محمود کلاری جزو بهترین فیلمبرداران تاریخ سینمای ایران است و با بهترین
فیلمسازان سینمای ایران کارکرده است. از جمله داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، عباس
کیارستمی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، اصغر فرهادی و…
از مهمترین فیلمهایی که کلاری
فیلمبرداری کرده میتوان به این موارد اشاره کرد: «لیلا»، «از کرخه تا راین»، «ای ایران»، «مادر»، «جدایی نادر
از سیمین»، «خونبازی»، «آفساید»، «بید مجنون»، «ماهیها عاشق میشوند»، «خانهای روی
آب»، «ماهی و گربه»، «قرمز»، «درخت گلابی»، «سارا»، «بادیگارد» و…
از طرفی دیگر او رکورددار کسب سیمرغ
جشنواره در میان فیلمبرداران هم هست و کلکسیونی از جوایز معتبر داخلی و خارجی را
دارد. از جمله پنج سیمرغ بلورین برای فیلمهای «جدایی نادر از سیمین»، «گبه»، «خونبازی»،
«سرب» و «بوی کافور، عطر یاس».
«ساعت پنج عصر» اولین فیلم مهران مدیری، تازهترین کار محمود کلاری در سینماست
که این روزها درحال اکران است. در طراحی دکوپاژ فیلم سعی شده هم به نقاط طلایی
کادر توجه شود و هم به مقتضیات اتفاقاتی که برای قهرمان داستان رخ میدهد،
تونالیته رنگها نیز تغییر کند که طبعا حضور فیلمبردار صاحب سبکی مثل محمود کلاری
این قوام بصری را به کار افزوده است. اوج مهارت کلاری زمانی است که شخصیت مهرداد
(سیامک انصاری) میان گروه معترضین و پلیسها گرفتار شده و مدام یک دایره را طی میکند
و حرکت سیال و دورانی دوربین باعث میشود خلسه و حیرت شخصیت تشدید شود. به بهانه
اکران «ساعت پنج عصر» با این فیلمبردار گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
با عوامل فیلم «ساعت
پنج عصر» که حرف میزدم، همه روی این موضوع اشتراک نظر داشتند که حضور شما فراتر
از یکی از عوامل فیلم بوده و در نتیجه نهایی تاثیر بسزایی گذاشته است. بعد از
تجربیات ارزشمندی که با بهترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران داشتید، این حضور
موثر و هدفمند را چطور ارزیابی میکنید؟
دوستان لطف زیادی
در حق من دارند. طبیعی است که نمیشود این عمر و تجربه حدود ۳۵ ساله را نادیده
گرفت. این تجربیات به شما میآموزد که نتیجه یک فیلمنامه روی پرده چگونه خواهد بود
و باعث میشود بتوانید یک چشمانداز مشخص برای کار خودتان و در کل یک فیلم در نظر
بگیرید. فیلمبردار و عوامل پشت دوربین اگر بتوانند با یکدیگر رابطهای صمیمی و
نزدیک داشته باشند، حتما روی نتیجه نهایی تاثیر لازم را خواهند گذاشت. حتی این
تاثیر را میتوان در کار بازیگران جلوی دوربین هم مشاهده کرد. مثلا هر کدام از
عوامل با کوچکترین کنش و واکنش میتوانند کل فضا را درگیر خود کنند و چه بهتر که این
تاثیر از نوع تاثیر مثبت باشد. مخصوصا تاثیر عوامل پشت دوربین بر کار بازیگران که
منتظرند واکنش مطلوبی از سوی این عوامل ببینند و خیلی با دقت کار عوامل پشت دوربین
را تعقیب میکنند، زیاد است. حتی اگر گاهی پیش بیاید که موقعیت از نگاه و زاویه
دید یک فیلمبردار نباشد و با ایدهآلهایش همخوانی نداشته باشد، باز هم نباید به
گونهای رفتار کند که حضور و کارکرد منفی روی کار داشته باشد. به طور کلی این
تجربیات در چند دهه حضور در پشت صحنه فیلمها، یک روانشناسی را با خودش همراه
دارد که باعث میشود از زوایای مختلف به کوچکترین جزئیات نگاه کنید. این روانشناسی
در کردار و کلیه رفتارهای شخص تاثیر میگذارد و انتقال این تجربیات هم باید به
بهترین شکل صورت بگیرد.
