مریم مفتاحی مترجم مجموعه «چشمت روز بد نبیند…» نوشته مایکل وید و لورا وید که به همت انتشارات آفرینگان به چاپ رسیده است، در گفتگو با خبرنگار ادبیات صبا عنوان کرد: یک روز برادرزاده من در تورنتو با جلد اول این مجموعه به خانه آمد و گفت که نویسندههای این کتاب به مدرسهاش آمده و درباره کتاب و کتابخوانی صحبت کرده بودند. آنها بچهها را تشویق به خواندن کتاب کرده و کتابها را هم برای بچهها امضا کرده بودند. طبیعتا این موضوع توجه من را جلب کرد و کتاب را خواندم، به نظرم خیلی جالب و خندهدار و آموزنده آمد و همانجا تصمیم گرفتم کتاب را ترجمه کنم.
او ادامه داد: بعدها که دختر برادرم کتاب را خواند او نیز به من توصیه کرد تا کتاب را برای بچههای ایرانی ترجمه کنم. زمانی که من با این مجموعه آشنا شدم، سیزده جلد از آن منتشر شده بود، اما سال گذشته جلد چهاردهم نیز منتشر شد و من جلد چهاردهم را هم تهیه کردم و ترجمه کردم.
این مترجم با اشاره به اینکه ترجمه جلد اول مجموعه به سه سال پیش بازمیگردد، خاطرنشان کرد: پس از اینکه تصمیم گرفتم کتاب را ترجمه کنم، به نشر آفرینگان معرفیاش کردم و خوشبختانه مورد موافقت نشر قرار گرفت.
داستانهای این مجموعه بسیار خندهدارند
مترجم «من پیش از تو» افزود: اتفاقات خندهدار و ماجراجویی سه پسربچه همکلاس این مجموعه داستان را خواندنی کرده است. بچههایی شیطان و پر شر و شور که مدام در دردسر میافتند و به نحوی نجات پیدا میکنند. همیشه هم چوبش را میخورند. این سه پسربچه مدام با طرح و نقشههای کودکانه و گاه ابلهانه کارهایی میکنند که پشت سر هم توی هچل میافتند. یکی از آن سه نفر مغز متفکر گروه است و هر بار آن دو نفر دیگر میگویند دیگر دنبال او نمیافتند و در ماجراجوییهای او مشارکت نمیکنند، ولی هر بار یادشان میرود و هر سه با هم دسته گلهایی به آب میدهند و تنبیه نیز میشوند. داستانهای این مجموعه بسیار خندهدارند، بهطوری که خودم نیز هنگام خواند میخندیدم.
مترجم «میوه خارجی» درباره پیام این مجموعه اظهار کرد: شیطنتهای این سه پسربچه و واکنشها و پاسخهایی که میگیرند، در واقع پیام داستانها هستند. برخوردشان با اشتباه ها و نحوه واکنششان به تنبیههایی که میشوند، میتواند برای بچهها درس عبرت باشد. بچهها همیشه شیطنت و ماجراجویی دارند، ولی اینکه با اشتباه های خودشان چگونه برخورد کنند و در رابطه با اینکه در رفتار با پدر و مادر و اولیای مدرسه و حتی پلیس چه رویکردی داشته باشند، خواندن این مجموعه کتاب میتواند رهنمودهای لازم را به آنها بدهد.
او افزود: این سه پسربچه مهربان و راستگو و شیرین و دوستداشتنی هستند اما با ابتکارهایی که به خرج میدهند مدام برای خودشان دردسرهای خندهدار درست میکنند.
مفتاح درباره چالشهای ترجمه این مجموعه تصریح کرد: به دلیل اختلافات فرهنگی، آداب و رسوم متفاوت، در ترجمه کتاب با چالشهایی روبهرو بودم. جاهایی مجبور شدم پانویس بدهم تا خواننده ایرانی درک درستی نسبت به داستان پیدا کند. داستانها در کانادا رخ میدهد و بچهها در شهر کوچکی زندگی میکنند. یک شهر کوچک در کانادا راه و روش و سنن خودش را دارد و عناصر فرهنگی در آن بسیار پررنگ است و مشکل اصلی من در ترجمه همین تفاوت فرهنگی بود، که البته همیشه این چالشها کمتر و بیشتر برای مترجمها وجود دارد.
این مترجم در پایان درباره کتاب جدید خود توضیح داد: رمانی در دست ترجمه دارم که به قلم یک نویسنده فرانسوی است و من از انگلیسی آن را ترجمه میکنم. اسم رمان را هنوز انتخاب نکردهام، البته همان نام اصلی رمان خواهد بود، ولی هنوز به ترجمه درستی از آن نرسیدهام. این رمان در نشر آموت منتشر میشود و زنی که در قبرستان کار و زندگی میکند، روایتگرش است.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet