جنس «نقطه کور» تهیه کننده را فراری می‌دهد | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۰۲:۱۲
مهدی گلستانه در گفت‌وگو با «صبا» از «نقطه کور» می‌گوید

جنس «نقطه کور» تهیه کننده را فراری می‌دهد

مهدی گلستانه در «نقطه کور» با همراهی زنده‌یاد افشین یدالهی در جایگاه روانشناس سعی کرده، اثر روانشناختی قابل‌توجهی را ارائه دهد.

«روایت زندگى یک زوج اســت،
زوجى جوان که جمله‌ای کودکانه، فضاى زندگى‌شان را به داورى‌هایى مى کشــاند که به مرز
نقطه کور مى رسند.» این جملات توصیفى کوتاه از ســومین فیلم بلند مهدى گلســتانه است.
کارگردانى که با این اثر نه‌تنها ژانر تازه‌ای را در فضای کارگردانی تجربه کرده که
پا در عرصه تهیه‌کنندگی سینما نیز گذاشته است. او در «نقطه کور» با همراهی زنده‌یاد
افشین یدالهی در جایگاه روانشناس سعی کرده، اثر روانشناختی قابل‌توجهی را ارائه
دهد. حال برای درک این‌که او چقدر برای رسیدن به این مقصود موفق بوده است یا خیر باید
به تماشای فیلم نشست. در ادامه گفت‌وگوی «صبا» با مهدی گلستانه را می‌خوانید.


«نقطه کور» از نظرساختار
و کلیت فیلمسازی، فیلمی کاملا متفاوت با دو اثر قبلی شما محسوب می‌شود، به شکلی که
این فیلم را می‌توان نقطه پرتاب به جلو برای شما پنداشت، وقتی «نازنین» دومین اثر
سینمایی به کارگردانی شما به اکران رسید در گفت‌و‌گویی که با هم داشتیم از تمایل
به خود فعالیت در سینمای تجاری گفتید و تاکید داشتید که سعی دارید در این بخش از
سینما فعالیت کنید ولی «نقطه کور» اثر سینمایی کاملا جدا از تاکیدی بود که شما بر
سینمای تجاری داشتید، ‌چه شد به این تغییر عقیده رسیدید؟

بله؛ یادم هست در مصاحبه قبلی بیشتر تاکیدم بر این بود که سینمای بدون مخاطب از نظر
من سینما نیست. شاید سینمای تجاری را مترادف با سینمایی که مخاطب دارد به‌کار برده
باشم. ‌‌همچنان بر همان نظر قبلی خود هستم و معتقدم سینمای بدون مخاطب اصلا سینما
نیست، ‌شوخی است. اگر قرار باشد برای دل، فیلم ساخته شود پس بهتر است برای دل خودم
بسازم و وقت مردم را نگیرم. مشخصا، نوک پیکان هدف‌گیری فیلمسازی‌ام این جنس
فیلمسازی و از نوع «نقطه کور» بوده است ولی شرایط به شکلی بود که نمی‌توانستم این
شکل از سینما را پیش ببرم زیرا این سینما تهیه‌کننده گریز است.

قصه آنچنان هم تهیه‌کننده
گریز نیست،‌ به‌خصوص در این روزهای سینمای ما که تمایل به ساخت آثار اجتماعی زیاد
است.

از این جهت می‌گویم که
«نقطه کور» یک فیلم گران است زیرا تعداد بازیگرانش زیاد است و تاکید من هم این بود
که حتما بازیگران چهره باشند. دیگر این‌که از ابتدا می‌دانستیم که این فیلم را رج
نخواهیم زد، ازسکانس شروع کردیم تا به سکانس ۹۷ رسیدیم، آن‌هم برای این‌که جنس
فیلم این اجازه را به ما نمی‌داد. همه این موارد مسائلی است که تهیه‌کننده را از
قبول حضور در یک اثر دور می‌کند، روزهایی بود که سر صحنه فیلمبرداری آمدیم و تنها
به‌خاطر حس و حال بچه‌های گروه کار نکردیم. برای مثال یکی از کودکان فیلممان
سرماخورده بود، یکی دیگر شاید آماده بازی نبود و همه این موارد باعث شد مثلا یک
روز ضبط نداشته باشیم و این ظلم را نمی‌شد به تهیه‌کننده‌ای وارد کرد، این بود که
ترجیح دادم این ظلم در حق خودم انجام دهم.