شما از معدود
سینماگرانی هستید که با تمام فیلمسازان جریانساز کار کردهاید. مهران مدیری در
اولین تجربه کارگردانی سینما چه وجوه متمایزی با کارگردانان دیگر داشت؟ میگویند او
خیلی منظم و دقیق است و ذهنیت و تصویر کاملی از فیلم درحال تولید دارد. در «ساعت
پنج عصر» این نظم و دیسیپلین چقدر در کلیت کار تاثیر داشت؟ تعامل میان شما به چه
شکلی بود؟
همکاری با مدیری
یکی از استثنائیترین تجربههای زندگی و کار من بود. او جزو منظمترین و جذابترین
کسانی بود که در سینما دیدهام. اگرچه این رفتار متشخص و کارآمد محصول هزاران
ساعت و شاید بیشتر تجربهای است که در طول سالهای مختلف در سریالسازی داشته است،
اما شاید باورتان نشود که ما تقریبا هیچ پلانی نداشتیم که به برداشت دوم یا سوم
برسد، آنقدر که همه چیز مهندسیشده و حسابشده از طرف مدیری طراحی میشد. اگر چند
برداشت داشتیم حتما به اشکالات فنی و تکنیکی و یا اتفاقات عجیب و غریب مربوط میشد
و نه کار مدیری. مثلا وقتی از او درباره کوچکترین جزئیات میپرسیدیم خیلی دقیق
تسلط داشت و میگفت مثلا این را میخواهد و این را نمیخواهد، چون تصویر ذهنی
درستی از نتیجه نهایی در ذهنش داشت.کوچکترین چالشی در طول کار نداشتیم و یک پشت
صحنه کاملا آرام و صمیمی داشتیم که نشان میدهد او توانایی و ظرافت کافی برای
مدیریت یک گروه فیلمسازی را به خوبی داراست. علاوهبراین کاراکتر خود مدیری آنقدر
جذاب و دوستداشتنی هست که فضای پشت صحنه را خیلی گرم و صمیمی کند. طوری که اشتیاق
زیادی برای کار پیدا میکردیم و خودمان را وادار میکردیم که همیشه پرانرژی و با
کلی ایده و پیشنهاد سر صحنه حاضر شویم. مثلا اگر در طول فیلمبرداری این فیلم، بنا
به دلایلی یک روز تعطیل داشتیم، برعکس خیلی از کارها که این تعطیلیها برای ما
خوشایند میشود به خاطر وقفه و تعطیلی ناراحت هم میشدیم و برایمان ناخوشایند بود
که حتی به مدت یک روز، این پشت صحنه جذاب را از دست بدهیم. اصلا حال آدم بد میشد
اگر یک روز تعطیل میشد. به طور کلی کار کردن با مدیری خیلی برای من لذتبخش بود.
یکی از مهمترین
ویژگیهای کار شما در «ساعت پنج عصر» طراحی یک فرم بصری در خدمت فضاسازی داستان است.
