او کارش را با بازی در فیلمهای محمدهادی کریمی؛ یعنی «غیرمنتظره» و «امشب شب
مهتابه» آغاز کرده و در ادامه فقط در فیلمهای صرفا تجاری بازی کرده است. از جمله «مجرد
چهل ساله»، «کالسکه»، «متل قو» و… فیلم «دو عروس» با بازی او، اینروزها اکران
شده است که بهانه ما برای این مصاحبه است که باز هم در فهرست فیلمهای صرفا تجاری
قرار میگیرد. البته عبادی شرایط و مقتضیات زمانه را در پیشفرضی که برای او شکل
گرفته موثر میداند. او هنوز فیلم «دو عروس» را ندیده و از نتیجه نهایی آن بیخبر
است، پس سوالات ما بیشتر کلی و درباره رویکردش به بازیگری است که در ادامه میخوانید.
فیلم «غیرمنتظره» به
کارگردانی محمدهادی کریمی بهعنوان اولین فیلمی که بازی کردید، کمتر رگههای
سینمای تجاری را دارد اما بعد از آن بیشتر بهعنوان بازیگر فیلمهای تجاری شناخته
شدید. پیشنهادی برای سینمای تجاری نداشتید یا هدف خودتان ارتباط بیشتر با مخاطب
عام بود؟
اولین فیلمم، نشانههای
تجاری صرف را نداشت و فیلم دوم هم که با کریمی همکاری داشتم؛ یعنی «امشب شب مهتابه»
هم همینطور بود. بعد از آن چند فیلم بازی کردم که متاسفانه توقیف شد. زمانی که
وارد سینما شدم بیشتر ساخت فیلمهای مربوط به سینمای بدنه رواج داشت و تمام
پیشنهادات در همین فهرست قرار میگرفتند. در مقطعی بهخاطر ادامه تحصیل از سینما
کنار گرفتم و فاصلهای افتاد. پیشنهادی برای کارهای دیگر نداشتم چون پیشفرض
بازیگر تجاریبودن از من شکل گرفته بود. از طرفی دیگر چهارسال پیش، سینما وضعیت
سختی داشت و یک سری شرایط برای حضور داشتن موثر مهیا نبود و مجبور بودم بازی در
پیشنهادهایی که شده بود را قبول کنم. مثلا همین فیلم «دو عروس» برای سه سال قبل
است و بهدلایلی در این روزها منتقل شده است. اما در یکی دو سال اخیر سعی کردهام کارهای
متفاوتی را انتخاب کنم. الان شش تا فیلم دارم که دو کار مربوط به سینمای هنر و
تجربه است.
بهدلیل ویژگی ظاهری و صدای
خاص از همان اول در نقش جوانهای عاشقپیشه حضور پیدا کردید. برای اینکه پیشنهادی
را قبول کنید چه چیزی برای شما در اولویت است؟ مثلا ترکیب بازیکران چقدر برای شما
مهم است؟ در «غیرمنتظره» و «امشب شب مهتابه» با بازیگران مشهوری مثل شهاب حسینی و
مهناز افشار همکاری کردهاید اما در «دو عروس» در مقابل افسانه پاکرو بازی کردهاید.
واقعیتش این است در
مواجهه با این پیشنهادها زیاد درگیر اولویتهایم نشدم چون سرمایهگذار از دوستان
قدیمیام بود. داود موثقی و علی ژکان هم از دوستانم بودند. این دوستیها باعث شد
که در این فیلم را بازی کنم و در برههای از زمان اتفاق افتاد که تولید فیلم راکد
شده بود. مثل این چند سال اخیر نبود که فیلمها فروش خوبی داشته باشد و شرایط باعث
میشد که به این پیشنهادها برسم. به این پروژه احترام گذاشتم و در آن بازی کردم. عوامل
کار سعی کردند بازیگرانی را انتخاب کنند که با شخصیت و ایفای نقش تناسب داشته
باشد. مثلا نقش خودم، در این کار بهعنوان کارمندی معمولی و خیلی ساده بازی میکنم
که گرفتار مشغله روزمرگی است و سعی کردم بازی متفاوتی داشته باشم.
درباره کسانی که با ویژگی
ظاهری در سینما مطرح میشوند و بعد قرار است شمایل یک بازیگر را پیدا کنند این
سوال پیش میآید که هدف اصلیشان چه بوده است؟ اینکه در سینمای تجاری و برای
مخاطب عام شناخته شده باشید یا نه چشمانداز بازیگری تاثیرگذار و جریانساز را برای
خودتان در نظر گرفتید؟
هر شخصی که وارد سینما میشود
طبعا هدفش این نیست که چند فیلم بازی کند، برود و بنا به مقتضیات زمان به فراموشی
سپرده شود. روزی که وارد سینما شدم ذهنیتم این نبود که حضوری موقتی داشته باشم. سعی
کردم که چشمانداز وسیع تری را در نظر بگیرم و حضور ماندگارتری را به ثبت برسانم.
