شبنم مقدمی این روزها با فیلم
«
اکسیدان» به کارگردانی حامد محمدی در نقشی کاملا متفاوت روی پرده سینماها حضور دارد و علاوه بر آن فیلم
«شکلاتی» را نیز به کارگردانی سهیل موفق در جشنواره
بینالملی فیلم کودکونوجوان اصفهان درحال اکران
داشت و توانست بهخاطر بازی در این فیلم دیپلم افتخار جشنواره کودکونوجوان
اصفهان را دریافت کند. این دو فیلم و موفقیت در جشنواره بینالملی کودکونوجوان
اصفهان بهانهای شد تا با او به گفتوگو بنشینیم.
این روزها فیلم
«اکسیدان» با بازی شما روی پرده است که بخش اعظمی از نقشتان در این فیلم زیر تیغ سانسور
رفته است و این سانسورها روی دیده شدن بازی شما تاثیر گذاشته است؛ این عامل تا چه
اندازه بر کار و انتخابهای بعدیتان تاثیر میگذارد؟
خوشحالم که مخاطب
از «اکسیدان» راضی است، ولی متاسفانه بخشی از فیلم با سانسور مواجه شد و به بازی من
هم آسیب زد، اما من عادت به ناامیدی، تلخکامی، ترک و حذف ندارم و اعتقادی هم به این
موضوع ندارم و امیدوارانه کارم را ادامه میدهم.
شما در نقشها
و ژانرهای مختلفی بازی کردهاید؛ انتخاب نقشهایتان بر چه مبنایی است؟
دوست ندارم دائما
کارهای شبیه بههم انجام دهم، چرا که سینما و تلویزیون با این حرکت، ما بازیگران را
تنبل بار میآورد و وقتی شما در یک کار خوب دیده میشوید همه برای همان نقش شما را
انتخاب میکنند. تمام تلاشم این است که از این تکرار پرهیز کنم و سعی میکنم فضای دیگری
را هم تجربه کنم و خودم را در عرصههای گوناگون محک بزنم. حالا اینکه چقدر موفق هستم،
مخاطب باید در این زمینه نظر بدهد اما من تلاشم را میکنم تا متفاوت کارکنم.
بارها شاهد بودهایم
که در نقشهای کوتاهی بازی کردهاید در حالیکه گریمهای سختی روی صورت شما انجام شده
بود؛ در اینباره کمی توضیح دهید؟
اگر نقش خاصی باشد
که بتوانم آن را اجرا کنم و بر بازیام تاثیرگذار باشم و تجربهای به بازیگری و دانشم
اضافه کند، حتما آن نقش را میپذیرم و برایم مهم نیست که این نقش حتی چند سکانس کوتاه
باشد. به خاطر دارم که در سریال «سقوط یک فرشته» به کارگردانی بهرام بهرامیان، از من
خواسته شد تا پرتز دندان داشته باشم که اصلا دهانم بسته نمیشد و دندانهایم بیرون
بود، چرا که کارگردان معتقد بود که چهره من یک معصومیتی دارد، که شخصیت منفی از آن
درنمیآمد. کارگردان میدانست که چهره من خیلی ساده و معصوم است. با این شیوه قرار
بود ظاهر من منفی شود و بعد با ایفای نقش از من بخواهد که درون خاکستریام را نمایان
کنم. همه دوستانم من را نقد کردند که کار تو اشتباه بوده، چون این یک سریال مناسبتی
است و زیاد اهمیتی ندارد. اما واقعا برایم مهم بود تا با این نقش به آنچه کارگردان
و خودم میخواستم، برسم. اتفاق خوبی هم برای آن نقش افتاد. منکر این موضوع هم نیستم
که زیبایی برای هر بازیگری اهمیت دارد اما من حاضر نیستم این را بگویم که چون در فلان
نقش زشت میشوم، پس آن را بازی نمیکنم.
