شرایط برابر با فیلمهای دیگر
در گروه سینمایی خوب با تبلیغات همسطح فیلمهای دیگر اکران میشد قطعا میتوانست
تعداد مخاطبان قابل قبولی را به سینما بکشاند.
برخی از فیلمها برای یک دوره
خاصی ساخته میشوند و در واقع تاریخ مصرف دارند و مناسب با حال امروز مخاطب ساخته
میشوند و مثلا سه سال از ساختشان که بگذرد اکرانشان دیگر فایده ندارد یا حداقلش
این است که تاثیری که باید را روی مخاطب نمیگذارند. آیا گذر زمان بر تاثیرگذاری «پریناز»
روی مخاطب تاثیری دارد یا خیر؟
یکسری فیلمها برای کهنه شدن
ساخته نمیشوند و در تاریخ سینما جای خودشان را پیدا میکنند، فیلمهایی که به
مسائل انسانی میپردازند و دغدغهشان روابط انسانها با یکدیگر و ارتقای سطح کیفی
انسانهاست کهنه نمیشود، روابط انسانها و قوانین میان آنها تا ابد همین گونه
است و تغییری نمیکند، همین طور که بسیاری از فیلمها در سینما ساخته شدهاند که
درباره روابط و احساسات مابین انسانها بودند، بعد از سالها هنوز که هنوز است در
تاریخ سینمای ایران جای خوبی دارند و مخاطبان امروز هم از آن استقبال میکنند. «پریناز»
هم از این قانون مستثنی نیست، چون در مورد روابط آدمها با هم نسبت به جهان بینیشان
است، به همین دلیل من نگران کهنه شدنش نیستم و معتقدم میشود در هر برههای این
فیلم را دید و راجع به آن حرف زد.
در مورد بازی بازیگرها بگویید،
به نظر میرسد بازیگرها با وسواس انتخاب شدهاند؟
به دلیل اینکه «پریناز» با الگوی
ناتورالیستی ساخته شد بازی بازیگرها بسیار مورد توجه قرار گرفت، انرژی بسیاری توسط
بازیگرها و من گذاشته شد و بازی در این فیلم سطح خوبی پیدا کرد و نسبت به بسیاری
از فیلمهایی که ساخته شده ارجح شد، الان که «پریناز» را نگاه میکنم به لحاظ
بازیگری میتوانم بگویم در زمان حال نه تنها عقب نیست که از بسیاری از فیلمها جلوتر
هم هست، بازیها بسیار قابل قبول است و خانم معتمدآریا هم که درخشان هستند.
با شرایط سینمای ما اگر یک
چنین سوژهای امروز به شما پیشنهاد شود حاضر هستید آن را بسازید؟
خیر، سراغ این نوع کارها رفتن در
این کشور عاقبتی جز ممنوعالکاری، توقیف و آبروریزی ندارد و اگر امروز به من یک
چنین سوژهای پیشنهاد شود و حتی مجوزش را هم بگیرم دیگر به سراغ ساخت چنین فیلمی
نخواهم رفت، ترجیح میدهم زندگی را با فیلمسازیام ادامه دهم تا زندگی در توقیف و
بدنامی و آشفتگی!
جایگاه سینمای امروز ما در
جهان را چگونه میبینید؟
سینمای ما در جهان یک سینمای
انسانی، والا و حاوی نکات آموزنده شرقی، برجسته و قابل قبول است و حرفهای جدی
برای گفتن دارد. آموزندگی سینمای ما قابل تقدیر است.
چندی است که به وضوح در
سینمای ایران شاهد هستیم فیلمسازها با نگاهی به جشنوارههای خارجی فیلم میسازند
و انگار اگر فیلمشان درکشور خودمان هم دیده نشود خیلی مکدرشان نمیکند؟
من معتقد نیستم که فیلمسازها برای
کشورهای غربی فیلم میسازند، چون سینما هنری جهانشمول است و هر هنرمندی دوست دارد
نه تنها برای مملکت خودش که برای کل جهان کار کند و اثرش مورد توجه همه با تمام
فرهنگها قرار بگیرد و اگر کارگردانی تلاش میکند که نسبت به استانداردهای جهانی
فیلم بسازد تا بتواند خارج از ایران هم حرفی برای گفتن داشته باشد به دلیل ارتقای
سینمای ایران در عرصه بینالملل است. فیلمسازان برای اینکه فیلمشان دیده شود
تشویق میشوند فیلمهایی بسازند که در عرصه بینالملل و جشنوارهها مورد توجه قرار
بگیرند تا اتفاقا صاحب یک احترامی برای مردم خود ما شوند. مردم کشور ما به دلیل
توجه بینالمللی به فیلم احترام بیشتری میگذارند و تشویق میشوند فیلم را ببینند.
فراموش نکنید که هر مملکتی با توجه به فرهنگ خودش فیلم میسازد و آن فیلم متعلق به
مردم همان کشور است اما چه بهتر که بتواند این فرهنگ را در غالب یک مدرس به خارج
از مرزها هم ببرد و مورد توجه جهانیان قرار دهد.
حرف آخر؟
امیدوارم روزی برسد که کلمه «توقیف»
توقیف شود و هیچ فیلمی با این گرفت و گیرها مواجه نشود.
سعیده خدابخش