در راستای اجرای پروژه
چه سختی‌هایی را تجربه کردید؟ این اثر از نظر طراحی و تعدد لوکیشن چه ویژگی‌هایی
متمایزی داشت؟

بیش از ۷۰درصد فیلم در
یک لوکیشن اتفاق می‌افتد که فیلمنامه حکم می‌کرد که بالای ۱۱۰ متر نباشد ولی
دکوپاژ و میزانسن این اجازه را به ما نمی‌داد، به‌همین منظور، مجبور شدیم لوکیشنی را
پیدا کنیم که خودمان در آن صحنه‌سازی کنیم. یک لوکیشن بالای ۵۰۰مترمربع پیدا کردیم
و کارمان آغاز شد. تمام دیوارهایی که در فضای فیلم مشاهده می‌کنید، دیوارهای متحرک
است؛ یعنی هر دیواری که پشت به دوربین بود را روی چرخش به عقب هل می‌دادیم، برای
این‌که فضای بازتری برای حرکات دوربین داشته باشیم و کار با لنز تله که مورد علاقه
من و مرتضی غفوری بود راحت انجام شود، از همه مهم‌تر این‌که آن تعداد آدم در لنز
جا بگیرند و افراد در قاب فشرده نباشند. فیلمبرداری تهران که تمام شد باید برای
ضبط بقیه فیلم به جنوب می‌رفتیم ولی متاسفانه، شرکت ملی نفت به‌رغم این‌که قرار
بود یک لوکیشن به ما بدهند که دکل نفتی در آن باشد بارها مجبورمان کردند تا
فیلمنامه را در بخش‌هایی بازنویسی کنیم درنهایت هم هیچ هماهنگی برای ما انجام
ندادند.

قصه موقعیت امنیتی که
نداشت، شرکت نفت چه حساسیتی در مورد فیلمنامه داشت؟

کاراکتر خسرو که محمد
رضا فروتن آن‌را بــازى کرد در فیلمنامه اولیه جوشــکار دکل‌هاى نفتى بود و دکل‌هاى
نفتى ما که در دوران جنگ بالاى ۱۲۰ مرتبه مورد هجمه قرارگرفته بودند از نظر دوستان
وزارت نفت و شرکت ملى نفت معتقد بودند که از زاویه دوربین ما امکان دارد که موقعیت
این دکل‌ها لو برود و بار دیگر مورد هجوم قرار بگیرد
.

شما لوکیشن اصلى را بازسازى
کرده بودید،
نمى‌توانستید دکل‌ها را نیز بازسازى کنید؟

نمی‌توانستیم زیرا اگر همین
الان یک لولــه را داخل دریا بیندازید حداقل چهارسال زمان مى برد که دور آن گسار ببندد،
آن هم گســارى که مورد نظر ما بود تا روى آن کار جوشکارى انجام شود. از جهت دیگر من
خودم خیلى آدم عینى هستم، هر چقدر برایم توضیح دهند تا نبینم متوجه نمى‌شوم. از
آنجایى که به آنچه ذهنى است خیلى اعتقاد ندارم ترجیح دادم که همه این سکانس‌ها رئال
گرفته شود. وقتى شرکت نفت اجازه نداد، ما فیلمنامه را به شکل اولیه بازگرداندیم و لوکیشن
را به منطقه دیگری در حوالى عسلویه منتقل کردیم و با تیمی فوق حرفه‌اى که تخصص تصویربردارى
در زیر آب را داشتند این سکانس‌ها ضبط شد
.

تقریبا بیشــتر کارگردانان
کشــور وقتى با یک گونه سینمایى به دنیاى فیلمسازى وارد مى شوند با همان ژانر نیزتا
پایان پیش مى‌روند ولى شما این گونه مسیر را طى نکردید،آثار اولتان تم طنز داشتند ولى
«نقطه کور» دقیقا در نقطه مقابل آن‌ها و در فضایى اجتماعى ساخته شده است؛ قصه‌اى
که نه‌تنها لبخند به لب نمى‌آورد بلکه مخاطب را به دنیاى افکارى مى کشاند که حتى جایى
براى تلخنده نیز نمى‌گذارد. شما این دو ژانر را امتحان کردید و به جرات مى‌توان گفت
که در گونه اجتماعى موفق‌تر نیز عمل کرده‌اید، آیا داستان‌هاى اجتماعى ادامه راه فیلمسازى
شما خواهد بود؟

موردی را که الان مى‌گویم
امید دارم که نشانه‌ای بر خودستایى فرض نشود، تنها مصداقى مى‌گویــم، در همه جاى دنیا
به فردى ســینماگرمولف مى‌گویند که تمام ژانرهاى موجود را تســت کرده باشد و در پردازش‌هایش
هم ناموفق نباشد. تا حدى، مدینه فاضله من، آن جنس سینماگرى است. از این به بعد با خیال
راحت‌تر فیلمنامه مى‌خوانم و بیشتر به این فکر مى کنم که ساخت این اثر در مقام کارگردان
در کارنامه کارى‌ام چه اتفاقى را رقم مى‌زند

اگر قصه خوب باشد، مخاطب
خود را به سینما مى کشاند، گفتید این فیلم، اثری پرخرجی بود زیرا بازیگران زیادی
داشت و از قضا بازیگران همه هم چهره هستند، اگر از قصه مطمئن بودید چرا تاکید بر
حضور چهره‌ها داشتید؟

در ســاخت فیلم «نقطه کور»
در دو جناح توپ مى‌زدم؛ یعنى باید هم در مقام کارگردان به گزینه‌هایم فکر مى‌کردم و
هم در مقام تهیه‌کننده‌ای که نگران برگشت سرمایه‌اش است. از همه مهم‌تر باید با فیلم
اول در مقام تهیه‌کننده ثابت مى‌کردم که توان دعوت بازیگران خوبى را به پروژه‌هاى سینمایى
دارم. «نقطه کور» فیلمنامه‌ای بسیار لبه مرزى داشت، این لبه مرز بودن هم از نظر اجرایى
و هم از حیث اکرانى مطرح بود. ابزارى که نیاز داشتیم ویترین اولیه فیلم بود که این
ویترین را نمى توانستیم با هم تراز نبودن بازیگران در سطح هنرى ایجاد کنیم. نمى‌شد
دو بازیگر بسیار مطرح سینما را در نقش‌هاى اصلى جاى دهیم و در ادامه از بازیگرانى نه‌چندان
چهره استفاده کنیم و حتم داشتیم اگر آن‌گونه انتخاب بازیگر انجام می‌گرفت، پاســخ دلخواه
را برایمان ایجاد نمى‌کرد. البته بگویم، بیشتر از همه، این نکته برایم مهم بود که بازیگر
با انگیزه‌اى را که اتفاقا چهره هم هســت به این پروژه دعوت کنیم. بیش از بیست جلسه،
دورخوانى داشتیم، این تعداد جلسات دورخوانى را هر کجا گفتم این جمله را شنیدم: «واقعا
همه این بازیگران بیست جلسه وقت براى دورخوانى گذاشتند؟» بله آمدند و با عشق هم آمدند.
جالب است بگویم، با بازیگرانى که احساس مى‌شد چنین وقتى را نمى‌گذارند، چندین جلسه
تنها دور هم جمع شدیم و در مورد کاراکتر‌ها و فضاى فیلم صحبت کردیم و در همین جلسات
به یک لحن و آهنگ مشترک رسیدیم که باعث شد در روزهاى فیلمبردارى زمان و وقتمان کشته
نشود
.

در کنار بازیگران چهره و
حرفه‌اى سینما حضور پررنگ بازیگران کودک ناحرفه‌اى در این اثر دیده مى‌شود از کار در
این دو وزن در کنار هم بگویید.

براى انتخاب بازیگران خردسال
فیلم، بیش از پانصدکودک مورد تست قرار گرفتند. این کودکانى که در کار مى بینید بیش
از
۱۰ تا۱۲ مرتبه به دفتر آمدند تا به
انتخاب نهایى رسیدیم. این را هم تاکید کنم، آ‌ن‌ها از قصه فیلم هیچ نمى‌دانستند و تا
پایان ضبط و تولید «نقطه کور» هم ندانستند که داستان فیلم چیست. بچه‌ها را به‌هیچ
وجه وارد قصه نکردیم
.

چرا؟

به‌صلاحدید خودم. بچه‌ها
سر پلان مى آمدند ولی در دقایق تمرین حضور نداشتند. همه چیز که آماده ضبط می‌شد به
آن‌ها می‌گفتیم چه حالی و احوالی را با چه دیالوگ‌هایی بازی کنند و آن‌ها هم همان
زمان گفته ما را ایفا می‌کردند.