نقش شما در بسیاری
از فیلمها تاثیرگذار بود. از فیلم «ابد و یکروز» به کارگردانی سعید روستایی تا فیلمهای
«زاپاس»، «نفس»، «آباجان» و «اکسیدان»؛ چطور همزمان میتوانید چند فیلم را با چند گریم
و نقش متفاوت بازی کنید؟
بههرحال ممکن
است شرایطی پیش بیاید که در طول یکسال سه نقش متفاوت یا بیشتر را ایفا کنم. البته
آنقدر فیلمنامه «ابد و یکروز» را دوست داشتم که نتوانستم نه بگویم. فیلم «نفس» هم
که یک گویش، گریم و تجربه تازه در عرصه بازیگریام بود. از آن نقشهایی که کوتاه اما
تاثیرگذار بود. وقتی فیلمنامه «زاپاس» را خواندم حس کردم مردم هم این فیلم را دوست
خواهند داشت. فیلم « اکسیدان» را با فضای متفاوتش دوست داشتم و نقش را قبول کردم؛ این
شد که در این فیلمها بازی کردم که خوشبختانه نتیجه آن هم برایم مثبت بود.
به نظرتان این
فرم گریم، بازیگر را به سمت تیپسازی نمیکشاند؟
اگر در فیلمنامه
آمده باشد یا کارگردان از بازیگر بخواهد که بهجای رفتن به سمت شخصیت، به سمت تیپ برود
و تیپسازی کند، باتوجه به خواست فیلمنامه و تشخیص کارگردان، بازیگر باید به آن سمت
برود و اشکالی هم ندارد. در طول تاریخ سینما و تئاتر، بارها دیدهایم که تیپهای بسیار
موفقی بودهاند که هنوز هم از آنها یاد میکنیم. تیپسازی عیب نیست؛ ولی اگر کارگردان
و بازیگر به این نتیجه برسند که در یک نقش و متن خاص باید به سمت شخصیتسازی رفت،
گریم سنگین نمیتواند عاملی باشد برای اینکه حتما به سمت تیپسازی برویم. میشود
هر گریمی داشت و در هر راستایی به شخصیت نزدیک شد.
استفاده از گریمهای
سنگین در سریالهای معاصر چه لزومی دارد؟ خصوصا در مواقعی که هیچ کارکرد دراماتیکی
ندارد و ویژگی خاصی به نقش اضافه نمیکند.
من در مورد خودم
و گریمهای سنگینی که داشتم میتوانم بگویم مثلا از صورت من، به دلیل فرم چشمهایم،
گردی صورت و حتی بینیام، چهره منفی درنمیآید. در «سقوط یک فرشته» ما مجبور بودیم
این ترکیب گرد را به هم بزنیم و تنها راهش این بود که در جایی از صورت یک جور کشیدگی
ایجاد کنیم یا در مورد «ابله» همانطور که گفتم، باید یک چیزی اضافه میشد تا با صورت
آشنای من که تماشاگر میشناختش، متفاوت میبود.
چطور شد که
تصمیم گرفتید در فیلم متفاوتی مانند «شکلاتی» و در ژانر کودک ایفای نقش کنید؟
دنیای کودکان
همیشه برایم جذاب بوده است. شاید کودک درونم زنده است و سعی میکنم آن را همیشه
زنده نگه دارم. دوست دارم سینمای کودک را دنبال کنم. دنیای کودکان سالم است و
حالم را بهتر میکند. همچنین دلم میخواهد روزهای طلایی سینمای کودک برگردد و اینکه
چه زمانی به آن دوران برمیگردیم و برایش وقت میگذاریم، به سرمایهگذاری تهیهکنندگان
و حمایتهای مالی و معنوی آنها مربوط است. این روزها به دلیل نبود فیلمهای کافی
در ژانر کودک، متاسفانه کودکان و نوجوانان فیلمهایی را میبینند که شاید مناسب
سنشان نباشد. من این فیلم را با همه جانودلم کارکردم، چراکه کودکان را بسیار دوست
دارم. اگر احساس کنم فیلمنامه خوبی وجود دارد که حضور من میتواند به آن مجموعه و
به دیده شدن کار کمکی کند، حتما و صددرصد حضور خواهم داشت.
به نظر شما
برای کمک به سینمای کودک باید روی سناریو بیشتر عمیق شد یا مبحث اکران؟
ما باید برای
کودک امروز سرمایهگذاری کنیم، اما مسئله این است که پاشنه آشیل سینمای کودک، پخش
و اکران آن است. بازیگر انرژی میگذارد و با صرف زمان و دریافت دستمزد کمتر در
فیلمی برای کودکان حضور مییابد، اما وقتی این فیلم درنهایت پخش نمیشود و به گوشهای
رها شده خاک میخورد، بازیگر و سایر عوامل را از این موضوع دلزده میکند. بههرحال
منِ بازیگر هم مسائلی را در نظر میگیرم، چراکه بخشی از عمرم صرف حضور در یک فیلم
شده است و دوست دارم کاری که انجام میدهم دیده شود و تاثیر و کارآیی لازم را
داشته باشد.
کارشناسان و منتقدان
سینمای کودک معتقدند فیلمسازهای ما شناخت کافی از دنیای کودک ندارند؛ دلیلش چیست؟
دنیای کودک
امروز باید شناخته شود و باید نویسندگان این دنیا را بهخوبی بشناسند تا بتوانند
فیلمنامهای خلق کنند که برای کودک امروز جذاب باشد. زمانی ما با «شهر موشها» که
عروسکهای ابتدایی هم داشت خوشحال بودیم و به نظرمان دارای یک جهان خاص و خارقالعاده
بود و هنوز هم با آن عروسکها و قصههایش نوستالژی جذابی داریم، اما حالا با
احترام به کسوت کسانی که پیشرو این عرصه بودند و اگر نبودند شاید سینمای کودک
امروز هم وجود نداشت و خیلی از آنها امروز از بزرگان سینمای ایران هستند، فکر میکنم
دنیای کودک امروز کاملا متفاوت است و باید آن را شناخت و سعی کرد مثل همان روزها
که جهان ذهنی ما کشف شد و آن سریالها و قصهها برای ما ساخته شد، برای کودکان
امروز نیز نکاتی که جذاب است را به تصویر کشید.
چرا کودکان با
فیلمهایی که برای آنها ساخته میشود ارتباط برقرار نمیکنند؟
شاید یکی از
عواملی که درباره عدم مقبولیت سینمای کودک گفته میشود، همین عدمشناخت دنیای کودک
امروز باشد، اما همه مسئله این نیست. باید بهعنوان متولی کودک در جایگاه کارشناس
سینمای کودک قرار گرفت، چراکه این عرصه عوامل بسیاری برای بررسی دارد. متاسفانه به
نظر من اگر سینمای کودک به همین شکل پیش برود تا چند وقت دیگر ایران دیگر چیزی بهعنوان
سینمای کودک نخواهد داشت و از آن تنها یک پوسته باقی میماند که داخلش هیچچیزی
وجود ندارد. این عرصه نیازمند یک کارشناسی و بازنگری جدی است تا از نقطه جدیدی این
کار دوباره شروع شود. اینیک نیاز است نهتنها برای جامعه کودک، بلکه برای جامعه
سینمایی. مگر میشود برای یک جامعه بزرگی بهنام کودکونوجوان، ژانر سینمایی
نداشت یا محدود داشت؟ و باری بههر جهت در آن کار کرد. باید یک کارشناسی عمده و
درست روی آن صورت بگیرد و حتما هستند کسانی که چشمانداز و برنامه درستی برای این
عرصه دارند و باید این فضا برای کارشناسان این حوزه فراهم شود تا بتوان به نتیجه
درست و مطلوبی رسید و سینمای کودک را از مهجوریت رهانید.
«شکلاتی» چقدر
به فانتزی کودکانه نزدیک است؟
هدف «شکلاتی»
درواقع تقویت اعتمادبهنفس کودک و نوجوان است و در کل مخاطب با یک فضای فانتزی طرف
است و که کودک را وادار میکند تا با شخصیتهای فیلم همذات پنداری کرده و قوه تخیل
خود را در آن دخیل کند.
سوتیتر
دنیای کودک
امروز کاملا متفاوت است و باید آن را شناخت و سعی کرد مثل همان روزها که جهان ذهنی
ما کشف شد و آن سریالها و قصهها برای ما ساخته شد، برای کودکان امروز نیز نکاتی
که جذاب است را به تصویر کشید
There are no comments yet