به عنوان مثال یکی از بهترین لحظات فیلمبرداری، زمانی است که قهرمان داستان میان
تظاهرکنندگان و پلیسها گرفتار میشود و به مخمصه میافتد و دوربین حرکات دورانی
بسیار جذابی دارد. طرز تلقی غلطی در سینمای ایران رایج است که فکر میکنند برای
رئالیستی جلوه دادن فیلم، باید از دوربین روی دست به هر قیمت و شکلی استفاده کنند،
درحالیکه «ساعت پنج عصر» با این که پتانسیل این تمهید بصری را داشت، از این
راهکار پرهیز داشته است. چطور به این فرم بصری کنونی رسیدید؟
موقعیتهای «در ساعت پنج عصر» به شکلی است که قرار
بود هم نگاه ژورنالسیتی تبیین شود و هم فرم و پردازش برنامه خبری و تلویزیونی را
پیدا نکند و در واقع به یک بیان کاملا سینمایی دست پیداکنیم. راحتترین شکل این
بود که برای فیلمبردادری از دوربین روی دست یا دوربین روی شانه استفاده کنیم، اما
به شدت از این تمهید پرهیز کردیم و در اغلب جاها از کرین و تراولینگ استفاده کردیم،
برای اینکه از شتابزدگی و نمایشی جلوه دادن موقعیتها دوری کنیم. از طرفی دیگر
دربرخی صحنهها شاید هزار هنرور داشتیم و باید همه اینها در قاب کارکرد پیدا میکردند.
در کنار استفاده از ادوات حرکتی بایستی به غنای بصری هم کمک میشد که خوشبختانه
این اتفاق افتاد. قرار بود که در یک کلیت، صرفا یک فرم و بیان ژورنالیستی القا
نشود و کاملا به سمت یک زیباییشناسی مستقل حرکت کنیم.
در سینمای کمدی مخصوصا
در چند سال اخیر با فیلمهایی مواجه هستیم که میخواهند به هر قیمتی بفروشند. و
برای این کار از چیزهای مختلفی استفاده میکنند، از استفاده از شوخیهای جنسی
گرفته تا رد شدن از خطوط قرمز، صحنههای بزن بکوب بیمنطق ، شعاردهی در حد نشریات
زرد و… اما «ساعت پنج عصر» کاملا متفاوت از این فیلمها عمل کرده است. از نگاه یک
فیلمبردار و یک مخاطب، جنس فیلمهایی مثل «ساعت پنج عصر» را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر شما تفاوتهای لازم را با کمدیهایی که گفته شد، دارد؟ میتوان منتظر
پیشرفت مدیری در سینما بود، به همان شکل که جزو بهترینهای تلویزیون محسوب میشود
و هنرمندی جریانساز در تاریخ تلویزیون است؟
به خاطر نمیآورم
که فیلمی با این سبک در سینمای ایران داشته باشیم و این فیلم در نوع خودش یک اتفاق
نو در سینمای ایران محسوب میشود. شاید بتوان گفت از زوایایی میتواند به فیلم «اجارهنشینها»
ساخته مهرجویی شباهت داشته باشد اما در کل یک فیلم یگانه است. به نظرم مهران مدیری
هنوز آنطور که باید شناخته نشده است و استعدادهایش کشف نشده است. او قابلیتهای
بسیار منحصربهفرد و ویژهای در طرز تلفی از سینما و ایده پردازیهای مختلف دارد.
نبض جامعه را به خاطر سالها کار موثر در تلویزیون میشناسد و به بهترین شکل نیاز
و سطح سلیقه و سواد مخاطب را در نظر میگیرد. باید منتظر کارهای متفاوت و ماندگاری
از مدیری در سینما باشیم. در همین فیلم هنگامی که فیلمنامه را میخواندیم به دلیل
ساختار شکنیهایی که داشت، از او پرسیدم چون از قواعد مرسوم در روایت و ساختار
استفاده نشده مطمئن هستی که چنین کاری میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؟ که
مدیری با قاطعیت میگفت به استقبال زیاد کار ایمان دارد. به شخصه هیجانزده هستم بعد
از این کار، کارهای بعدی او را ببینم. چنین کارهایی باعث میشود که تنوع ژانر هم
ایجاد شود و حق انتخاب بهتر و بیشتری برای مخاطب فراهم شود و در کل سطح سلیقه، زیبایینشاسی
و سواد مخاطب را ارتقا دهد.
محسن جعفریراد
There are no comments yet