گروه هنر و تجربه، حدود سهسال است به اکران فیلمهای
هنری و تجربی میپردازد که با امتیازات مثبت و زیادی روبهرو بوده و اغلب منتقدان
و فیلمسازان آن را گامی موثر هم برای دیدهشدن استعدادها و هم برای ارتقای سطح سلیقه
و زیباییشناسی مخاطب میدانند اما در یک ماه اخیر برخی با نگاهی سلبی خواستار حذف
این گروه شدهاند که طرح چنین درخواستی جای سوال دارد. در این نوشته به بحثهایی نگاهی
داریم که در این چند روز در این باره شکل گرفته است. بالاخره باید هنروتجربه حضور
داشته باشد یا خیر؟!
تهیهکنندگان سینمای تجاری اغلب با رویکرد این
گروه مخالف بودند. گاهی در مصاحبهها بهطور غیرمستقیم به آن میپرداختند و گاهی مثل
یک هفته اخیر بهطور مستقیم بیانیه صادر کرده و از حضور و فعالیتش گله کردهاند
که باید این گروه منحل شود. سیدضیاء هاشمی با تاکید بر اینکه باید اکران در این
گروه محدود شود، میگوید:
سینما، صنعت سرگرمی است. داشتن چیزی بهنام سینمای
اندیشه، ایدهای مبهم است. اگر کسی بهدنبال اندیشه، ابهام و تغذیه فکر باشد فیلم نگاه
نمیکند بلکه کتاب میخواند. اکثر مخاطبان سینما در جهان به سینما بهعنوان تفریح و
سرگرمی نگاه میکنند. کافی است فیلمهای پرفروش گیشه در کشورهای مختلف دنیا را در نظر
بگیرید تا به این واقعیت پی ببرید. متاسفانه «سینمای اندیشه» هم مثل «سینمای هنری»
و «سینمای معناگرا» و در مواردی از این قبیل تنها پوششی است تا عدهای از برخی جاها
به اسم تولید فیلم، رقمهای قابل توجهی را دریافت کنند. متاسفانه بنیاد سینمایی فارابی
و گروه هنروتجربه هم با حمایتهای غیرکارشناسانه خود باعث شدهاند تا تولید انبوه
فیلمهای رئالیستی مثل سرطان به جان سینمای ایران بیفتد. البته نشریات و محافل خاصی
هم اینها را حمایت میکنند. وضع بهگونهای شده که امروزه حتی بسیاری از فیلمهایی
هم که در گروه هنروتجربه اکران نمیشوند، سروشکل هنری و تجربی دارند و دست بر قضا با
حمایت این گروه یا بنیاد فارابی پروانه ساخت گرفتهاند. این رویه کاملا به ضرر سینمای
حرفهای و مانعی اساسی در مسیر صنعتی شدن سینمای ایران است. او ادامه
میدهد: با انحلال گروه هنروتجربه موافق نیستم. بهنظرم اشکال کار در نحوه مدیریت این
گروه و سیاستهای اجرایی آن است. این گروه باید مکانی برای فیلمسازان جوان باشد تا
در آن به کسب تجربه بپردازند. جای نمایش این آثار نیز در پردیسها و سالنهای سینمایی
کشور نیست. پردیسهایی مثل کورش، آزادی، هویزه و چارسو یا سینماهایی مثل فرهنگ و موزه
سینما جای نمایش فیلمهای سینمایی است و نه فیلمهای تجربی.
امیرحسین اعلمالهدی؛ مدیر گروه هنر و تجربه،
در جواب هاشمی گفت: این تفکر، همان تفکری است که با همدستی شمقدری خانه سینما را تعطیل
کرد، آنها فیلمهای فاخری را با هزینه ۵۰میلیارد
تومان تولید کردند، تعداد تماشاگران سینما را به هفتمیلیون
نفر رساندند، جلوی نمایش فیلمهای عباس کیارستمی راگرفتند و حال مدافع خانه سینما شده،
بهدنبال صنعتی کردن سینما هستند و پس از مرگ کیارستمی بزرگ، اشک تمساح ریختند.
همایون اسعدیان؛ رییس شورای صنفی نمایش هم
بلافاصله به صحبتهای اعلمالهدی واکنش نشان داد تا جدلهای رسانهای به یک مثلث
تبدیل شود: ابتدا باید بگویم شورای صنفی نمایش و تک تک اعضایش مخالفتی با ذات هنر و
تجربه ندارند و نهتنها مخالف آن نیستند بلکه برخی از اعضای شورا، طرحهایی مبنی بر
راهاندازی چنین گروهی را حدود هفت تا هشت سال پیش به وزارت فرهنگ و ارشاد دادهاند
و حالا علمالهدی مدیریت آن را بر عهده دارد و تصور میکند مالکیت آن در اختیار اوست.
طرح مسئله به این شکل که یک عده کمر به قتل گروه هنر و تجربه بستهاند، صرفا برای
آدرس غلطدادن و ایجاد یک هیاهوی مطبوعاتی و صنفی و پنهان کردن اصل قضیه است. علمالهدی
میگوید بیش از یک سال است که ما (شورای صنفی نمایش) چوب لای چرخ هنر و تجربه میگذاریم.
به صراحت میگویم وی خلاف واقع میگوید و حقیقت را پنهان میکند. یک سال گذشته به درخواست
علمالهدی از شورای صنفی اکران، موافقت کردیم تا فیلمهایی چون «فروشنده» و «لانتوری»
بتوانند در سینماهای گروه هنروتجربه هم در شکل محدودی اکران شوند و هر سالن سینمای
هنر و تجربه، ۱۵ سانس در ماه برای این فیلمها داشته باشد.
اکثر اعضای شورای صنفی نمایش با درخواست او مخالف بودند و صرفا به اصرار شخص من با
درخواست او موافقت کردند؛ دلیل مخالفت (که کاملا رویکرد درستی بود) دوستانمان این
بود که این ۱۵سانس از زمان نمایش فیلمهای هنروتجربه گرفته میشود
و به فیلمی داده میشود که به آن نیازی ندارد و فقط این درخواست برای بالابردن آمار
مخاطب و ارائه به مدیران بالادستی است. بهطورقطع علمالهدی میداند که فیلمهای
اینچنینی همچون «فروشنده» و «لانتوری» احتیاجی به این ۱۵
سانس ندارند اما ظاهرا او با آمار مخاطبان این فیلمها میخواست میزانی از عدم
موفقیتش را جبران کند و نیاز به فیلمهایی با چنین مختصاتی داشت. همین جا اعلام میکنم،
شخص من همایون اسعدیان اشتباه کردم و از دوستان سازنده فیلمهای هنروتجربه
عذرخواهی میکنم که سانسهای فیلمهایشان را گرفتم و به این فیلمها دادم، نمیدانم
علمالهدی پاسخی دارند به این دوستان بدهند یا نه؟! لابد به تعبیر او سینمای
اندیشه؛ یعنی گروه هنروتجربه و بقیه فیلمها مقابل آن هستند، جدای از اینکه او دارد
به تمام فیلمهای سینمای ایران توهین میکند و سینمای بدنه را خالی از اندیشه میداند
به شخصه هم چنین جایگاهی برای او قائل نیستم که اجازه داشته باشند، چنین تقسیمبندی
را انجام دهد.
رئیس شورای صنفی نمایش با اشاره به اظهارات
دیگر مدیر گروه هنر و تجربه، گفت: علمالهدی میگوید: معضل، بیتدبیری است. من بهشخصه
بیتدبیری شخص خودم را در رابطه با پذیرش درخواستش که فیلمهایی مثل «لانتوری» و
«فروشنده» در این گروه اکران شود میپذیرم. خیلی متاسفم که باید بگویم چیزی بهنام
گروه هنروتجربه دیگر وجود ندارد و مدتهاست به یک محفل با تمام خصوصیات محفلی آن تبدیل
شده است که اگر محفل نبود او هر وقت تمایل داشت، تهدید به متوقف کردن فیلمهای این
گروه نمیکرد، ظاهرا آنجا به ملک شخصیاش تبدیل شده است. یکی از ویژگیهای محفلیبودن
داشتن تیمی است که از شما حقوق بگیرد تا چشم بسته هر آنچه انجام میدهید را تایید کند
و واقعا باعث تاسف است که در حمایت از این گروه مینویسند «درستی مسیر مدیریتی آن حتی
از دلیل و سند بینیاز است» و من یاد فیلم «خوب، بد، جلف» افتادم و در جای دیگری برخی
اعضای شورای صنفی نمایش را باقی مانده دلواپسان دولت دهم میدانند، کاش این دوستان
از شیوههای جدیدتری برای منکوب رقیب استفاده میکردند.
ماجرا این جدلهای رسانهای وقتی به اوج خودش
میرسد که اسعدیان توپ را به زمین حجتاله ایوبی میاندازد: رئیس سابق سازمان
سینمایی بدون هیچ پژوهش و کارشناسی سینما فرهنگ را در اختیار این گروه قرار داده
است. اگر علمالهدی جرات ندارد آمار فروش و مخاطبانشان را در این سالن اعلام کند،
هر وقت ضروری باشد قطعا ما آن را اعلام میکنیم. به شخصه از طرف شورای صنفی اکران
برای هرگونه همکاری در جهت تخصیص سینماهایی به این گروه، اعلام آمادگی میکنم و از
هر کمکی که در جهت حمایت از این نوع فیلمها باشد، دریغ نمیکنم بههرحال ما از هر
اقدامی که صدمهای به کلان سینمای ایران وارد نکند، حمایت میکنیم. در انتها صمیمانه
و عاجزانه از علم الهدی خواهش میکنم بهجای جوسازی و هیاهوهای مطبوعاتی لطف کنند،
دستاوردهای مدیریتیشان را در گروه هنروتجربه در جهت رشد و جذب مخاطب بیشتر برای این
نوع فیلمها به اطلاع اهالی سینما برسانند.
این سه دیدگاه را وقتی با اکران فیلمهای هنر
و تجربه انطباق میدهیم به این نتیجه میرسیم که بحث بر سر مدیریت گروه هنر و
تجربه است و نه فیلمها یا انحلال آن. شاید اگر مدیران هنر و تجربه درباره آمار و
ارقام فروش، اطلاعات شفافی بدهند و دستاوردهایشان را اعلام کنند دیگر بهانهای دست
مخالفان نخواهند داد. از طرفی دیگر باید پرسید که واقعا اکران فیلمهایی که
درمجموع اندازه یک صدم فیلمهای تجاری، سالن سینما ندارند چه ضرری برای تهیهکنندگان
خواهد داشت که این گونه کمر به قتل آن بستهاند؟! در این میان باید سراغ رئیس سازمان
سینمایی را گرفت و از او پرسید که بالاخره چه تصمیمی برای این معضل خواهد گرفت.
الان که رئیس سازمان سینمایی ترجیح میدهد سکوت کند اما این سکوت به بیشتر شدن
اضلاع مثلث بدل خواهد شد و آن را به شکلی دفرمه تبدیل خواهد کرد! و حواشیای به آن
اضافه خواهد شد. باید دید در روزهای آینده چه سرنوشتی در انتظار گروه هنر و تجربه
خواهد بود.
محسن جعفریراد
There are no comments yet