البته در یکی دو سال اخیر سعی کردهام به سمت نقشهای متفاوت و بازیهای متفاوتی
بروم و خودم را به چالش بکشم. در دو سال گذشته شاید بیش از ۱۰ پیشنهاد برای بازی
در فیلمهای تجاری داشتم که قبول نکردم و منتظر پیشنهادهای متفاوتی ماندم و در چند
فیلم هنری و تجریی بازی کردم. در کل تلاش میکنم که شکل دیگری از بازیام را ارائه
کنم تا پیشفرضی که از من (بازیگر فیلمهای تجاری) دارند از بین برود.
شما در فیلمهایی مثل «کالسکه»،
«مجرد چهل ساله»، «متل قو» و… که کمتر ارزشهای سینمای بدنه را هم داشته، چطور
با فیلمنامه مواجه شدید؟ آیا سعی نکردید به سهم خود در فیلمنامه و در کل فیلم دخل
و تصرف داشته باشید که به فیلمهای بهاصطلاح یکبار مصرف تبدیل نشود؟
«متل قو» و «مجرد چهل
ساله» سال ۹۱ ساخته شده است. مقتضیات آن زمان ایجاب میکرد که در این فیلمها
ایفای نقش داشتم. اما در دوسال گذشته روی فیلمنامه بیشتر دقیق شدهام تا کارهایی
را انتخاب کنم که جای دفاع داشته باشد. بعد از شش سال دوباره به درسم ادامه دادم و
برای گرفتن مدرک دوره دکترا آماده شدم.
شما شانس همکاری با چند
کارگردان خوب را داشتید. بازی در فیلمهای محمدهادی کریمی و تهیمنه میلانی چه
تاثیری بر روند کار شما داشته است؟
محمدهادی کریمی؛ نویسندهای
بسیار خوب است که خیلی هوشمندانه و دقیق پازلهای روایت را میچیند یا تهمینه میلانی
که همیشه سعی کرده فیلمهای قابل دفاعی بسازد. متاسفانه بعد از این همکاریها، انتخابهای
درستی نداشتم و همین انتخابها باعث شد که کارگردانها مرا بیشتر بهعنوان بازیگری
خوشچهره بشناسند تا بازیگری که قابلیتهای فراوانی دارد. سعی کردم تا این پیشفرض
را بشکنم. مثلا در سریال «معراجیها» بازی کردم که همه به من گفتند که در این کار بازی
نکنم. اما خودم بازخوردهای خوبی از آن نقش داشتم. این جسارت را در خودم دیدم که در
نقشی بازی کنم که ربطی به کارهای قبلیام نداشته باشد. مثلا در یکی از کارها نقش
معتاد تزریقی به هروئین را بازی کردم که خیلی دربارهاش تحقیق داشتم تا منطبق با
نمونههای واقعی باشد. سعی کردم کلیشه جوانی عاشقپیشه و خوش لباس را بشکنم.
شما در کارنامه خود فیلمی
بهنام «زمهریر» هم دارید که بهدلیل موانع سیاسی و فرهنگی هشت سال است که اکران
نشده. درواقع به بدشانسیهای شما میتوان سرنوشت این فیلم را هم اضافه کرد. این
مهجور ماندنها چقدر از انگیزه بازیگر کم میکند؟
بسیار زیاد. اصلا تمام
خطمشی و چشمانداز بازیگر را به هم میریزد. هیچ وقت یادم نمیرود برای
فیلمبرداری «زمهریر» در سال ۸۷ در شهرک دفاع مقدس صبح تا شب در سرما و گرما کار میکردیم.
سه تا پروژه نقش یک را نپذیرفتم و سعی کردم که تمام تمرکزم را روی این فیلم بگذارم
ولی متاسفانه توقیف شد. اگر اکران میشد شاید ذهنیتی که از من بهوجود آمده مسیر
دیگری را طی میکرد. توقیف چنین فیلمهایی کلا مسیر بازیگری من یا هرکسی را دستخوش
تغییر قرار میدهد.
فیلم «دو عروس» در
شرایطی اکران شده که دو رقیب سر سخت را برای اکران دارید. رضا عطاران با «نهنگ
عنبر ۲» و شهاب حسینی با «برادرم خسرو» و «امتحان نهایی». آیا شانسی برای اکران
موفق فیلم «دو عروس» قائل هستید؟
اگر منطقی نگاه کنیم،
مطمئنا نمیتواند با این فیلمها رقابت کند. ولی امیدواریم که فیلم بفروشد و حداقلها
را جذب کند. البته هنوز فیلم را ندیدهام و نمیدانم که چه سر و شکلی پیدا کرده
است اما بازخوردهای خوبی داشتم که بهخوبی مخاطب را سرگرم میکند.
درحال حاضر چه کاری را
آماده نمایش دارید؟
فیلم «بلبل سیزده» را به
کارگردانی ناصر رفاهی، دارم. کارهایی مثل «شب پدر» و عطر شیرین و عطر تلخ» را
آماده نمایش دارم و سعی میکنم آهسته و پیوسته حضوری متفاوت از کلیشههای قبلی
داشته باشم.
محسن جعفریراد
There are no comments yet