عجیب که با تمام بى‌اطلاعى
از قصه، بازی‌های کودکان فیلم چقدر بی‌نقص است.

اتفاقا آن‌ها بازى نکردند.
همین که زندگى کردند نتیجه درست را شکل داد. مثلا اگر «شایان» مى دانست که الان قرار
است محمدرضا فروتن بر سر وى فریاد بزند، قطعا بازى که انجام مى داد براى مخاطب قابل
قبول نبود و براى من نیز دلخواه نمی‌شد. عکس‌العمل‌هاى کودکان فیلم در هیچ سکانسى،
نمایشى نیست، برای مثال در سکانس شیرینى‌فروشى، درعمل کودک کتک مى‌خورد و آن گریه در
پس یک کتک است!

قصه «نقطه کور» از دروغ مى
گوید، در بخش‌هایى نهیبى به خیانت‌ها مى‌زند و به نکاتى اشاره دارد که در جامعه وجود
دارد و مخاطب با آن‌ها ناآشنا نیست ولى گفتن از دروغ در اثر بسیار پررنگ است، چرا دروغگویى
و ریشه‌ای که در جامعه هر روز گسترده‌تر مى‌شود در ابعاد و زوایاى مختلف زندگى افراد
را داستان سومین فیلم بلند خود انتخاب کردید؟

شاید بهتر باشد بگوییم تم
اصلى این اثر گفتن از پیشداورى‌هاست. پیشداورى که نشات گرفته از متریالى است که اغلب
خودمان خواسته یا ناخواسته در اختیار اطرافیان قرار مى‌دهیم. در مسیر تحقیق برای
نگارش فیلمنامه متوجه شدیم که در کشورى که تا این حد از خانواده‌مدار بودن در آن صحبت
مى‌کنیم و به شکل فرهنگى بر خانواده بودن تاکید داریم در هر ساعت ۱۳ طلاق ثبت مى‌شود؛
یعنى در ساعت ادارى ۸ صبح تا ۳۰/۱۴ بعد از ظهر که محضر‌ها باز هستند این تعداد طلاق
رقم مى‌خــورد و الان به آمار ساعتى ۱۸ طلاق رسیده‌ایم که اکثر این طلاق‌ها نیز بر
اساس پیشداورى‌ها شکل گرفته بود. همین شد که احساس کردم، شاید وظیفه ما هم به‌عنوان
سینماگر این است که به جامعه تلنگری فکرى بزنیم تا سعى کنند از پیشداورى‌ها دورى کنند
و خود را قربانى پیشداورى نکنند.

از روانشناسان و علم آن‌ها
در پردازش درست این اثر تا چه میزان یاری گرفتید؟

زنده‌یاد دکتر افشین یدالهی
از زمان بازنویسی فیلمنامه تا روزهای پایانی فیلمبرداری همواره در کنار من بود و «نقطه
کور» را از دو منظر درام در فیلمنامه و همینطور مسائل روانشناختی ارزیابی می‌کرد.
داشتن بار سنگین روانشناختی در فیلمنامه «نقطه کور» باعث می‌شد ما در اجرا و تولید
این فیلمنامه بار سنگین‌تری را بر دوش بکشیم اما مایل بودم در اولین تجربه تهیه‌کنندگی
سینمایی‌ام یک گام بزرگ بردارم و با مطرح کردن چالشی جدی و اساسی فیلمی بسازم که بتواند
با وقایع روز جامعه مطابقت داشته و برای مخاطبان خود باورپذیر باشد. از این رو تمامی
سختی‌ها و دشواری‌ها را با طیب‌خاطر به جان خریدم و مبادرت به تولید این اثر سینمایی
کردم.

«نقطه کور» فیلمی کلاسیک
نیست و من از قواعد سینمای کلاسیک برای ساخت آن بهره نبردم چرا که معتقدم دیگر زمانه‌ای
رسیده که سینمای کلاسیک نمی‌تواند نظر مخاطبان را سوی خود جلب کند. به‌نظرم وقت آن
رسیده که فیلمسازان داستان‌های باورپذیر و جذاب خود را به سبک و شیوه‌های جدید در سینما
روایت کنند تا مخاطبان استقبال خوبی را از آثارشان داشته باشند.



آزاده مختاری

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها